این رویدادها تاثیر چشمگیری در رویکرد هنری او داشتند. کانسو در طول عمر هنری خود همواره به موضوعات اجتماعی و سیاسی توجه داشت و در آثارش انتقادهایی به وضعیت ناعادلانه جامعه، خشونت و جنگ را مطرح میکرد. برای او هنر وسیلهای برای اعتراض به بیعدالتی و خشونت بود و نقاشیهایش بیانیهای بودند برای رنج و درد انسانها. او برای نمایش آثارش به دنبال فروش یا شهرت نبود؛ بلکه آنها را مانند فرزندان خود میدانست که حامل پیامها و داستانهایی از دورانهای سخت و تجربیات شخصیاش بودند.
به گزارش فرادید، آثار کانسو اغلب حالتی تاریک و آشوبناک دارند و رنج بشری را از طریق صحنهپردازیهای هولانگیز با رنگهای تند و تیره به تصویر میکشند. یکی از مهمترین مجموعههای او که در طی سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ روی آن کار کرد، مجموعه نقاشیهای موسوم به «آخرالزمان» است؛ آثاری که با الهام از کتاب «مکاشفه یوحنا» (بخشی از کتاب مقدس مسیحی) شکل گرفتند و دنیایی مملو از آشوب و ویرانی را به تصویر کشیدند. این مجموعه شامل تصاویری است که مرگ، قحطی، جنگ و ترس را نشان میدهند و مفاهیمی چون زوال انسانیت، تضاد بین خیر و شر و تلاش برای بقا در جهانی آشفته را بازتاب میدهند.
نبیل کانسو در مقابل یکی از نقاشیهای خود با عنوان «لبنان»
کانسو در این آثار، تصاویری از چهرههای انسانی و حیوانات وحشی را ترسیم کرده که در فضایی سرشار از خشونت و هراس قرار دارند. یکی از برجستهترین نقاشیهای این مجموعه «لبنان، ۱۹۸۳» است؛ اثری که بیانگر درد و رنج مردمان لبنانی در طول جنگ داخلی و جستجوی آنان برای رهایی از این وضعیت است.