ابراهیم شیری؛ گمان میرفت درگیریهای گسترده در سراسر منطقه بلافاصله آغاز خواهد شد. ترامپ در آمریکا که همه چیز را با چشم رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری میبیند، در همین رابطه گفت: «بایدن و هریس در آستانۀ یک جنگ جهانی قرار گرفتهاند».
اما شب گذشت و صبح فرارسید و ارتش اسرائیل که همان شب قول داد با «آتش بیسابقه» به ایران پاسخ خواهد داد، به وعدۀ خود عمل نکرد؛ و تهران اعلام کرد که از نتایج حملۀ خود کاملاً راضی است و اگر اسرائیل به وعدۀ انتقام خود عمل نکند، دیگر به چنین اقداماتی ادامه نخواهد داد. ناگهان مشخص شد که بدون احتساب عواقب وحشت سراسری، اصابت موشکهای ایران عملاً هیچ تلفات جانی در پی نداشته است. سؤال این است: در حالی که ارتش اسرائیل کاملاً گیج شده بود، پس ایران به کجا شلیک کرد و چرا این قدر خوشحال است؟
دستاورد اصلی تهران قطعاً در جبهۀ اطلاع رسانی و تبلیغات که در نبردهای امروزی تقریباً نقش اصلی را بازی میکند، حاصل شد. از طریق شبکههای جهانی همه به وضوح دیدند و این واقعیت قابل انکار نیست که چگونه بخش قابل توجهی از موشکهای ایران و شاید اکثریت آنها به راحتی بر سامانههای دفاع موشکی «گنبد آهنین» و «فلاخن داوود» اسرائیل غلبه کردند؛ و اگرچه رسانههای غربی و اسرائیلی اعلام کردند که عملیات ایران موسوم به «وعدۀ صادق ٢» تقریباً بدون اطلاع مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب ایران انجام شد، اما او بلافاصله از آن حمایت کرد و اعلام کرد که «گنبد آهنین رژیم صهیونیستی از شیشه هم شکنندهتر است»؛ و این واقعیت که این حمله بویژه در پسزمینۀ کشتارها در غزه و لبنان، به کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی نیانجامید، در واقع یک عیبجویی است، نه شکست یک عملیات حیرتانگیز که «به سبک فارسی» طراحی شده بود.
علاوه بر این، ایران حتی در لحظۀ پرتاب موشکهای خود اعلام کرد که هدف همۀ آنها صرفاً نظامی بوده و آسیبی به شهروندان عادی وارد نخواهد کرد. با توجه به فشردگی کشور، بسیاری از ساکنان شهرهای اسرائیل تصور میکردند که موشکها مستقیماً به سمت آنها پرواز میکنند. اما، در واقع به پایگاههای نزدیک اصابت کردند.
گفتن این که میزان خسارت وارد شده به ارتش اسرائیل دقیقاً چقدر است و آیا افراد نظامی نیز کشته شدند یا خیر، دشوار است. زیرا، هر رسانه یا هر فرد اسرائیلی که در این باره اطلاعاتی در فضای مجازی منتشر کند، به شدت مجازات میشود. ستاد کل ارتش اسرائیل وارد شدن هیچ خسارت و تلفاتی را قبول نمیکند. ایرانیها از «انهدام کامل» پایگاه نواتیم، بزرگترین پایگاه هوایی اسرائیل در صحرای نقب، از جمله از کار انداختن ٢٠ جنگندۀ اف-٣۵ پیشرفتۀ آمریکایی که ممکن است در کل کشور به این تعداد نباشد و همچنین، وارد کردن آسیب جدی به پایگاه هوایی تلنوف در نزدیکی تلآویو- محل استقرار عمدتاً هواپیماهای دوربرد اف-١۵، صحبت میکنند. علاوه بر این، برخی از فیلمها از اصابت احتمالی موشکها به سکوی تولید گاز در دریای مدیترانه گواهی میدهند.
