مأموران خانه پدری سبحان را پیدا و خودروی مسروقه را کشف کردند. پدر سبحان گفت: من نمیدانم این ماشین متعلق به چه کسی است و پسرم آن را آورده است. پدر سبحان بعد از چند جلسه بازجویی گفت: پسرم وقتی این ماشین را آورد گفت: آن را سرقت کرده است و باید چند روزی ماشین در خانه بماند و بعد آن را بفروشند. برادرم قرار بود برایش مشتری پیدا کند.