فرارو- در بریتانیا "کی یر استارمر" نامزد حزب کارگر بریتانیا با موهای ژل زده و علاقهای که به پوشیدن پیراهن تیره رنگ زیر یک ژاکت معقول دارد ممکن است کسل کننده قلمداد شود. با این وجود، در مقایسه با نیروهای رها شده پرهیاهو که در سالیان اخیر سیاست بریتانیا با آنان شناخته میشد کسل کننده بودن نخست وزیر تازه بدون شک بزرگترین سرمایه انتخاباتی او بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، پیروزی قاطع استارمر برای حزب چپ میانه کارگر بر حزب محافظه کار در انتخابات پارلمانی گواهی بر این واقعیت است که در سیاست لزوما خسته کننده بودن همیشه بد نیست.
مانند "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ میلادی، استارمر در انتخابات اخیر در بریتانیا بر روی خواست رای دهندگان که ناامیدانه صرفا خواستار پایان دادن به جنون بودند سرمایه گذاری کرد. "لوک تریل" مدیر اجرایی More in Common یک شرکت مشاوره سیاسی میگوید: "بسیاری از افرادی که با آنان صحبت میکنیم میگویند استارمر کسل کننده است، اما شاید همین خصوصیت همان چیزی باشد که بریتانیاییها اکنون به آن نیاز دارند.
مطمئنا در هرج و مرج محافظه کاران هم فرسودگی وجود دارد و هم این احساس کلی که گویی سیاست بی پایان است". اکنون که استارمر در حال آماده شدن برای برعهده گرفتن سکان هدایت امور بریتانیا میباشد پرسش اصلی آن این است که آیا او میتواند به کارهای کسل کننده ادامه دهد یا آن که مانند بایدن این ویژگی به ضررش تمام خواهد شد.
نخست وزیر بریتانیا دست کم در حال حاضر به اندازه کافی خوشحال است که یک پیروزی تاریخی را به دست اورده است. تحلیلگران و مخالفان محافظه کار شکست خورده از شخص او موافق هستند که بسیاری از رای دهندگان فقط میخواستند پس از چهارده سال حکمرانی دولت حزب محافظه کار از شر وضعیت فرسوده ایجاد شده و نابسامانی اقتصادی خلاص شده و تغییری در امور ایجاد کنند. برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) با تمام شکافهایی که ایجاد کرد بریتانیا را به دو قسمت تقسیم نمود و باعث رقم خوردن سالهای تلخی برای آن کشور شد و کارنامه دو نخست وزیر محافظه کار را نابود کرد: دیوید کامرون و ترزا می. هم چنین، بوریس جانسون درگیر مجموعهای از رسواییها شد از جمله جریمه شدن توسط پلیس به خاطر شرکت در مهمانی در داونینگ استریت و نقض مقررات قرنطینه دولت اش در دوره پاندمی کووید.
به دنبال از کناره گیری او تنها پس از ۴۵ روز فاجعه بار، جانشین جانسون یعنی "لیز تراس" نیز به چهارمین نخست وزیر از حزب محافظه کار تبدیل شد که درهای خروج از خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ به او نشان داده شد. پس از سقوط بازارهای مالی و افزایش استقراض دولت، تراس نه تنها حرفه سیاسی خود بلکه شهرت حزب اش که پیش از آن از نظر شایستگی آسیب دیده بود را نیز از بین برد. حتی سبک مدیریتی تسکین دهنده "ریشی سوناک" هنگام رفع آشفتگی ایجاد شده ناشی از سیاستهای تراس نیز نتوانست وجهه حزب محافظه کار را ترمیم کند.
استارمر به عنوان یک خطیب سیاسی عاشق پیاده روی که لذتهای سادهای، چون فوتبال را دوست دارد و علاقهای ندارد که جمعهها تا دیروقت کار کند چهره یک رهبر با ویژگی و سیاستی خسته کننده از حزب کارگر را به نمایش میگذارد. او در طول مبارزات انتخاباتی ریسک گریز خود ترجیح داد وعدههای کمی ارائه دهد و در عوض شعاری آرام و تک کلمهای ارائه کرد: تغییر. با این وجود، برای رای دهندگان خسته بریتانیایی فراموش شدنی بودن جذاب بوده است. استارمر در مقابل سوناک به بزرگترین پیروزی حزب اش از زمان شکست حزب محافظه کار توسط تونی بلر در سال ۱۹۹۷ میلادی به این سو دست یافت. همان طور که "تام بالدوین" زندگی نامه نویس استارمر خاطرنشان میسازد رهبر حزب کارگر برای جلب نظر مساعد رای دهندگان بریتانیایی به سمت خود پس از سالها آشفتگی محافظه کاران به کتابی ۱۰۰۰۰۰ کلمهای نیاز نداشت. او صرفا به چهار کلمه نیاز داشت:"من مشابه آنان نیستم".
