دریای خزر، موهبتی بزرگ است که ایران در کنار کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و آذربایجان با آن ساحل مشترک دارد. اختلاف این کشورها بر سر رژیم حقوقی دریای خزر و سهم هر یک در بهره برداری از آن، دهه هاست که مورد مناقشه است ولی آنچه سبب شد تا «خزر» موضوع این مصاحبه قرار گیرد، آلودگی این دریا و هشدارهای مکرری است که کارشناسان در آستانه نشست نخست وزیران کشورهای ساحلی خزر در این ماه، اعلام میدارند.
به گزارش اطلاعات، لعبت تقوی، مدرک دکترای محیط زیست با زمینه تخصصی آلودگیهای محیط زیستی از دانشگاه پلی تکنیک فرانسه دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات است. او سال گذشته به عنوان پژوهشگر برتر حوزه محیط زیست، جایزه مدیریت محیط زیست عربستان سعودی را از سوی آیسسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی جهان اسلام) کسب کرد، آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتگوی ما با اوست.
بیش از دوسوم خط ساحلی خزر در ایران دارای آلودگیهای جدی است. انواع آلودگیهای پساب کشاورزی، فاضلابهای نفتی، خانگی و صنعتی. هر یک از این آلودگیها چه سهمی در تبدیل خزر به وضعیت کنونی دارند؟
به طور کلی آلودگیهای خزر را به دو دسته نفتی و غیرنفتی طبقهبندی میکنیم. در تولید آلودگیهای نفتی، ایران سهم کمی دارد و بیشتر به آذربایجان و روسیه برمیگردد. آلودگیهای غیرنفتی که به زه آبهای کشاورزی و پسابهای صنعتی و شهری و از همه مهمتر بحث انباشت زباله در نوار ساحلی ایران برمی گردد از مهمترین منابع آلاینده خزر به حساب میآیند. اگر «هیدروکربنهای نفتی» و فلزات سنگین را بهعنوان آلایندههای خطرناک در نظربگیریم، در پسابهای کشاورزی بیشتر سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی را داریم، اما نکته اینجاست که سواحل ایران تحتتأثیر آلودگی تولیدی ازکشورهای دیگر نیز قرار گرفته است.
توپوگرافی بستر دریای خزر در انتقال آلودگیها به نوار ساحلی ایران نقش دارد. به طور مثال نوع رسوبات بستر در سواحل جنوبی دریای خزر، به ویژه در مناطق نزدیک به جمهوری آذربایجان به عنوان تجمع دهندههای هیدروکربنها عمل میکنند چرا که به دلیل کوچکی سایر ذرات آلایندهها به خوبی جذب و سپس به نوار ساحلی ایران منتقل میشوند. همچنین جهت جریان باد غالب در منطقه نقش مهمی در جابجایی آلایندهها دارند. این بادها میتوانند ذرات آلوده را از مناطق آلوده به سمت سواحل ایران منتقل کنند و در نتیجه غلظت آلودگی را در نوار ساحلی افزایش دهند. حرکت و جهت جریانهای آبی در دریای خزر، شامل جریانهای سیکلونی و آنتی سیکلونی است که باعث میشود آلودگی از کشورهای دیگر بهویژه جمهوری آذربایجان به ایران انتقال پیدا کند.
خطرناکترین نوع آلودگی، آلودگی نفتی و فلزات سنگین است. به این دلیل که فلزات سنگین و ترکیبات آلی حلقوی، خاصیت تجمع بیولوژیکی دارند و از طریق زنجیره غذایی به رأس هرم یعنی انسان انتقال پیدا میکنندو این موضوع میتواند سلامت انسانها و اکوسیستم را تهدید کند.
در محیط زیست پدیدهای بهنام «تجمع زیستی» و «بزرگنمایی زیستی» داریم. در تعریف، تجمع زیستی به فرآیند انباشته شدن مواد شیمیایی در بدن یک موجود زنده اشاره دارد. این پدیده معمولاً در نتیجه جذب مواد از محیط زیست یا از طریق تغذیه ایجاد میشود.
