فرارو- پروفسور عادل سافتی که اخیراً به واشنگتن سفر کرده، در یادداشتی برای روزنامه انگلیسی زبان گلف نیوز چاپ امارات به انتقاد از رسانه های آمریکایی پرداخته و در تحلیل خود از بی تفاوتی عجیب آنها در انتشار اخبار مربوط به برنامه هسته ای ایران سخن می گوید.
عادل سافتی، پروفسور مصری و یکی از اعضای گروه مدیریتی سازمان یونسکو است. سافتی یکی از چهرههای شناخته شده در نظریهپردازی سیاسی است که تألیفات و کتب زیادی را تا کنون به رشته تحریر در آورده است. وی فارغالتصیل رشته حقوق از دانشگاه لندن و دکترای علوم سیاسی از دانشگاه پاریس است. در حال حاضر در تعدادی از دانشگاه های آمریکا به تدریس مشغول است و کتاب مشهور او با نام "از کمپ دیوید تا خلیج" که در سال 1993 نگاشته شد، مورد استقبال همگان از جمله نوآم چامسکی قرار گرفت.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از گلف نیوز، سافتی گزارش خود را اینطور آغاز می کند: از واشنگتن می نویسم. طی دو هفته اخیر مسائل بسیاری در مورد برنامه هسته ای ایران مطرح شده است. اما در آمریکا با خواندن مطبوعات یا تماشای شبکه های خبری بی شمار، اطلاع چندانی از این موضوع نخواهید یافت. بحران هسته ای ایران در ایالات متحده یک نگرانی بسیار دور است. این مسئله به ندرت به تیتر روزنامه ها تبدیل شده و شبکه های خبری فوریت اطلاع رسانی در مورد برنامه هسته ای ایران را در میان بسیاری از خبرهای نه چندان فوری دفن کرده اند.
رسانه های جمعی آمریکا اساساً مملو از اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری این کشور در مورد ازدواج همجنس گرایان است. نظرسنجی های عمومی نشان می دهند با وجود آنکه حمایت از ازدواج همجنس گرایان در میان مردم افزایش یافته، اظهارات اوباما در این مورد تاثیر زیادی بر دورنمای انتخابات این کشور نخواهد داشت.
در سوی دیگر تعهد آمریکا به جلوگیری از توسعه تسلیحات هسته ای از سوی ایران، به عنوان یک مسئله امنیت ملی مطرح می شود. اینکه اوباما در نهایت چطور این مسئله را به پایان می رساند، اهمیت چشمگیری در ارزیابی توانایی وی برای تامین امنیت کشور در دور دوم دارد.
شرایط فعلی آمریکا بیانگر خصلت تعاملی میان سیاست های رسانه جمعی و سیاست های مبارزات انتخاباتی در سال انتخاباتی است. این خصلت تعاملی با چگونگی عملکرد رسانه های جمعی و وسواس آن در مورد پوشش نمایشی و دراماتیزه یک سری خبرهای مشخص سر و کار دارد؛ اینکه بداند چه مسائلی در دستور کار سیاسی قرار گرفته و مردم تا چه اندازه تمایل دارند که به این مسائل بپردازند.
چنین عملکردی می تواند در نهایت نتایجی دستکاری شده و در برخی موارد پیامدهای فاجعه آمیز داشته باشد. برای مثال زمانیکه جودیت میلر (خبرنگار روزنامه نيويورگ تايمز) از موقعیت تاثیرگذار خود و روزنامه اش برای انتشار اظهارات نه چندان موثق در مورد وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق استفاده کرد، بر طبل حمایت از جنگ در عراق کوبید. با توجه به اینکه هیچ گونه سلاح کشتار جمعی در عراق یافت نشد، این عقیده که مردم آمریکا فریب خورده اند، رفته رفته جان گرفت. نیویورک تایمز به اشتباه خود پی برده و از خوانندگان خود عذرخواهی کرد.