جذابیت استارمر یادآور یکی دیگر از سیاستمداران چپ میانه است که عمدتا الهام بخش نیست. پس از چهار سال ریاست جمهوری ترامپ که همراه با پاره کردن هنجارهای ثابت، تحریک متحدان، کنار گذاشتن توافق نامه بین المللی و استیضاح او سپری شد اکثریت امریکاییها پشت کارزار انتخاباتی بایدن در سال ۲۰۲۰ گردهم آمدند: کاخ سفید را دوباره کسل کننده سازید.
بایدن در جایگاه رئیس جمهور تا حد زیادی به خواسته رای دهندگان در این باره پاسخ مثبت داد و تلاش کرد از حزب گرایی شدید در واشنگتن بکاهد. با این وجود، همان طور که تیم بایدن متوجه شد کسل کننده بودن در کارزار انتخاباتی یک موضوع است و تلاش برای حکمرانی به آن روش چیزی دیگر. دستیاران کاخ سفید و شخص رئیس جمهور از مقایسه نتایج موفقیت آمیز کار بایدن با تلاشهای شکست خورده ترامپ رضایت داشتند. بایدن در بهار سال جاری در سخنرانیای با انتقاد از ترامپ گفته بود:"او به مدت چهار سال هر هفته وعده "هفته زیرساخت" را داد، اما هرگز هیچ چیزی نساخت".
رای دهندگان امریکایی در انتخابات پیشین رهبری شایسته بایدن را به جای هرج و مرج ضعف ترامپ انتخابات کردند. با این وجود، پس از مناظره فاجعه بار اخیر بایدن با ترامپ که نگرانیها در مورد سن بایدن را افزایش داد این بار رای دهندگان خریدار ایده بایدن نیستند. حتی در هفتههای پیش از مناظره نیز نتایج نظرسنجیها نشان میداد اقبال عمومی نسبت به شخص او در حال کاهش است. اگر به نتایج نظرسنجیها اعتماد کنیم شکست او در برابر ترامپ در انتخابات نوامبر محتمل خواهد بود.
یکی از مقامهای ارشد سابق ستاد انتخاباتی بایدن که مجاز به صحبت علنی در مورد گفتگوهای داخلی نیست میگوید:" ما میخواستیم اجازه دهیم آمریکاییهای خسته کمتر به کاخ سفید فکر کنند. اما گاهی اوقات ممکن است تعجب کنیم که گویا در انجام این کار زیاده روی کرده و آن را خیلی خوب انجام داده ایم". به گفته سه مقامی که مجاز به گفتگوی عمومی نیستند این تردید را میان رای دهندگان دیده اند که آیا بایدن شایستگی در منصب رئیس جمهور باقی ماندن را دارد یا خیر. بخشی از مشکل آن است که بایدن پیام رسان خوبی برای انتقال پیام اش به مردم نبوده است.
سن بالای بایدن و مجموعهای از بحرانها از جمله جنگ در غزه و تورم مانع از فروش دستاوردهای او به مردم امریکا شده است. هم چنین، تیم رسانهای بایدن و شخص او از سوی رسانههای سیاسی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند چرا که به نظر میرسد جنجالهای ایجاد شده حول محور ترامپ برای آنان جذابیت بیش تری داشته است.
طنز بیرحمانه برای تیم بایدن این است که رئیس جمهور در حال حاضر توجه رسانهها و افکار عمومی را در انحصار خود دارد، اما نه به دلایلی که آنان امیدوار بودند.