تأئید این دادهها تقریباً غیرممکن است. اما، این واقعیت را که به هر دوی این پایگاهها حداقل ١٠ موشک اصابت کرده و «آتشی» را که در دریا میسوزد، بسیاری از ناظران مستقل ثبت کردهاند. البته، ارتش اسرائیل به حملات به پایگاههای هوایی اعتراف کرد؛ و این موفقیت واقعی ایران است که احتمالاً واکنش فوری اسرائیل را به تعویق انداخته است. انتظار میرفت که هدف اصلی اسرائیل در خاک ایران، همانطور که بارها اعلام کرده است، تأسیسات هستهای و مراکز تولید نفت باشد. با این حال، حملات ایران به پایگاههای تلنوف، که گمان میرود بخشی از کلاهکهای هستهای اسرائیل در آن قرار دارد و هچنین، نواتیم که دفاع موشکی مرکز اصلی هستهای دیمونا را پوشش میدهد، تهران نشان داد که اسرائیل نیز در این منطقۀ بسیار حساس کاملاً آسیبپذیر است. اگر یک موشک ایرانی بتواند «سپر» را مورد اصابت قرار دهد، به این معنی است که میتواند به خود راکتور نیز ضربه بزند.
ایرانیها در حملۀ قبلی خود در ماه آوریل سال جاری، تنها یک موشک به پایگاه نواتیم شلیک کردند و پس از آن اسرائیلیها به طور نامنظم جاهایی در صحرای ایران را بمباران کردند. اکنون حتی پس از تقویت پدافند این پایگاه، به یکباره ده موشک به آن اصابت کرد. اما از کار انداختن تأسیسات نفتی ایران، که ممکن است به از دست دادن تولید گاز اسرائیل منجر شود، برابرترین مبادله نیست. ستاد کل ارتش اسرائیل چیزی برای فکر کردن دارد.
علاوه بر این، به گفتۀ کارشناسان، ایران با این اقدام، مجموعهای از موشکهای بالستیک شهاب ٣ با برد ٢۵٠٠ کیلومتری تولید سالهای ٢٠٠٣ تا ٢٠٠۴ را شلیک کرد که در حال نزدیک شدن به موعد بازیافت بودند. ایران موشکهای قویتر و دقیقتر تولید شده در سالهای اخیر در زرادخانههای خود دارد. نسخههای امروزی از توانایی تصحیح مسیر ماهوارهای با استفاده از سامانۀ موقعیتیاب جهانی، و همچنین یک کلاهک مشترک (۵ بلوک، هر کدام ٢٢٠ کیلوگرمی) و مجتمعهایی برای غلبه بر سامانۀ دفاع موشکی برخوردارند.
با این حال، خطرات آنقدر بالا رفته است که تصور اینکه رهبری سیاسی کنونی اسرائیل از یک حملۀ تلافیجویانۀ گسترده خودداری کند، دشوار است. نتانیاهو گام به گام، با دنبال کردن اهداف عمدتاً شخصی برای گزیر از دست دادگاه عدالت بدلیل ارتکاب جرم، کل اوضاع منطقه را به حدی ملتهب کرده است، که اگر اکنون عقبنشینی کند، به سادگی توسط یاران خود و حتی توسط مردم خود «تکه تکه خواهد شد». تنها چیزی که باقی میماند راهاندازی آرماگدون واقعی است، که واقعاً «همه و همه چیز» را نابود خواهد کرد. به نظر میرسد که «بیبی» از قبل برای این کار در داخل آماده شده است.
