بورس در آخرین روزهای شهریور روندی غیر قابل پیشبینی به خود گرفته است و شاخصها در دو مسیر متفاوت حرکت میکنند. دو متغیر مهم یعنی اصلاح قیمت سهام کوچک و عبور از دستکاری شاخص کل سبب شده است شاخصها دو راه متفاوت را در پیش بگیرند.
به گزارش دنیای اقتصاد، رفتار معاملهگران بازار سهام نشان میدهد آنها دیگر توان پذیرش ریسک بیشتر را ندارند. اینطور که به نظر میآید بهرغم وجود برخی فرصتها، وجود ریسکهای گوناگون مانع از آن میشود که فعالان بهراحتی به بازار سهام اعتماد کنند. بازار سهام در روزهای گذشته به شکلی خنثی در نوسان بوده است. یعنی از طرفی نمادهای بزرگ با کمرمقی مواجه شدند و از سوی دیگر سهام کوچکتر به شکلی کجدارومریز در حال تغییر بودهاند.
اما بر اساس آنچه در جریان دادوستدهای اخیر رخ داده، میتوان دریافت که افزایش نااطمینانی در همدستی با ابهامات سیاسی و اقتصادی، ورود پول به تالار شیشهای را سخت کردهاست. بدونشک سیاستگذاریهای ناصحیح در بازار سرمایه و حواشی مختلفی که در طول سالهای اخیر بورس را احاطه کرده، سبب شده فعالان اقتصادی و حتی مردم عادی از سرمایهگذاری بلندمدت در این بازار رویگردان باشند. حتی عملکرد بازیگران بورس نشان میدهد از ابتدای سال تاکنون به دلیل آنچه گفته شد، حتی سفتهبازی نیز از تبوتاب افتاده است.
بررسی معاملات شهریورماه حکایت از آن دارد که در ابتدای معاملات این ماه، افزایش تقاضا به سمت نمادهای کوچک و بیحاشیه توانسته شاخص هموزن را بهعنوان یکی از مهمترین نماگرهای بازار سهام به سطوح بالاتری سوق دهد؛ تا جایی که در همین بازه زمانی دماسنج اصلی بازار، یعنی شاخص کل، بازده معناداری را ثبت نکرده است. در سیزده روز معاملاتی شهریور، شاخص هموزن ۵.۸۸ درصد بر ارتفاع خود افزوده؛ این در حالی است که شاخص کل بازدهی ۱.۸۸ درصدی را تا اینجای کار به ثبت رسانده است. با نگاهی به آنچه در این ماه رخ داده میتوان اینطور استنباط کرد که حواشی پیرامون وام میلیاردی هیاتمدیره سازمان بورس علاوه بر تشدید بدبینی به بازار، تا حدودی سایه بر سهام بزرگ نیز افکنده است.
کارشناسان بازار سرمایه عوامل مختلفی را برای تحولات اخیر بازار سهام مطرح میکنند. برخی از آنها معتقدند سهامی که درحالحاضر با افزایش تقاضا روبهرو شدهاند، در زمره صنایعی هستند که از ابتدای سال ترمز رشد آنها کشیده شده بود و حالا نوبت آن است که این گروه از نمادها مورد توجه اهالی بازار قرار بگیرند. افزون بر آن، به دلیل وضعیت سیاسی و اقتصادی که کشور در آن قرار دارد، سهامی که از ریسکپذیری کمتری برخوردارند در صورت ارزندگی میتوانند جلوه بهتری را به رخ بازار بکشند. این گروه از نمادها اگر با خبر بدی مواجه نشوند، تا حدودی میتوانند با تقاضای موثر سهامی روبهرو شوند. به نظر میرسد انتشار برخی اخبار در خصوص رشد نرخ شیر خام و افزایش قیمت برخی از صنایع، مانند داروییها، بر جذابیت صنایع کوچک بیفزاید.
