«صدام» را اعدام نکنید...
عدهای هم هنوز در گوشه گوشه خانههای کوچک سرزمینمان ایران و آسایشگاههای اعصاب و روان، با ترکشها و تاولهای یادگار زمان جنگشان روزگار میگذرانند تا فقط عدهای راحت این عزیزان را سپر خود قرارداده و در درون و برون مرزها لذت دنیارا ببرند و سر مردم بی کلاه...
از«کوچه نسترن» ابراهیم حامدی با ترانهای از یغما گلرویی ، نمیتوان به سادگی عبور کرد. این سومین شلیک فرهنگی جنبش موسیقی لسآنجلسی به ارزشهای دفاع مقدس پس از ترانههای «بمان مادر» (نادر نادرپور) با صدای داریوش اقبالی و «سرباز کوچولو» (همایون هوشیارنژاد) با صدای عارف عارفکیاست...
نماهنگ از زبان سربازی که برای خدمت به اجبار راهی جبهه میشود، راوی ترس، خفت و خواری اوست که علیرغم میل باطنی و دلبستگیهای مادیاش به میدان نبرد فرستاده شده است و از هیچ کوششی برای تحقیر روحیه ملی و حماسی دفاع از وطن فروگذار نمیکند. جالب آنجاست که این نماهنگ توسط خوانندهای جنگطلب اجرا شده که حامی تحریم و فشار به ایران برای براندازی جمهوری اسلامی است.
در ادامه گلرویی با ذکر اینکه با این نوع نگاه به ترانه میتوان ترانههای خود بهمنی را نیز به تبلیغ عریانی متهم کرد، رفتارهایی از این جنس را- به قول حافظ- همان کارِ دیگر کردن واعظ بر منبر نشسته نامید...
«سارا و آیدا» یک فیلم جتماعی محسوب میشود که تمام فیلمبراری آن در تهران انجام خواهد شد. این فیلم فضای نزدیک به «سعادت آباد» اثر موفق این کارگردان دارد که در زمان اکران با استقبال بسیار خوبی از طرف مخاطبان و منتقدان روبهرو شده بود.
جدال منتقدان و مترجمان برسر ترجمههای ادبی
مدتی است که در فضای مجازی جدالی میان دو گروه آغاز شده است. در طرفی مترجمان و هنرمندان ایستادهاند و در طرفی دیگر منتقدان آثار هنری. انتقادهایی که پای پرفروشترین کتابها و شناخته شدهترین هنرمندان و مترجمان را به میان آورد و آنان را متهم کرده است. داستان ابتدا از کپی برداری برخی آثار هنرهای تجسمی آغاز شد و به کپی برداری، غلط و سانسور در ترجمه رسید. از گفتههای احمد پوری گرفته تا بیانیه تند یغما گلرویی . اما آنچه در میان این رفت و برگشتها سوال به وجود آمده آن بود که وجود غلطهای فراوان در برخی ترجمهها و یا سانسور و کپی باید ما را از خواندن متون ترجمه باز دارد؟