روز گذشته در میان ناباوری حاضران در بیمارستان دادگستری وقتی همه در انتظار اجرای حکم کور شدن عامل اسیدپاشی بودند، به یکباره، آمنه (قربانی اسیدپاشی) خواستار توقف حکم شد و بریده، بریده گفت: «من او را بخشیدم، حکم را متوقف کنید.»
ساعات پایانی روز شنبه، وقتی تلفن خانه آمنه به صدا درآمد، فرد تماسگیرنده از او خواست صبح یکشنبه در پلیس آگاهی حضور پیدا کند. وقتی آمنه علت حضور در آگاهی را سوال کرد، فرد تماسگیرنده از او خواست ساعت 30/6 صبح در این محل حضور پیدا کند.
پس از قطع تماس تلفنی دلشوره به سراغ آمنه آمد، اما میدانست حضور او در پلیس آگاهی بیارتباط با پرونده مجید ـ عامل اسیدپاشی ـ نیست. همان جوانی که آبان سال 83 ناجوانمردانه با اسید به آمنه حملهور شد و با گرفتن بینایی و زیبایی این دختر جوان، زندگیاش را تباه کرد.
آمنه، همراه بستگانش صبح دیروز در پلیس آگاهی حضور یافت و در این محل پس از گفتوگو با قاضی امیرآبادی معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی و جمشیدی قاضی اجرای احکام متوجه شد، امروز همان روزی است که 7 سال انتظارش را کشیده بود تا عامل اسیدپاشی را از ناحیه 2 چشم قصاص کند.
قاضی امیرآبادی و قاضی جمشیدی به همراه مسوولان آگاهی بار دیگر از او خواستند تا گذشت کند، اما آمنه تنها خندید و سکوت کرد. دقایقی بعد آمنه به همراه پدر، مادر و برادرش عازم بیمارستان دادگستری شدند و قرار شد برادر آمنه به نیابت از خواهرش حکم را اجرا کند.
حوالی ساعت 8 آمنه به همراه برادرش وارد اتاقی شدند که قرار بود حکم اجرا شود. به فاصله کمی از او مجید (عامل حادثه) قرار داشت او با دیدن آمنه شروع به فحاشی کرد و گفت: «او دروغ میگوید، او نابینا نشده است و...»
در تمام این لحظات آمنه تنها لبخند میزد، تقریبا همه ناامید شده بودند و زمانی که برادر آمنه قطرهچکان را در دست گرفت تا با ریختن اسید حکم را اجرا کند، آمنه در حالی که صدایش میلرزید گفت: «دست نگهدارید، من او را بخشیدم.»
این جملات در فضای بسته اتاق با پژواکی که داشت موجب سکوت همگان شد. مجید ابتدا تصور میکرد همه چیز را خواب میبیند. آمنه بار دیگر گفت: «من چشمهای مجید را به او بخشیدم تا همگان بدانند در اوج قدرت هم میتوان بخشید.»
مجید که برای دقایقی شوکه شده بود به یکباره با صدای بلند شروع به گریستن کرد و خود را به پای آمنه انداخت و مدام فریاد میزد، اشتباه کردم، ترا به خدا مرا ببخش و صدای هقهق گریهاش در اتاق طنینانداز شد. اولین فردی که از محل اجرای حکم بیرون آمد، یکی از پزشکان بیمارستان بود، صورت این پزشک موجی از رضایت را نشان میداد.
مادر آمنه بیصبرانه منتظر بیرون آمدن دخترش بود و وقتی شنید که آمنه گذشت کرده، به پهنای صورتش اشک ریخت و گفت: «دخترم با شجاعت تمام انسانیت را به تصویر کشید، او دختر من است، دختری که 7 سال با هزاران مشکل آواره دیار غربت شد تا خود را مداوا کند؛ اما امروز او از بزرگترین آزمون زندگی سربلند بیرون آمد و...»