استارمر در بریتانیا زمان بیشتری برای بازی دارد، اما نه خیلی زیاد. به گفته مقامهای دولتی و حزبی در حالی که تقریبا به طور قطع چهار یا پنج سال دیگر به یک انتخابات دیگر در بریتانیا باقی مانده استارمر نیز با خطرات متوجه از جانب رسانهها و مردمی بی حوصله مواجه است. یکی از دستیاران حزب کارگر چالش استارمر را با چالش "کلمنت آتلی" مشهورترین نخست وزیر تاریخی آن حزب تشبیه کرد که پس از جنگ جهانی دوم با دستور کار تغییر به قدرت رسید و نظام بهداشت ملی دولتی بریتانیا را معرفی کرد که مراقبت رایگان برای همه شهروندان بریتانیایی را ارائه داد. آتلی که در سال ۱۹۴۵ میلادی به عنوان فردی شایسته انتخاب شد ظرف مدت شش سال بعد از سمت اش برکنار شد.
بالدوین که ساعتهای زیادی را برای نگارش زندگی نامه استارمر گذرانده تاکید دارد که نخست وزیر جدید سعی نمیکند کسل کننده باشد. او میگوید: "استارمر دوست ندارد کسل کننده قلمداد شود. هیچ کس نمیخواهد او را کسل کننده خطاب کند. آن چه او هست جدی بودن در ذهن است. این بدان معناست که او معتقد است مشکلات پیش رو در کشور پیچیده است، راهحلها پیچیده هستند و این که یک شعار سه کلمهای و گفتن آن به یکباره و طرح این ادعا که همه مشکلات را حل میکند از جنس و سنخ سیاست ورزی او نیست".
با این وجود، شعارهای تند بیشتر میتوانند رای دهندگان را برانگیخته سازند و با صدای بلندتری طنین انداز خواهند شد. به گفته یکی از مقامهای ارشد دولتی استارمر و تیم اش قصد "تفکر بلند مدت" را دارند. آنان ماموریت خود را پروژهای برای بازسازی بریتانیا در یک دهه آینده میدانند.
این یک سوال باز است که آیا او زمان کافی خواهد داشت یا خیر. همان طور که ترامپ برای برهم زدن برنامه انتخاب مجدد بایدن بازگشته در بریتانیا نیز راست پوپولیست که در سال ۲۰۱۶ میلادی به برگزیت رای مثبت داد نیز ممکن است برای مدت زمانی طولانی خفته باقی نماند. استارمر تنها برنده انتخابات اخیر بریتانیا نبود. رای دهندگان هم چنین به "نایجل فاراژ" یکی از تاثیرگذارترین طرفداران برگزیت و فعال علیه مقوله مهاجرت بهترین نتیجه را در انتخابات اخیر رای دادند.
فاراژ پس از کسب یک کرسی در پارلمان برای نخستین بار وعده داد که "یک جنبش ملی تودهای را در چند سال آینده" ایجاد کند تا در انتخابات بعدی که انتظار میرود در سال ۲۰۲۹ برگزار شود حزب کارگر را برای کسب قدرت به چالش بکشد. فاراژ اعلام کرد:"یک اتفاق بسیار اساسی در حال وقوع است. این فقط اولین قدم از چیزی است که همه شما را مبهوت میکند".
برخی از محافظه کاران شکست خورده وسوسه خواهند شد تا جناح راست را متحد کنند و سهم خود را با قرارگیری کنار فاراژ کسب کنند. حتی صحبتهایی در مورد ادغام بین حزب محافظه کار قدیمی و حزب اصلاحات تحت رهبری فاراژ مطرح شده است. تریل میگوید: "به همان اندازه که شما میل به آرامش و یک نوع سیاست ساکتتر را دارید نارضایتی عمیقی از وضعیت موجود نیز وجود دارد. اگر اوضاع در این کشور بهتر نشود این حس که استارمر صرفا یک سیاستمدار کسل کننده دیگر است در مقابل فردی مانند نایجل فاراژ که هیجان انگیزتر است، علی رغم کارهایی که انجام میدهد و تغییرات واقعی که ایجاد میکند به حزب کارگر آسیب خواهد رساند".
وقتی جناح راست دوباره صدای خود را پیدا کند مطمئنا پرسش پیش روی استارمر و حامیان اش این خواهد بود که آیا باید سکوت کنند یا فریاد زدن را آغاز نمایند.