در همین رابطه احمد اشتیاقی، کارشناس بازار سرمایه با اشاره به واگرایی نماگرهای سهامی از ابتدای سال، توضیح داد: تغییر ذائقه بازار و شیفت سهامداران به سمت نمادهای کوچک از دو منظر قابل بررسی است. بررسیهای آماری نشان میدهد در دو سال اخیر صنایع بزرگتر بازدهی بهتری نسبت به صنایع کوچکتر داشتند. برخی از سهام کوچک طی این مدت افت قیمت شدیدی را به سهامداران تحمیل کردند. به این ترتیب بهوضوح میتوان گفت درحالحاضر همانطور که مشاهده میکنیم روال ۴۰ ساله بازار بر هم خورده است. به این معنا که همیشه P/E سهام کوچک بیشتر از سهام بزرگ بوده است.
به عنوان مثال اگر متوسط P/E سهام بزرگ در محدوده ۵ واحد بوده، P/E سهام کوچک در محدوده ۶.۵ تا ۷ واحد قرار داشته؛ اما اکنون این روند با تغییرات قابل توجهی مواجه شده است. در حال حاضر P/E سهام بزرگ در محور ۵.۵ واحد قرار دارد، اما ازطرفی میانگین P/E سهام کوچک حول محور ۴ واحد ایستاده و در دو سال اخیر با اصلاح شدیدی نیز دست به گریبان بوده است. بازار با عدم ورود پول قدرتمند حقیقیها مواجه است و به نوعی با پول خودش در حال معامله است؛ پس به این نتیجه رسیده که استراتژی معاملاتی را به سمت سهام کوچک ببرد و سهام بزرگ را رها کند.
با نگاهی به عملکرد شاخصها ملاحظه میکنیم در هفته گذشته شاخص کل با افت ۱.۱۷ درصدی مواجه شد، اما شاخص هموزن در هفته قبل با افزایش ارتفاع بیش از ۲ درصدی بازدهی ملموسی را ثبت کرده است. همین موضوع نشاندهنده تغییر استراتژی معاملهگران است. بهویژه سهامی که از ابتدای سال با وجود شرایط بنیادی قوی، اصلاح شدید قیمت را پشتسر گذاشتند حالا شانس جلب توجه را دارند. وضعیت P/E سهام کوچک گویای همین موضوع است.
به نظر میرسد این رویکرد جدید تا دو هفته معاملاتی آینده از سوی معاملهگران دنبال شود. شواهد امر حاکی از این است که تا زمانی که P/E سهام کوچک حداقل ۲ واحد افزایش یابد، این روند میتواند ادامه یابد؛ بنابراین با نبود نقدینگی جدید، پول فعلی نیز اولویت را به سهام کوچک خواهد داد.
اما دومین نکته در مورد عملکرد غیرقابل پیشبینی شاخصها در روزهای اخیر به یک موضوع مهم و حساس بازمیگردد. شاید بتوان گفت به پایان استراتژی شاخصسازی و دستکاری در شاخص کل نزدیک شدهایم. سیاستی که در دوران ریاست مجید عشقی بسیار رواج داشت به نظر میرسد اکنون و در زمان ریاست جدید رنگ ببازد. از اینرو اگر در زمان عشقی دستکاری شاخص کل در راستای نشان دادن وضعیت خوب بازار اتفاقی رایج و پُر تکرار بود اکنون ملاحظه میکنیم که رئیس جدید رغبتی برای استفاده از این ترفند نشان ندهد. تغییر رویکرد بازار همزمان با ورود رئیس جدید صورت گرفته است. با وجود اقدامات حمایتی که از سوی وزیر اقتصاد تحت عنوان افزایش دلار نیمایی و کاهش نرخ بهره مطرح شده، اما این دو خبر نتوانسته سبب ورود پول به بازار شود.
در همین رابطه میتوان گفت اگرچه این امر در کوتاهمدت نمیتواند تغییرات جدی در تغییر مسیر بورس ایجاد کند، اما بهمرور میتواند سمتوسوی جدیدی به معاملات ببخشد. البته محقق شدن این سناریو بستگی به وضعیت یک متغیر اثرگذار بر بازار سهام است. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروز نهایی آن اگرچه در شرایط کنونی مشخص نیست، اما دوگانه ترامپ و هریس هر کدام میتواند حامل سیاست متفاوتی در برخورد با ایران باشد؛ بنابراین تا مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به نظر میرسد سیاستگذاریهای اقتصادی ایران نیز تغییر محسوسی را ثبت نکند. نرخ بهره از جمله مولفههای اثرگذار بر روند بازار سهام است که به طور مستقیم به نتیجه انتخابات آمریکا گره خورده است.