آمنه در یکی از روزهای آبان 83 در حوالی پل سیدخندان از سوی جوانی به نام مجید که با او در یک دانشگاه تحصیل میکرد با اسید مورد حمله قرار گرفته بود. با دستگیری متهم قاضی وقت شعبه 6 دادسرای جنایی دستور تحقیق از متهم را صادر و متهم اعتراف کرد وقتی با پاسخ منفی آمنه برای خواستگاری روبهرو شده مرتکب این جنایت شده است.با محاکمه متهم سرانجام وی به قصاص و دیه در حق آمنه که در پی این حادثه هر دو چشم و زیبایی صورتش را از دست داده بود، محکوم شد اما در نهایت آمنه صبح دیروز، در میان ناباوری همه، او را بخشید.
با گذشت آمنه از قصاص، متهم (مجید) از جنبه عمومی حکم بار دیگر محاکمه و حکم قانونی در ارتباط با وی صادر خواهد شد.
تقدیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی از آمنه
کمیسیون حقوق بشر اسلامی از اقدام آمنه بهرامی در صرفنظر کردن از اجرای حکم قصاص علیه محکوم پرونده تقدیر کرد.
به گزارش ایسنا، دربیانیه کمیسیون حقوق بشر اسلامی تأکید شد که اگر چه قصاص بنا به تصریح قرآن کریم حق زیاندیدگان است و مایه تضمین حیات انسان هاست و نوعی بازدارندگی را در جهت رعایت حقوق متقابل بین همه انسانها تحکیم میبخشد ولی به صراحت آیات شریفه قرآن کریم اگر فرهنگ عفو و گذشت و انساندوستی درسطح کلان جامعه تحقق یابد اصولا بستری شکل میگیرد که انسانها دست به جنایت علیه همنوع خود نمیزنند و از همین رو گسترش عفو و گذشت و احسان در اسلام همواره مورد تأکید قرار گرفته است.
گفتوگو با آمنه
با گذشت آمنه از اجرای حکم کور شدن خواستگار کینهجو، خبرنگار ما با او گفتوگو کرده است.
چه زمانی اطلاع پیدا کردی قرار است حکم اجرا شود؟
میدانستم حکم دیر یا زود اجرا خواهد شد، اما نمیدانستم قرار است حکم یکشنبه اجرا شود. یک هفته پیش مسوولان قوه قضاییه در تماس با پدر و مادرم خواسته بودند به کشور بازگردم و برای پیگیری پرونده در دادسرا حاضر شوم. من نیز از اسپانیا به ایران آمدم.
7 سال انتظار برای اجرای حکم و لحظه آخر گذشت، چرا از قصاص گذشت کردی؟
7 سال تمام تلاشم این بود که به همه ثابت کنم، مجازات سختی برای اسیدپاشی وجود دارد و امروز در اوج قدرت او را بخشیدم تا کار بزرگی انجام دهم زیرا در گذشت لذتی هست که در انتقام نیست.
یعنی عوامل دیگر از جمله درخواست والدین و بستگان و دوستان تاثیری در این گذشت نداشت؟
وقتی روز 24 اردیبهشت به دلایلی که هنوز نمیدانم چرا اجرای حکم مجید متوقف شد، مسوولان اعلام کردند حکم به تعویق افتاده است، در آن موقع اجرای این حکم در دنیا سر و صدای زیادی به پا کرد، همه منتظر بودند تا ببینند سرانجام این حکم چه خواهد شد و من نخواستم چهره کشورم در دنیا بد تصویر شود. خواستم همه بدانند ما مردمان بزرگی هستیم. من برای گذشت دلایل خودم را داشتم از جمله احترام به 2 عزیز که خیلی به آنها علاقه دارم و خانوادهام که در این مدت زحمات زیادی برای من کشیدهاند.
اکنون چه احساسی دارید؟
همه خوشحال هستیم و احساس میکنم همه چیز برای من رنگ و بوی خاصی گرفته است و خوشحالم که با این گذشت مجید و خانوادهاش را شرمنده کردم. میدانم که مردم نیز از گذشت من خوشحال شدند اما امیدوارم ما انسانها به رشدی برسیم که به خود اجازه ندهیم با اسید زندگی دیگران را تباه کنیم...