مثال دیگری که وجود دارد بهار عربی است. تصاویر معترضانی که برای احقاق حقوق خود و ایجاد تغییرات به خیابان ها می آمدند، توجه رسانه های غربی را به خود جلب کرد. اما تلاش گسترده دموکراسی خواهی و راه اندازی موسسات، فاقد بعد نمایشی تحولات و انقلاب های خیابانی بود و به همین دلیل نتوانست توجه رسانه های غربی را جلب و حفظ کند.
حال چطور می توان بی تفاوتی عمومی در مورد خون و خونریزی ها در سوریه را توضیح داد، آن هم در شرایطی که انقلابیون لیبی به سرعت از مزایای تجهیزات نظامی و قدرت هوایی ناتو برای سرنگونی معمر قذافی بهره می بردند. چرخش ناگهانی قذافی از یک ملی گرایی افراطی به طرفدار عملی جهانی شدن و آمادگی وی برای کنار گذاشتن برنامه هسته ای هیچ مزیتی برای وی نداشت. قذافی مرگی ننگ آور را تجربه کرد.
شاید غفلت و بی تفاوتی که رسانه های جمعی در مورد اخبار مربوط به ایران دارند، غریزی است. به هر حال مردم آمریکا در مورد ربط دادن اخبار بد به ایران شرطی شده اند. برای مردم آمریکا، نام کشور ایران به آسانی تصاویری از «دولتی سرکش» و «حامی تروریسم» را به ذهن می آورد. رسانه های غربی به طور غریزی ایران را به اخبار بد ربط می دهد. خبرهای خوبی که در تضاد با این تصاویر منفی باشد یا تضعیف می شود یا به عنوان خبری فریب دهنده تلقی می شود.
اما خبرهای اخیر در مور ایران بسیار دلگرم کننده بوده اند. مذاکرات هسته ای استانبول میان ایران و گروه 1+5 (آمریکا، روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و آلمان) از سوی دو طرف سازنده ارزیابی شد. تنها چند روز مانده به آغاز مذاکرات چهارشنبه در بغداد، مذاکرات موازی در وین میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت گرفت که نتایجی دلگرم کننده به دنبال داشت.
هفته گذشته بود که دولت آلمان ابراز امیدواری کرد که مذاکرات بغداد منجر به مصالحه در مورد موضوع هسته ای ایران شود. مسئله ای که علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران نیز به آن امیدوار است.
در سویی دیگر البته اسرائیل است؛ بازیگری که ایران به دنبال تحت کنترل درآوردنش است اما شش قدرت مذاکره کننده نمی توانند آن را نادیده بگیرند.
دولت اسرائیلی بنیامین نتانیاهو نیز مانند رسانه های شرطی شده غربی، به طور غریزی اخبار خوب در مورد ایران را مخابره نمی کند. به همین دلیل هیچ جای تعجبی نبود که روزنامه اسرائیلی هاآرتص از «ترس» اسرائیل از مذاکرات هسته ای و منجر شدن آن به یک توافق و امید اسرائیل به شکست کامل این مذاکرات خبر داد.
چنین نقطه نظری به هیچ وجه در میان مذاکره کنندگان به چشم نمی خورد. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا هفته گذشته اعلام کرد بسیار امیدوار است که مذاکرات بغداد «آغازی بر پایان» بحران هسته ای ایران باشد. مواضع اسرائیل به هیچ وجه تعجب آور نیستند. هیچ چیز به اندازه تضعیف ایران در منطقه باعث رضایت دولت فعلی اسرائیل نمی شود.
اما چرا رسانه های غربی در مورد گزارشات مربوط به روند مذاکرات بی تفاوت هستند؟ اگر بحران ایران در دوره ای که خطر بروز جنگ وجود داشت یک «خبر خوب» بود، مطمئناً زمانیکه صحبت از صلح می شود هم باید یک «خبر خوب» باشد.