فرارو- وبگاه خبری-تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی مبسوط به واکاوی مفهومی پرداخته که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس به تازگکی بارها و بارها به آن اشاره داشته است. وی تاکید دارد که اسرائیل به دنبال استقرار یک نظم جدید در سطح منطقه است. نشنال اینترست تاکید میکند که در طی دهههای اخیر بارها و بارها محور آمریکایی-اسرائیلی از ظهور یک نظم جدید در خاورمیانه سخن گفتهاند و در راه تحقق آن اقدامات زیادی را انجام دادهاند با این حال، هر مرتبه تلاشهای آنها در این حوزه با شکستهای مهلکی مواجه شده است. از این رو، اکنون نیز هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که آمریکا یا اسرائیل بتوانند ایران و محور مقاومت در منطقه را شکست دهند و ترتیبات مطلوب خود را مستقر سازند.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست؛ این طور به نظر میرسد که مفهوم "خاورمیانه جدید" عنوانی است که همواره باید آن را در افق تحولات این منطقه انتظار داشت. در سال ۱۹۸۲ میلادی، وزیر جنگ اسرائیل آریل شارون ایده نظم جدید در خاورمیانه را مطرح کرد که در قالب آن بایستی بر لبنان یک دولت مارونی و حامی غرب حاکم میشد و یک دولت فلسطینی نیز در اردن مستقر میگشت. در آن زمان، اسرائیل اینطور تصور میکرد که حملهاش به لبنان موجب نابودی سازمان آزادبیخش فلسطین (ساف) خواهد شد و این مساله تضمین کننده امنیت اسرائیل خواهد بود.
شیمون پرز و تام فریدمن نیز وعده خاورمیانه جدید را پس از امضای توافقات اسلو در سال ۱۹۹۳ دادند. در این چهارچوب، اینطور تصور میشد که جوانان فلسطینی به جای جنگیدن علیه اسرائیل با آنها اقدام به راه اندازی شرکتهای استارت آپی فناوری میکنند و آزادی خواهی و مبارزه با اشغالگری از سوی طرف فلسطینی برای همیشه خاتمه خواهد یافت.
پس از آن بود که ایده خاورمیانه دموکراتیک با توجه به تحرکات آمریکا در سطح منطقه خاورمیانه مطرح شد. در این راستا، این روند با حمله آمریکا به عراق در دهه ۲۰۰۰ میلادی و مستقر کردن یک به اصطلاح دموکراسی در این کشور و توسعه آن به دیگر کشورها آغاز شد.
این ایده با بهار عربی در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی دنبال شد. ایدهای که در قالب آن تصور میشد که با طیفی از انقلابهای لیبرال دموکراتیک در خاورمیانه و با حضور میلیونی جوانان و کاربران شبکه اجتماعی فیس بوک در میدان تحریرِ کشورهای مختلف عربی رو به رو هستیم.
پس از امضای توافقات ابراهیم در سال ۲۰۲۰ نیز اینطور به نظر میرسید که با یک خاورمیانه جدید رو به رو خواهیم بود. توافقی که به دنبال عادی سازی روابط کشورهای عربی-اسلامی با رژیم اسرائیل بود. ایدهای که با عادی سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل آغاز شد و هدف اصلی آن نیز مقابله با نفوذ و قدرت ایران بود.
اکنون نیز بار دیگر صداهایی دال بر ضرورت استقرار یک خاورمیانه جدید میشنویم. در این چهارچوب، اسرائیل بر آن است تا از طریق ضربه زدن به ایران و محور مقاومت در خاورمیانه، یک نظم جدید منطقهای را حاکم کند. نظمی که در قالب آن اسرائیل سعی دارد لبنان را به کشوری عاری از حزب الله تبدیل کند و وزن منطقهای ایران را کاهش دهد و زمینه را برای عادی سازی روابط خود با عربستان سعودی در قالب توافقات ابراهیم فراهم سازد.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به تازگی در پیامی به مردم ایران، چشم اندازهای مطلوب خود در این رابطه را ترسیم کرده است. در این زمینه باید گفت که رویاپردازی در مورد مسائل غیرممکن ایرادی ندارد. رویاپردازی که در آن افراد و سیاستمداران به دنبال رقم زدن روزهای بهتری در راستای منافع خود هستند. مشکل اصلی کار این است که برخی از سیاستمداران با مطرح کردن ایدههای متوهمانه عملا هزینههای سنگینی را به مردم خود تحمیل میکنند. در این رابطه بیراه نیست که میگویند "راهِ جهنم با نیات خوب هموار میشود! "
از این رو، شاهد بودیم که رویاهای آریل شارون نخست وزیر و وزیر جنگ سابق اسرائیل به یک جنگ طولانی و فاجعه بار در لبنان ختم شد. جنگی که در نهایت اسرائیل را به یک باتلاق و فاجعه واقعی کشاند. در آن زمان، رهبر مارونیهای لبنان بشیر جمیل ترور شد. سازمان آزادیبخش خلق فلسطین به حیات خود ادامه داد و سپس شاهد وقوع انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ میلادی بودیم.