اقدام ایران بار دیگر همه آنهایی را که در خاورمیانه زیر ضربات ارتش اسرائیل بویژه، پس از ترور شیخ حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان و محو کامل یک محلۀ بیروت از روی زمین روحیۀ خود را از دست داده بودند، به هیجان آورد. کشتن رهبران هرگز راه قابل اعتمادی برای تضعیف رژیم ایدئوکراتیک نبوده است. زیرا، رهبران جدید، حتی رادیکالتر جایگزین آنها میشوند. حزبالله در شرف جبران خسارات سنگین است و زندگی در شمال اسرائیل زیر ضربات آن به جهنم تبدیل خواهد شد. شبه نظامیان حماس با بهرهگیری از انتقال تعدادی از واحدهای اسرائیلی از غزه به لبنان، به ناچار در جنوب اسرائیل فعالتر خواهند شد. در کرانه باختری، جایی که بخش عمدۀ فلسطینیها زندگی میکنند، برای قیام عمومی فقط یک جرقه کافیست. برخلاف اطمینان رسانههای غربی، جامعۀ خود نیز اسرائیل به درجات مختلف در حال رادیکالیزه شدن است.
حاکمان کشورهای سنی از این احساس ناراحتی میکنند که گویا عمدتاً شیعیان از هم مذهبیان فلسطینی خود دفاع میکنند. در صورتی که در اردن، حزب اخوانالمسلمین که برای اولین بار در انتخابات پارلمانی اخیر پیروز شد، از ملک عبدالله میخواهد که موضع سختتری نسبت به اسرائیل اتخاذ کند. حتی رئیسجمهور ترکیه خواستار شروع جنگ علیه اسرائیل شد، اگرچه کمتر کسی باور دارد که آنکارا واقعاً با آن موافقت کند. البته، اردوغان که مستعد سخنان بلند است، تا الان با چنین سطحی از تهدید سخن نگفته است.
کشورهای عربی پیشرو مانند مصر و عربستان سعودی که نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل آنها را به عنوان «کشورهای فرخنده» طبقهبندی کرد، به نظر نمیرسد شمشیرهای خود را از نیام برکشند و حتی به همکاری با کشور نتانیاهو فکر هم بکنند. پیمان «ابراهیم» بین آنها با اسرائیل به خاک سپرده شده است.
اسراییل که اکنون از نظر فنآوری نابود نشدنی به نظر میرسد، از نظر وجودی در درازمدت بسیار شکننده است. از حدود ١۵ میلیون نفر جمعیت سرزمینهای به رسمیت شناخته شده و اشغالی اسرائیل، ٧ میلیون نفر آن را یهودیان و ٨ میلیون نفر دیگر آن را رستههای مختلف اعراب (شهروندان ساکن مناطق مختلف در داخل کشور، فلسطینیان محروم از حقوق، ساکنان بیتالمقدس شرقی با وضعیت حقوقی بینابینی) تشکیل میدهد.
ذخایر برای بازگرداندن یهودیان به پایان رسیده و در عوض، حرکت در جهت مخالف که درگیریهای بیپایان اسرائیل در وضعیت کنونی خود محکوم به آن است، شروع شده و به شدت تسهیل میشود. با این حال، نخبگان اسرائیل به دلایل مذهبی، ایدئولوژیک و ... با ایجاد دو دولت موافق نیستند و حتی بیشتر از آن، با اعطای حقوق برابر به همه، فقط میتواند خطر آرماگدون را بدون اینکه از بین ببرد، به تأخیر بیندازد و وسعت احتمالی آن را افزایش دهد. بنابراین، هر قدر تصمیمگیری در مورد محل سکونت عادلانه و مشترک یا همسایگی این دو جامعه به تعویق بیفتد، اصولاً این امر دشوارتر میشود. میزان طرد و ناسازگاری متقابل فقط در حال افزایش است. اگر این وضع اکنون متوقف نشود، هیچ گزینۀ دیگری جز فروغلطیدن در ورطۀ هرج و مرج و نابودی متقابل باقی نخواهد ماند.
توضیح: آرماگدون نام تپۀ بزرگی در فلسطین اشغالی است که گویا از زمان جنگهای صلیبی یک منطقۀ استرتژیک و محل جنگهای بسیاری بوده و صهیونیستها، منطقۀ آرماگدون را محل نبرد آخرالزمانی بین سپاهیان خیر و شرّ میدانند.