فرارو- در حالی که جنگ در منطقه جریان دارد و ایران نیز به صورت غیرمستقیم، اما موثر بخشی از آن است، عملکرد صداوسیما در این بحران با انتقادهای زیادی مواجه شده. این در حالی است که عملکرد رسانههایی مانند الجزیره در جریان جنگِ اخیر که دیگر تنها جنگ غزه نیست، برای مقایسه با عملکرد رسانه اصلی ایران قابل دسترس است.
به گزارش فرارو، دو شب قبل که دمشق هدف حمله موشکی اسرائیل قرار گرفت، اولین مسالهای که به ذهنها رسید و آنچه به سرعت در شبکههای اجتماعی چرخید این بود که احتمالاً مقامی از ایران ترور شده است. به وضوح میتوان این روند را دید که اقدامات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در منطقه، یک پیوست عملیات روانی نیز دارد. سرعت عمل اسرائیلیها در شایعهپراکنی و واکنشهای آرام رسانههای رسمی داخلی شرایط خوبی را از لحاظ مرجعیت خبری و روایتسازی به وجود نمیآورد.
پس از حمله دمشق، ابتدا نام سردار فلاحزاده معروف به ابوباقر، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه به عنوان یکی از اهداف حمله موشکی اسرائیل مطرح شد. اکانت توئیتری ترورآلارم نیز خبری مبنی بر این منتشر کرد که فلاحزاده هدف اصلی این عملیات بوده است. به صورت موازی خبری مبنی بر ترور زیاد النخاله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و سپس سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان به گوش رسید.
این اخبار در فضای مجازی و از سوی رسانههایی غیر از رسانههای اصلی کشور که باید در این شرایط و با توجه به حضور در منطقه بالاترین دسترسی را داشته باشند، تکذیب شد. حمله حدود ساعت ۲۱ به وقت تهران انجام شد. یک فعال رسانهای حوالی ساعت ۲۲ از تماسش با سیدعباس عراقچی خبر داد و یک ساعت هم طول کشید تا خبر حضور سردار فلاحزاده در سوریه تکذیب شود.
این در حالیست که تلویزیون میتوانست طی ارتباط تلفنی با این دو مقام سیاسی و نظامی یا یک مقام رسمی مثل معاون هماهنگکننده نیروی قدس در اولین بخش خبری یا به سبک تلویزیونهای خبری با قید خبر فوری، به این مساله ورود کند.
در حالی که تعدادی از چهرههای رسانهای مثل وحید یامینپور و محسن مقصودی (مجری برنامه ثریا) به بیروت رفتهاند و معمولاً روی آنتن شبکه افق هستند، خبر خاصی از سازوکار تلویزیون در این جنگ نیست به غیر از سه خبرنگار تلویزیون که به تازگی در بیروت، جنوب و شرق لبنان در بخشهای خبری روی آنتن تلویزیون میآیند. در صورتی که شبکهای مانند الجزیره به صورت زنده وقایع مربوط جنگ در فلسطین و لبنان را به صورت جزئی پوشش میدهد و با استفاده از تحلیلگران مختلف در بخشهای گوناگون خبری و ویژه به تحلیل وقایع و جریانسازی میپردازد.
در روز ترور سیدحسن نصرالله خبرنگار یک شبکه فارسیزبان توانست گزارشی از ضاحیه جنوبی بیروت تهیه کند که در ایران هم جریانساز و دیده شد. اما صداوسیما به عنوان رسانه اصلی و مادر در ایران، آن هم ایرانی که یک پای این بحران و حامی مقاومت فلسطین و لبنان است، تا کنون نتوانسته جریانسازی خاصی داشته باشد. در حالی که بعضی خبرنگاران و مستندسازانی که خارج از چارچوب صداوسیما در بیروت یا مناطق دیگر لبنان حاضر شدند، به مراتب تاثیرگذاری بیشتری در امر اطلاعرسانی وقایع جنگ در لبنان، آن هم در فضای مجازی داشتند.
در تمام دنیا، تلویزیونهای رسمی که تحت نظر دولتها اداره میشوند، موضع رسمی آن دولت را ارائه میکنند. اما بنگاههای اطلاعرسانی به خصوص شبکههای تلویزیونی، در چارچوب منافع ملی به کار حرفهای خود میپردازند. جریان اصلی خبر در قالب تلویزیونی در ایران، منحصراً به صداوسیما تعلق دارد. بوروکراسی و ساختار اداری پیچیده صداوسیما به خصوص در بخش خبری، خود را در ایجاد این وضعیت نشان میدهد.
یک خبر باید از دالانهای پیچیده بوروکراسی صداوسیما عبور کند – با تاکید بر این که خبر صداوسیما موضع رسمی تلقی میشود – و در نهایت روی خروجی قرار بگیرد. در حالی که وقایع حداقل در خاورمیانه به سرعت رخ میدهند و با شتاب از این بوروکراسی پیچیده اداری سبقت میگیرد.