کارگروه شورای عالی تهيهكنندگان ميگويد تعداد فیلمهای سينمايي زیانديده در شش ماهه اول سال 20 فیلم است و اين يعني فيلمسوزي در سينماي ايران.
براساس این گزارش، در شش ماهه اول سال 90 تنها سه فیلم توانستهاند به سود دست یابند. چهار فیلم دیگر با توجه به فروش تهران، شهرستانها و شبکه ویدئويي به سرمایه اولیه دست خواهند یافت اما بقیه فیلمها به سرمایه اولیه خود نیز نخواهند رسید.
اينها را در حالي بخوانيد كه تنها چند روز قبل اتحاديه تهيه كنندگان نشستي رسانهاي برگزار كرد و اعضاي آن با افتخار از فروش 10 ميليارد توماني 28 فيلم اكران شده در نيمه اول سال 90 گفتند.
شرح حال آنها از فروش سينماي ايران در اين نيمه اينگونه بود:ما تاكنون تعداد 28 فيلم را اكران كرديم كه اين 28 فيلم چيزي حدود 10 ميليارد تومان فروش داشته است، يعني يك ميليارد تومان بيشتر از كل فروش سال گذشته كه 70 و اندي فيلم اكران شد.
اين آمار به زعم آنها يعني اينكه فيلم سوزي نداريم و جلوي ورشكستگي سينماها هم گرفته شده است.
حالا واقعا داستان از چه قرار است. دو نهاد كه بدنه آن را تهيه كنندگان تشكيل ميدهند يكي آمار ميدهد كه وضع سينماي ايران خوب نيست و زيانش بسي بيشتر از سود است و ديگري آمار ميدهد كه دوران سختي را پشت سر گذاشتيم و دوران خوشي آمده است.
ظاهرا هر دو آنقدر دستي بر آتش دارند كه آمار غلط ندهند. يعني هم آن تعداد فيلمهايي كه شوراي عالي تهيه كنندگان ارائه ميدهند كه زيان و سود كردهاند درست است و هم آمار فروش كلي كه اين يكي اتحاديه ميدهد.پس داستان چيست كه نتيجهها يكي نيست؟
ماجرا خيلي ساده است. در علم آمار اصطلاحي وجود دارد با اين مضمون كه «چگونه ميشود با آمار دروغ گفت» كه حكايت جمع كردن فروش چند ميلياردي سه فيلم اخراجيهاي 3 و ورود آقايان ممنوع و جدايي نادر از سيمين با 25 فيلم ديگري كه در اين مدت اكران شدهاند و در نهايت تطهير كردن فضاي فروش فيلمهاست.
در واقع كارشناسان اتحاديه تهيه كنندگان فيلم فرضا 3 ميلياردي اخراجيهاي 3 را با فيلم چند صد ميليوني آقايوسف جمع ميكند و بعد ميانگين ميگيرد و بعد هر دوي اين فيلمها را از جريان فيلم سوزي نجات ميدهد. بازي با آمار چيز جديدي نيست و خوانش آمار به دلخواه نيز؛ اما كاش ورشكستگي و سود و زيان در عالم سينما را هم ميشد با اين آمار دروغ نجات داد.