پسر چابهاری دلش میخواهد با افتخارآفرینی در ژیمناستیک، خانواده اش را خوشبخت کند: «پدرم نانواست، اما از وقتی که توان راه رفتن ندارد، نمیتواند هزینه زندگی را تأمین کند. کنار پدر، بی بی با درست کردن ترشی و فروختن آن کمک خرج بود، اما دیگر چشمها و پاهایش او را یاری نمیکنند.