توافقات اسلو در سال ۱۹۹۳ انتظاراتی را در مورد تحقق صلح در منطقه ایجاد کرد که هیچکدام از آنها رنگ واقعیت به خود نگرفتند. پس از آن، بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا در قالب توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۹۹ سعی داشت نظمی جدید در خاورمیانه ایجاد کند که آن هم در نهایت به انتفاضه دوم ختم شد. آریل شارون خود در سال ۲۰۰۵ به قدری عرصه را تنگ یافت که مجبور به عقب کشیدن اسرائیل از نوار غزه شد.
جنگ عراق به معنای واقعی کلمه یک فاجعه بزرگ در تاریخ بشر بود و مداخله نظامی در افغانستان نیز به طولانیترین و بینتیجهترین جنگ تاریخ آمریکا تبدیل شد. این جنگها سبب شدند تا موازنه قدرت در خاورمیانه تغیییر کند که این مساله به ایران اجازه داد به عنوان یک قدرت مهم و بزرگ منطقهای ظاهر شود و در ادامه هم محور مقاومت شکل گرفت.
رویاپردازیهای مختلف در مورد ترویج دموکراسی در خاورمیانه سبب شد تا آمریکا به یک تلاش خونین با هدف عزل معمر قذافی از قدرت در لیبی دست بزند. در این راستا، منطقه خاورمیانه به منطقهای از تنشها و جنگهای داخلی تبدیل شد و حتی در این برهه شاهد اوج گیری گروه داعش بودیم که سعی داشت قلمرو مختص به خود را ایجاد کند.
اقدامات چندین و چندساله نتانیاهو برای به حاشیه راندن مردم فلسطین هیچ دستاوردی الا انفجار حادثه هفتم اکتبر نداشت. در نتیجه این موضوع، ایران و متحدانش در جایگاه برندگان ظاهر شدند. کاملا اشتباه است اکر اقدامات اخیر اسرائیل در تشدید خشونت و ترورهای هدفمند در منطقه را به مثابه فرصتی تاریخی برای ایجاد یک نظم منطقهای جدید در نظر بگیریم. متاسفانه تاریخ در حال تکرار شدن است. حزب الله لبنان در ادامه راه نیز یک بازیگر نظامی و سیاسی قدرتمند باقی خواهد ماند و خیلی بعید است اگر تصور کنیم تحولات مدت اخیر سبب شده اند که توازن قدرت در منطقه خاورمیانه هم تغییر کند.
اسرائیل نیز قطعا در موقعیتی نیست که بخواهد از شکست ایران سخن بگوید. یک اقدام تهاجمی از سوی اسرائیل علیه ایران و به طور خاص حمله به سایت نظامی و یا هستهای این کشور، بدون تردید منجر به یک جنگ گسترده منطقهای خواهد شد که در نهایت پای آمریکا را نیز به معرکه باز خواهد کرد.
مداخله نظامی آمریکا در منطقه به این معناست که نیروهای نزدیک به ایران بر شدت حملات خود علیه سایتهای نظامی و منافع آمریکا خواهند افزود و این مساله در بلند مدت به هیچ عنوان به نفع اسرائیل نیست. در واقع، اگر موقعیت آمریکا در نتیجه یک جنگ بزرگ در خاورمیانه تضعیف شود و این مساله در نتیجه مداخله آن جهت حراست از موقعیت اسرائیل صورت گیرد، این موضوع در نوع خود میتواند جایگاه اسرائیل در قالب معادلات سیاسی و کلان آمریکا را نیز به خطر بیندازد.
این مساله زمانی بیش از پیش ماهیت بحرانی پیدا میکند که بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا نیز اثرگذاری داشته باشد. یک مداخله نظامی جدید از سوی آمریکا در خاورمیانه، بدون تردید روند خروج آمریکا از خاورمیانه را تسریع خواهد کرد. موضوعی که کاملا به نفع ایران است.