اگر کاملا هریس برنده انتخابات آمریکا باشد، نرخ بهره افزایش خواهد یافت. این اتفاق به نفع بورس نخواهد بود و تکلیف پولهای سرگردان را مشخص خواهد کرد. در غیر این صورت و با روی کارآمدن دونالد ترامپ، شاهد سیاستگذاریهای دیگری در بخش اقتصادی خواهیم بود. به نظر میرسد تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا در ۵ نوامبر، وزیر اقتصاد در خصوص سیاستگذاریهای داخلی محتاطانه عمل کند و تغییرات جدی را در این خصوص اعمال نکند.
چشم بازار سهام به نرخ بهره است. اگر دولت نرخ بهره را کاهش دهد شاهد ورود پول از بازارهای موازی به سمت بازار سهام خواهیم بود. اما درحالحاضر و با توجه به وضعیت متغیرهای اثرگذار بر بورس به نظر میرسد شاخص کل در کانال ۲.۱ میلیون واحد بتواند کفسازی کند و در این محدوده کمنوسان ظاهر شود. در این میان باید اظهار کرد گام بعدی صعود بورس منوط به سیاستگذاریهای جدید اقتصادی است، سیاستهایی که تا انتخابات آمریکا در ابهام قرار دارند.
اما چرا حالا که قیمت دلار نیما سمتوسوی افزایشی پیدا کرده ثبات دلار نیما و قیمتهای جهانی نیز محرک قوی را برای بازار فراهم نکردند؟ اشتیاقی در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: بازار در انتظار صعود بیشتر نرخ دلار نیماست. حرکت لاکپشتی نرخ دلار نیما برای بورسبازان جذاب نبوده و باید این نرخ به سطوح بالاتری دست یابد تا بتواند به عنوان محرک جدی در این بازار عمل کند.
ورود دلار نیما به کانال ۵۰ هزار تومان همان اتفاقی است که تالار شیشهای انتظار آن را میکشد. در هفتههای اخیر و بعد از مشخص شدن کابینه دولت پزشکیان، همه سیاستگذاران اقتصادی بر افزایش نرخ دلار نیما اتفاقنظر داشتند. از سوی دیگر نوسان دلار آزاد در محدوده ۶۰ هزار تومان طی یک سال اخیر اثرات تورمی بر کالاها برجای گذاشته است.
به این ترتیب افزایش نرخ دلار نیما تا ۵۰ هزار تومان نمیتواند تبعات تورمی بر جای بگذارد و این موضوع میتواند دست دولت را برای افزایش نرخ دلار نیما باز بگذارد. گام ۲۰۰ تومانی رشد دلار نیما در روزهای اخیر از جذابیت خاصی برای سهامداران برخوردار نبوده، اما جهش این نرخ در ۲۰ روز آتی تا ۵۰ هزار تومان میتواند بر خوشبینیهای بازار سهام بیفزاید.
البته در روزهای گذشته شاهد کاهش نرخ نفت بودیم. قیمتهای جهانی نیز با نوسانات شدیدی مواجه بودند و در بازار کامودیتیها همانطور که ملاحظه کردیم رویکرد افزایشی نشان داده نشده است. کاهش نرخ نفت میتواند محصولات پتروشیمی را با نوسان قیمت منفی مواجه کند. طبیعتا بازار ما از این امر نیز تاثیر میپذیرد. بهویژه اینکه پیشبینیها از روند کامودیتیها تمایل به کاهش ارتفاع قیمتی دارد. اما گزارشهای ۹ ماهه و تاثیر افزایش نرخ دلار نیمایی بر آن میتواند به به بهبود وضعیت بورس منجر شود.