سر انگشتانش را روی صفحه کاغذی که آن را نمیبیند، میکشاند و با حرکات انگشتان، مسیر نقطههای برجسته را دنبال میکند؛ نقطههایی که هرکدام نماد یک حرف است که با لمس معنا میگیرند و واژهها را پشت سیاهی چشمها ترسیم میکنند؛ این، گوشهای از روایت زندگی نابینایانی است که اینگونه معنای واژهها را میآموزند.