روزنامه هممیهن درباره تجمع حامیان فیلترینگ نوشته است: نکته جالب در مورد همین جمع نهایتاً ۴۰-۳۰ نفره این بود که آنها هم از وضعیت اینترنت رضایت نداشتند و البته بلکه درک درستی هم از سازوکار اینترنت بینالملل و کاربردهای گسترده آن ندارند.
به گزارش هممیهن، طی روزهای اخیر انتقاداتی از سوی مخالفان فیلترینگ نسبت به برگزاری تجمع موافقان فیلترینگ مطرح شده است، این طیف معتقدند اگر موافقان مجوز تجمع گرفتهاند چرا مخالفان چنین تجمعی را برپا نکنند.
اما ماجرای این تجمع چه بود؟ روزنامه هم میهن به جزئیات این تجمع و خواستهها و وضعیت شرکت کنندگان در آن پرداختند. در بخشی از گزارش هم میهن آمده است.
اگر حوالی ساعت دو بعدازظهر از خیابان شانزدهم احمد قصیر، به سمت بیهقی حرکت میکردید، با افرادی مواجه میشدید که به سمت این تجمع در حال حرکت بودند. مرکز ملی فضای مجازی نبش خیابان شانزدهم و بیهقی واقع شده و محوطه مثلثی شکلی که در بیهقی، مانع از ادامه مسیر خودروها به سمت میدان آرژانتین میشود، میعادگاه این افراد بود.
با توجه به تأکید فراخوان، پرچم زرد و سبز حزبالله لبنان در اهتزاز بود. وانت آبیرنگی، گوشه تقاطع مثلثی پارک شده و بلندگوها پشت آن قرار گرفته بودند. زنان عقبتر ایستاده و در پاسخ به فردی که پشت بلندگو فریاد میزد: «لبنان، یمن، فلسطین» شعار «مدافع مسلمین» را سر میدادند. تعداد زنان بهوضوح از تعداد مردان بیشتر بود. بهنظر میرسید مردان وظیفه تأمین امنیت و هماهنگیها را برعهده دارند و زنان در این تجمع نقش اصلی را ایفا میکنند. قرار ساعت دو بعدازظهر بود، اما تا نیم ساعت پس از آن، هنوز محوطه مثلثی جای خالی زیادی داشت.
در مجموع چیزی حدود ۳۰ نفر در این محوطه جمع شده بودند و با بنرهای بزرگی، دور تا دور محوطه مثلثی را پوشانده بودند. زنان عقبتر و معدود مردان پیشتر ایستاده بودند و رو به مرکز ملی فضای مجازی شعار میدادند. یکی، دو زن روی چادر خود کفن پوشیده بودند که روی آن توصیههایی درخصوص حجاب و عفاف نوشته شده بود.
زنی بیرون از جمع ایستاده و فرزند خردسالش را به بغل گرفته بود، پسر ۹-۸ سالهای هم در کنارش قرار داشت. از دلیل تجمع که پرسیدم، گفت به اینجا آمده تا اعتراض خود را نسبت به ولنگاریهایی که در فضای مجازی رخ میدهد و روی ذهن و روان جوانان ما تأثیر میگذارد، اعلام کند. او معتقد بود ادامه این مسیر ما را بهسمت لبنان شدن پیش میبرد. لبنانی که همه مدل آزادی در آن بوده است؛ اعم از بیحجابی و مشروبخواری، اما درنهایت بهدلیل همه این سهلگیریها آماج حملات دشمن قرار گرفته است.
در حالی که گپوگفت ما صورت جدیتری به خود گرفته بود و او داشت از صنعت هرزهنمایی میگفت که بعد از فروش اسلحه بیشترین گردش مالی را در جهان دارد، زن میانسالی به میان صحبتهایمان آمد و توضیحات بیشتری داد. او که خود را دانشآموخته مهندسی سختافزار از دانشگاه علموصنعت در سال ۱۳۷۲ معرفی میکرد، معتقد بود باید هرچه سریعتر اینترانت یا همان اینترنت ملی راهاندازی شود.
او مسئول اصلی این نابسامانیها را مدیران دولتی میدانست که برای منفعت خودشان کارها را بهدرستی انجام نمیدهند و معتقد بود تنها در سه سال ریاستجمهوری شهید رئیسی، حدود ۶۰ درصد این پروژه پیش رفته، در حالی که پیش از آن پیشرفت در این پروژه به ۱۰ درصد هم نرسیده بود و امروز نیز رها شده است.
زن دیگری که به گفتگوهای ما علاقهمند شده بود، وارد بحث شد. همگی بالاتفاق معتقد بودند ضعف مدیران سبب شده تا ما چیزی بهنام منشور اخلاقی نداشته باشیم که پلتفرمها را ملزم به داشتن نمایندهای در ایران و رعایت آن منشور کند. کاری که ترکیه از پس انجام آن برآمده، ولی ایران هنوز نتوانسته است. عدم وجود این منشور سبب شده تا جوانان بیشتر وقت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانند و این برای پلتفرمها هم درآمدزایی به همراه دارد و هم از این طریق میتوانند روی ذهن جوانان اثر بگذارند و پروژههایی، چون بیحجابی را ترویج کنند.
نکته جالب در مورد همین جمع نهایتاً ۴۰-۳۰ نفره این بود که آنها هم از وضعیت اینترنت رضایت نداشتند و احتمالاً فیلترینگ را فاقد تأثیر میدانستند که در متن فراخوانشان آمده بود: «پهنای باند فاضلاب سکوهای خارجی را بهطور کامل ببندید؛ واتساپ، تلگرام، اینستاگرام، ایکس، فیلترشکن». این نشان میدهد نهتنها این افراد از وضع فعلی ناراضی هستند، بلکه درک درستی هم از سازوکار اینترنت بینالملل و کاربردهای گسترده آن ندارند.