تجمع زیستی میتواند منجر به افزایش غلظت آلایندهها در بافتهای بدن موجودات شود، حتی اگر غلظت آنها در محیط کم باشد. به دنبال آن، پدیده بزرگنمایی زیستی به فرآیندی اشاره دارد که در آن غلظت مواد شیمیایی، به ویژه سموم، فلزات سنگین در بافت موجودات زنده در سطوح بالاتر زنجیره غذایی افزایش مییابد. این پدیده معمولاً زمانی رخ میدهد که یک ماده شیمیایی به راحتی توسط موجودات زنده جذب و به سختی از بدن آنها دفع شود؛ لذا خطر آلودگی در موجودات بزرگتر مانند ماهیها و پرندگان و نهایتا در انسان به عنوان راس هرم غذایی به غلظتهای بسیار خطرناک میرسد.
تغلیظ زیستی به این معناست که اگر آلودگی مثلا با عدد یک از فاضلابها یا پسابهای خانگی و صنعتی و کشاورزی به دریامی ریزد، با تغلیظ ۱۰ برابری به بدن انسان وارد میشود؛ درست است؟
بله همین طور است. به این معنا که غلظت آلودگی در بدن انسان ممکن است به ۱۰ برابر مقدار اولیه افزایش یابد، ولی ذکر این نکته هم مهم است که باید تفکیک معنایی دقیقی بین فاضلاب و پساب داشته باشیم. فاضلاب همان خروجی یک کارخانه یا مثلا خروجی سرویس بهداشتی یک خانه است. اگر تصفیهای روی آن اتفاق بیفتد، به پساب تبدیل میشود.
متأسفانه در سواحل شمالی کشور، فاضلاب به شکل خام وارد دریا میشود و آلودگیهای زیادی اعم از میکروبی، شیمیایی و فیزیکی به بارمی اورد که روی ظاهر دریا هم تأثیر دارد، اما در مورد فاضلابهای صنعتی، صنایع نمیتوانند فاضلاب را به صورت خام وارد دریا یا محیطهای پذیرنده کنند و طبیعتا ورود پسابهای صنعتی را به اکوسیستمهای آبی داریم ولی عملا غلظت آلایندهها در فاضلابهای صنعتی چنان بالاست که حتی با تبدیل شدن به پساب هم بعضاً به حد استاندارد نمیرسد.
هیچ طرح و برنامهای برای حل این مسأله وجود ندارد؟
مشکل ما زیرساختی است. بحث اصلی شمال کشور انباشت زباله است. در واقع انباشت زباله بزرگترین تهدید محیط زیستی خزر در ساحل ایران است. ما هنوز موفق نشدیم یک سیستم مدیریت یکپارچه زباله را در شمال کشور داشته باشیم. یا در بحث تصفیهخانه فاضلابها، خوشبختانه به اندازهای کافی تکنولوژی داریم که بهراحتی بتوانیم سیستم تصفیه فاضلاب شهری راه اندازی کنیم ومانع از ورود فاضلاب خام به دریا شویم، اما حل این مشکل نیازمند بودجه وعزم راسخ متولیان امر است، ضمن آنکه توجه داشته باشید که عملکرد دریا با رودخانه متفاوت است.
رودخانهها، اکوسیستمهای جاری هستند، ولی در دریاها عملکرد تصفیه به دلیل عمق اتفاق میافتد وبه همین دلیل نبایدفاضلاب بهصورت مستقیم و سطحی وارد دریا شود. حداقل باید با یک لولهکشی ساده، فاضلاب بهصورت عمقی وارد دریا شود.
در سواحل خزر ورودی فاضلابها سطحی است و عملا شما غلظت فاضلاب روی سطح آب را میبینید. به طور کلی، غلظت فاضلاب روی سطح آب در سواحل شمالی ایران نتیجهای از مدیریت نادرست فاضلاب، کمبود زیرساختها و تأثیرات انسانی است که نیازمند توجه فوری و اقدامات مؤثر برای کاهش آلودگی است.
ارگانهای مسئول برای حل این مسأله یعنی جلوگیری از ورود مستقیم و سطحی فاضلاب به دریا کدام هستند؟
وزارت نیرو، شرکت آب و فاضلابهای منطقهای، سازمان محیطزیست و وزارت بهداشت همگی مسئولیت دارند، ولی طبیعتاً مدیریت اکوسیستمهای آبی، تحت مسئولیت وزارت نیرو است. البته مردم محلی و حتی گردشگران و به نوعی همه ما در این زمینه مسئولیم. شما ببینید سواحل دریای خزر چطور آلوده است در حالی که سواحل دریای مدیترانه به ویژه در جنوب اروپا چنین زیبا و تمیز هستند. تمیز نگهداشتن ساحل نیازمند آگاهیرسانی عمومی است. باید به مردم گفته شود این آلودگیها چه تبعاتی روی سلامت ما دارد. امروز علم ثابت کرده است که به طورکلی ۵۰ درصد علل سرطان، ژنتیکی و ۵۰ درصد مربوط به محیط زیست یعنی آنچه تنفس میکنیم و میخوریم است و طبیعتاً این میزان آلودگی در سونامی سرطان در کشور بیتأثیر نیستند.
همه ما از انباشت زباله در گیلان و مازندران حرف میزنیم ولی در عمل شاهد بدتر شدن اوضاع هستیم. این آلودگی و بلایی که سر محیطزیست میآید، چه زمانی برای تکتک اجزای حاکمیتی دارای اهمیت میشود؟
مشکلات محیط زیست معمولاً زمانی برای حاکمیت اهمیت پیدا میکند که این مسائل به طور مستقیم بر سلامت عمومی، اقتصاد و امنیت ملی تاثیر بگذارد. یکی از مواردی که باید در مورد آن اتفاقات جدی رخ دهد، مدیریت پسماند است. نباید در کشور ما که ازنظر تکنولوژی در این حوزه، موفقیتهای خوبی داشته ایم، چنین دغدغهای وجود داشته باشد. یا در حوزه تصفیه آب و فاضلاب از نظر دانش و تکنولوژی مشکلی نداریم، مسأله ما بیشتر در مدیریت اجراست. من بهعنوان کسی که در حوزه آلودگیهای محیطزیست بهًصورت تخصصی کار میکنم، با قاطعیت میگویم که در زمینه تکنولوژی در این مباحث مشکل علمی و تخصصی نداریم ولی به دلیل مسائل اقتصادی - اجتماعی و سیاسی ظاهراً محیط زیست و حفاظت از آن اولویت اصلی به نظر نمیرسد، لذا از آنجایی که محیط زیست بستر حیات است باید به آن توجه جدی تری صورت پذیرد.
شما میفرمایید که در بحث تکنولوژی در مدیریت پسماند مشکلی نداریم. اخیرا بحث خرید دستگاه زبالهسوز ۶ هزار تنی را داریم که مخالفت صریح محیط زیست را به دنبال داشته است. این ناهماهنگیها از کجا نشئت میگیرد؟
زبالهسوزها جزوتکنولوژیهای نسبتاً نوین برای امحای زباله بهحساب میآیند، ولی معمولا برای زبالههای خطرناک استفاده میشوند. من با نظر کارشناسان محیطزیست موافقم، چون این زبالهسوزها طی فرایند امحا، آلایندهای به نام گاز «دیوکسین» که بسیار خطرناک است را تولید میکنند. ضمن آنکه برای اندازهگیری و حذفش هم مشکل تکنولوژی خواهیم داشت. با توجه به اینکه در شمال کشور زمینهای کشاورزی داریم، خیلی مقرون بهًصرفهتر است که زباله را به شکل اصولی به «کمپوست» تبدیل کنیم.
من روی واژه اصولی تأکید دارم، اگر اصولی اتفاق نیفتد، تجمع آلایندههایی مثل فلزات سنگین را در کمپوست خواهیم داشت که بعد مشکل را دوچندان و کمپوست سالمی تولید نمیشود. برعکس اگر اصولی تولید شود سبب استفاده کمتر از کود شیمیایی میشود، چون کمپوست، کود عالی بهحساب میآید. همچنین به میزان قابل توجهای حجم زبالهها برای محلهای دفن کاهش مییابد.
به طور کلی با توجه به شرایط خاص شمال ایران از جمله وجود منابع طبیعی و اکوسیستمهای حساس، باید در نظر داشت که استفاده از زبالهسوزها باید با دقت و با رعایت استانداردهای زیستمحیطی انجام شود. همچنین، بهتر است راهکارهای مکمل مانند بازیافت و کمپوستسازی نیز مورد توجه قرار گیرد تا از بروز مشکلات زیستمحیطی جلوگیری شود.
اکنون با بحث آلودگی کلانشهرها و بی آبی بخش فلات مرکزی کشور و سرریز شدن بخشی از جمعیت به سمت شهرهای ساحلی خزر روبرو هستیم. با توجه به انبوه آلودگی خزر و انباشت میلیونها تن زباله در پهنه ساحلی خزر، آیا این دریا تحمل پذیرش چنین موجی را دارد؟
عملا این افزایش جمعیت فشار بر اکوسیستم طبیعی مثل خزر را خیلی بیشتر میکند، چراکه مصرف آب و کاشت محصولات کشاورزی بیشترمیشود و طبیعتا ورود سموم کشاورزی و فاضلابهای شهری را بیشتر میکند. از طرف دیگر میبینیم که مردم مناطقی از جنوب کشور مانند خوزستان ناگزیر به مهاجرت هستندو مساله اینجاست که باید این افزایش جمعیت در نوار ساحلی شمالی، کنترل شود.
ضمن آنکه همسو با این افزایش جمعیت، راهکارهایی مانند احداث تصفیه خانه فاضلاب و مدیریت پسماند باید اتفاق بیفتد وگرنه باید بهزودی از بحران خزر صحبت کنیم. البته در این مسیر، طبیعتاً نیازمند همکاریهای بینالمللی هستیم. ما کنوانسیون «تهران» و «رامسر» را داریم و اگر به پروتکلهای این کنوانسیونها متعهد باشیم شاید این آلودگیها را بتوان کنترل کرد.
کنوانسیون تهران، لازمالاجراست و کشورها باید از لحاظ حفظ تنوعزیستی، کاهش آلودگیهای نفتی و پایش محیطزیست به آن متعهد باشند. البته شاید ایران باید نقش خود را پررنگتر ایفا کند، چون بهرهبرداری نفتی قابلملاحظهای از خزر نداریم ولی در اجرا به اندازهای چالشهای بینالمللی گسترده است که شاید به نفع کشور نباشد که با همسایگان شمالی چالش داشته باشد.
اخیراً با بحث کاهش تراز آب خزر و پسروی آب این دریاچه مواجهیم. این پسروی به چه دلیل رخ داده است و چه خساراتی به دنبال دارد؟
نوسانات تراز آب در خزر به عوامل مختلفی ربط دارد. بخشی از آن به دلیل تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی و بخشی هم به تغییرات و ساختار طبیعی در حوضه آبریز این دریا برمیگردد. تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و افزایش تبخیر آب میشود. فعالیتهای انسانی مانند ساخت سدهای متعدد روی رودخانههای منتهی به خزر، مصرف بالای آب در بخش کشاورزی، ورود فاضلابها هم باعث افزایش دما و افزایش تبخیر میَشود. در کنار این موارد، نوسانات طبیعی و زمینشناسی داریم که نسبت به فعالیتهای انسانی خیلی محسوس نیست.
باید بیشتر تمرکز ما روی مخاطرات این نوسان باشد. مخاطراتی مانند تغییرات اکولوژیکی، تغییر زیستگاه، کاهش تنوع زیستی و کاهش جمعیت ماهیان خاویاری در انتظار خزر است. نوسانات آب میتواند خسارات مالی زیادی به مزارع کشاورزی و زیرساختهای بنادر بزند و برای ساکنان محلی خطرناک میشود. این مخاطره بر الگوی جریان آب اثر دارد و باعث جابجایی آلودگیها میشود. برای مدیریت این مسأله نیازمند همکاریهای بینالمللی و داشتن برنامه مدیریتی پایدار روی منابع آب هستیم.
ممکن است در نتیجه کاهش تراز آب، خزر به کانون تولید گردوغبار مانند آنچه اکنون در بخش قزاقستان اتفاق افتاده است، تبدیل شود؟
بله. با ادامه روند کاهش سطح آب، برخی مناطق مانند خلیج گرگان ممکن است به کانونهای گرد و غبار تبدیل شوند، مشابه وضعیت قزاقستان؛ لذا، اگر اقدامات لازم برای مدیریت منابع آبی و جلوگیری از خشک شدن بیشتر دریای خزر انجام نشود، این منطقه ممکن است با چالشهای جدیتری مواجه شود.
مایلم همین جا نکتهای را دربحث تغییرات اقلیمی شدید دردنیا وسونامیهایی که اتفاق میافتد، بگویم. ایران هم یکی ازمقصران اصلی است چرا که ما به عنوان یکی ازکشورهای اصلی تولیدکننده گازهای گلخانهای درجهان شناخته میشویم. بر اساس گزارشها، ایران با تولید حدود ۱.۶درصد از کل گازهای گلخانهای جهان، در رده هشتم قرار دارد.
لذاضروری است که دراستفاده ازانرژیهای تجدیدپذیرشتاب کنیم وکماکان به نفت وابسته نباشیم. دراستفاده ازانرژیهای تجدید پذیرنسبت به کشورهای پیشرفته وحتی برخی کشورهای همسایه، عقب هستیم. اکنون کشورهایی داریم که ۱۰۰ درصد انرژی مورد نیازسیستمهای گرمایش و سرمایش خود را از انرژی زمین گرمایی تأمین میکنند. متاسفانه ایران اکنون فقط از درصد کمی از ظرفیت خود را در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر بهرهبرداری کرده و نیاز به تلاشهای بیشتری برای توسعه این منابع دارد.
مساله اینجاست که اگر نفت برای ما یک زمانی فرصت بود، اکنون فرصت نیست و بیشتریک تهدید محسوب میشود. ما خیلی قبلتر با توجه به پتانسیل کشور باید بهسوی انرژیهای تجدیدپذیر میرفتیم. کارهای مطالعات پژوهشی در زمینه بهرهبرداری از انرژیهای پاک هم تا حد زیادی انجام شده است، ولی به نظر میرسد به اندازهای وابستگی ما به نفت و گاز زیاد است که رغبتی برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نیست.
قسمت دردناک ماجرا این است که کشورهای همسایه ما که بسیار به سوختهای فسیلی وابسته بودند، برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت و چشم انداز فوقالعادهای برای رهایی از سیطره انرژیهای فسیلی دارند، ولی ما همچنان بر همان مدار سابق هستیم.
بله همین طور است. به طورمثال امارات متحده عربی به تازگی یکی از بزرگترین نیروگاههای خورشیدی جهان به نام «الظفره» را افتتاح کرده است. این نیروگاه در ۳۰کیلومتری جنوب پایتخت، ابوظبی، واقع شده است. در حقیقت نیروگاه الظفره نه فقط به عنوان یک پروژه بزرگ انرژی تجدیدپذیر شناخته میشود، بلکه نمادی از تعهد امارات به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و پیشرفت در زمینه انرژیهای پایدار است.
به عنوان آخرین سئوال، تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آلودگی خزر برای ما چیست؟
آلودگیها منجر به کاهش جمعیت آبزیان و آسیب به صنعت صیادی میشود. این امر به طور مستقیم بر معیشت ماهیگیران و خانوادههای وابسته به این صنعت تأثیر میگذارد و نیز آلودگی شناگاهها و سواحل باعث کاهش جذب گردشگرمیشود. این مساله به اقتصاد محلی آسیب میزند ومنجر به بیکاری دراین بخش میشود. همچنین تبعات اجتماعی مانند مهاجرت را ایجاد خواهد کرد، چرا که تغییرات اکولوژیکی ناشی ازآلودگی میتواند منجر به مهاجرت ساکنان مناطق ساحلی شود.
آلودگی دریای خزر حتی میتواند منجر به تنشهای سیاسی بین کشورهای حاشیهای شود. کشورها ممکن است یکدیگررا به دلیل عدم رعایت استانداردهای زیستمحیطی مورد انتقاد قرار دهند.
درمجموع، آلودگی دریای خزرنه فقط بر محیط زیست بلکه برابعاد اقتصادی، سیاسی واجتماعی جامعه تأثیرات عمیقی دارد که نیازمند توجه و اقدام فوری است.