«عاشیق» نیست، نه در موسیقیای که اجرا میکند و نه در شکل نوازندگی. اما همچون «عاشیق»ها پر است از قصه و داستان. مخصوصا وقتی در خاطراتش میگردد. مثل همانها داستان میگوید. دستهایش را بالا میبرد، صدایش را پایین میآورد، چشمانش را درشت میکند و گاهی هم شنوندهاش را به خنده میاندازد.