bato-adv
کد خبر: ۹۲۰۳۷
همزمان با اوج گیری اختلافات افکنی میان ایران-عربستان:

آیا «بهار عرب» به حاشیه رانده می شود؟

قاسم توکلی
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۳ - ۲۱ مهر ۱۳۹۰


فرارو- در نخستین سالگرد انتشار بخش اول اسناد ویکی لیکس، که بر آتش اختلافات دیرینه دو قدرت منطقه ای ایران و عربستان دمید، این بار نیز با طرح اتهام دخالت ایران در طرح ترور سفیر این کشور در امریکا، بار دیگر اختلافات دو کشور به نحو خطرناکی فزونی می گیرد. سال گذشته برخی اسناد منتشر شده ویکی لیکس حکایت از آن داشت که مقامات ارشد سعودی بارها از امریکا خواسته اند که به ایران حمله نظامی نموده و «سر این افعی خطرناک را قطع نماید.»

بروز تنش در روابط ایران-عربستان می تواند معادلات فعلی منطقه را که به تازگی دستخوش تغییرات اساسی شده است، بار دیگر بر مدار سابق بازگرداند. برخاستن «بهار عرب» طی سال جاری میلادی چهره سیاسی منطقه را به کل تغییر داد و افکار عمومی را در خاورمیانه و جهان متوجه روندهای جدیدی نمود.

تا پیش از ظهور «بهار عرب» حداقل دو جبهه سنتی در معادلات قدرت منطقه قابل شناسایی بود: در یک سو ائتلاف عربستان سعودی، مصر، اردن و اسرائیل قرار داشت و در سوی دیگر ائتلاف ایران، سوریه و حزب الله که در چند سال اخیر حماس نیز به آن اضافه شده بود.

جبهه نخست که از حمایت نظم مسلط بر جامعه جهانی نیز برخوردار بود، خواهان حفظ وضع موجود در خاورمیانه بوده و رویه ای «محافظه کارانه» در پیش گرفته بود. در مقابل، جبهه دوم که خود را «جبهه مقاومت» نیز می خواند، رویه ای «تجدید نظرطلبانه» نسبت به توازن قوای موجود در منطقه در پیش گرفته و خواهان تغییر «مناسبات ناعادلانه»  بود.

بر مبنای این معادله، جبهه محافظه کار به شدت از پیشرفت برنامه های نظامی و هسته ای ایران و سوریه نگران و خواهان متوقف نمودن این برنامه ها به هر قیمتی بود، چرا که افزایش قدرت نظامی جبهه تجدید نظرطلب، بویژه ایران، می توانست توازن قوای موجود در منطقه را که به نفع جبهه محافظه کار بود تغییر دهد.

آنچه که تغییری اساسی در این سلسله معادلات ایجاد نمود وقوع خیزش های مردمی در جهان عرب بود که جبهه محافظه کار را تقریباً زمین گیر کرد و جبهه تجدیدنظرطلب را نیز بی نصیب نگذاشت. جبهه نخست با سقوط مبارک، قدرت محوری خود را از دست داد، بازیگری که عامل ائتلاف میان اسرائیل و قدرتهای برتر جهان عرب شده بود و با سرنگونی (نیمه کاره) رژیم مبارک شکافی عظیم در این جبهه پدید آمد.

در جبهه دوم، با کشیده شدن قیامهای ضد دولتی به سوریه، این رژیم اکنون در مسیری غیرقابل پیش بینی قرار گرفته چنانکه دیگر قادر به نقش آفرینی در عرصه سیاست خارجی نیست و تمام نیروی خود را معطوف به حفظ بقاء خود نموده است.

علیرغم لطماتی که به جبهه تجدیدنظرطلب از سوی «بهار عرب» وارد آمد، این جبهه اما می توانست از مزایای این سلسله انقلابها هم بهره مند گردد که البته این امر با دخالت نظامی یکی از قدرتهای جبهه رقیب، عربستان سعودی، محقق نشد. سعودی ها که خود در معرض خیزشهای مردمی بویژه در استان شیعه نشین قطیف قرار داشتند، ناگهان متحدین خود در بحرین را در آستانه سقوط دیدند و بلافاصله با اعزام نیروی نظامی به این کشور، «بهار عرب» را در بحرین سرکوب نمودند.

عربستان در غیاب مصر، تلاش می کند تا نقش برادر بزرگتر را برای رژیمهای عرب بازی کند. این کشور هم اکنون به «سنگر ارتجاع» در «بهار عرب» تبدیل شده و نقش ترمز را در برابر موج خیزشهای دموکراتیک جهان عرب بازی می کند. «بن علی»، دیکتاتور فراری تونس، در عربستان به سر می برد، «صالح»، مستبد خون ریز یمن پس از سوءقصدی نافرجام، ماهها در عربستان به سر برد و اکنون با حمایت این کشور برای سرکوب بیشتر مردم خود به یمن بازگشته است.

در شرایطی که جبهه محافظه کار در موضع انفعال قرار دارد و عربستان به دلیل دخالت نظامی در سرکوب بهار عرب در عرصه جهانی به شدت منفور گشته، این کشور در حال از دست دادن نقش سنتی خود به عنوان قدرت بازدارنده در برابر جبهه تجدیدنظرطلب است. نقش ارتجاعی عربستان در مقابل «بهار عرب» باعث فاصله گرفتن واشنگتن از ریاض شد به نحوی که سعودیها دست اتحاد به سوی ارتش پاکستان دراز کردند تا این ارتش در مواقع ضروری برای حفظ خاندان آل سعود، در این کشور مداخله نماید.

اتهام دخالت ایران در طرح ترور سفیر عربستان در امریکا، می تواند این کشور را از موضع انفعال خارج نموده و نقش «قربانی» را به سعودی ها بدهد. افزایش تنش در روابط ایران و عربستان، که پیش از این نیز به دلیل دخالت نظامی سعودیها در بحرین در وضعیتی بحرانی قرار داشت، می تواند معادلات سنتی قدرت را بار دیگر در منطقه پررنگ سازد و عربستان از این طریق «نقش بازدارنده» خود را در برابر جبهه تجدیدنظرطلب مجدداً به رخ غرب بکشاند.

رقم زدن تحول اخیر با هر نیت و از سوی هرکسی که صورت گرفته باشد، قطعاً به سود جبهه محافظه کار خواهد بود و در این شرایط بحرانی می تواند فشار مضاعفی بر روی قدرتهای اصلی جبهه تجدید نظرطلب وارد آورد، اما اینکه تا چه حد این مسئله قادر است روند معادلات در حال شکل گیری در جهان عرب و خاورمیانه را بار دیگر به سوی معادلات سنتی قدرت سوق دهد، نیازمند اندکی گذشت زمان است.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین