یک فعال اصولگرا میگوید: لاریجانی میتوانست ظرفیتسازی کند و موج جدیدی را در جامعه ایجاد کند و بین اصلاحطلبان و اصولگرایان، جریان جدیدی را بنیان بگذارد. در ابتدای امر شاید خیلی با اقبال مواجه نمیشد، اما طبیعی است که به تدریج میتوانست یک جریان جدیدی را رقم بزند، اما متأسفانه این قضایا با ارزیابی شورای نگهبان متوقف شد.
به گزارش جماران، عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا گفتگویی انجام داده است که در ادامه میآید؛
ارزیابی شما از میزان مشارکت چیست و برای افزایش مشارکت چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
قطعاً دور دوم به دلائل مختلف، میزان مشارکت افزایش پیدا میکند. فضاسازی موجب تردیدهایی در میان اقشار مختلف غیرسیاسی شده است. همچنین پایگاه رأی اصلاحطلبان، قادر نبود به راحتی تغییر رویکرد صندوق را به صورت ۱۸۰ درجه، تفاوت را پذیرا باشد یا برای آنها قابل هضم نبود.
بسیاری از رسانههای دوم خردادی یا اصلاحطلب و نویسندگان آنان، بحثهایی را مطرح میکردند که نتیجۀ آن عدممشارکت در انتخابات مجلس بود. طبیعتاً این کار در پایگاه رأی آنان تأثیر داشت. یعنی حاصل مقالات و تحلیلهایی که به صورت روزانه در برخی از رسانههای اصلاحطلب ارائه میشد مبتنی بر این بود که ساختار جمهوری اسلامی، دموکراسیپذیر نیست و با دموکراسی در تعارض است. به ویژه قانون انتخابات به شدت زیر سوال میرفت که یک نوع بیاعتمادی نسبت به مشارکت به وجود میآورد.
این دوره وقتی که اصلاحطلبان احتمال پیروزی در انتخابات، یا فضای لازم را برای نیل به قدرت در پیش روی خود یافتند رویکردشان را کاملاً عوض کردند؛ بدون اینکه از پایگاه رأیشان عذرخواهی کنند. آنان قبلاً به گونه دیگری سخن میگفتند، اما امروز که احساسشان این است که میتوانند تمامیت قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرند به گونهای دیگر رفتار میکنند، ولی قبلاً که احساسشان این بود که اقلیتی را در مجلس به دست خواهند آورد، به این قدرتِ حدأقلی به هیچ وجه تمایل نداشتند، تحریم انتخابات یا دور شدن از صندوقهای رأی را توصیه کردند و امروز در یک فاصله بسیار کوتاهی رجوع به صندوق رأی را توصیه میکنند.
خب، اگر آقایان اصلاحطلبان میآمدند و عذرخواهی میکردند که این نگاه ما ناشی از تمامیتخواهی بوده است و نه رشد سیاسی معقول (دستکم رشد سیاسی پایگاه رأی خودشان) میتوانست به سرعت تغییری صورت بگیرد اما در دور اول نتوانستند حتی پایگاه رأی خودشان را هم خیلی فعال کنند.
وقتی پایگاه رأی اصلاحطلبان مشاهده میکند که در نظام سیاسی ما برخلاف آنچه القاء میشد که کاندیدای اصلی نظام فلانی است و اساساً او در دور اول حذف میشود، یک استنباطی دارد و با این استنباط نهایتاً در دور دوم عمل خواهد کرد و به میدان خواهد آمد.
به همین دلیل معتقدم که در دوره دوم ما با مشارکت بسیار متفاوتی مواجه خواهیم بود. منتها همین دستاورد سیاسی را هم متأسفانه برخی از نیروهای اصلاحطلب میخواهند خراب کنند. یعنی رسیدن به این باور از سوی پایگاه رأیشان که دادههایی که دریافت میکردند غلط بود و میتوان از طریق صندوق رأی تغییر ایجاد کرد. لذا امروز به گونه دیگری این شناخت و معرفت تحتالشعاع قرار میگیرد، و آن اینکه ایجاد وحشت و رعب کنند و نگذارند با شناخت واقعی، نسبت به نظام جمهوری اسلامی مشارکت صورت گیرد.
بنابراین، یک سیاست دیگری را پیگری میکنند و آن سیاست رقیبهراسی است که رقیب ما داعش است و اگر نجنبید برای شما تماماً محدودیت خواهد بود و…. این هراس قطعاً ضد معرفت و ضد شناخت است. اگر رقیبهراسی دنبال نکنند قطعاً پایگاه رأی نسبت به نخبگان اصلاحطلب، یک برتری معرفتی پیدا میکند اما ظاهراً این را آقایان نمیخواهند دریابند که تا حال آنچه که نویسندگانی که هر روز در روزنامههای اعتماد، شرق، کارگزاران، هممیهن و… مینویسند؛ اینها به نوعی تمامیتخواه بودند.
عرض کردم اگر نگاه یک جریان سیاسی رشد مردم باشد و لو اقلیت را در مجلس به دست بیاورد، نسبت به آن راضی خواهد بود چرا که همین یک تریبون و سکویی برای حرف زدن و رشد داد اذهان مردم است.
در انتخابات اخیر مجلس که فاصله زمانی چندانی با آن نداشتیم، اصلاحطلبان قطعاً میتوانستند در تهران و شهرهای دیگر لیستهایی بدهند، اما تحلیلشان این بود که قادر نخواهند مجلس را با اکثریت به دست بگیرند و هرگز به یک اقلیت راضی نشدند؛ در حالی که این رویکرد، منفعت مردم را نشان نمیدهد.
در حالی که رویکرد درست این است که مهم نیست چه میزان پایگاه داشته باشیم، باید از این پایگاهها استفاده کنیم تا معرفت را در جامعه تقویت کنیم. حال، خوشبختانه یک تغییری در نوع نگاهها به نظام جمهوری اسلامی صورت میگیرد؛ حاصل این تغییر نگاه بر اساس تحلیل دور اول، افزایش مشارکت خواهد بود.
احساس میکنید که چقدر موضعگیریهای رقیب در تولید نگاهی که فرمودید موثر بوده است؟ برای نمونه برخی از کاندیداهای پوششی مثل آقای زاکانی صراحتاً به آقای پزشکیان گفت که «من اینجا نشستهام تا نگذارم تو رأی بیاوری.»
به نظر من اینها واقعاً پوششی نبودند. یعنی پشت صحنۀ این قضیه هماهنگی وجود نداشت. آقایان در آخرین دقائق وقتی که دیدند رأیشان بسیار پایین است کنار رفتند. حتی وقتی از آقای قاضیزاده سوال شد که شما به نفع آقای جلیلی کنار رفتید؟ به صراحت گفت که نه، مواضع من فرق میکند و به نفع ایشان کنار نرفتم.
بنابراین این مفروض خیلی مورد قبول نیست. ممکن است برخی از هواداران حرفهایی زده باشند اما آقای جلیلی بسیار اخلاقی عمل کرده است. لذا نمیشود خیلی این سخن را پذیرفت که عملکرد این جریان باعث فلان مسأله شده است.
یکی از آقایان درباره رقیب گفت که اینها «پسماند و دور ریز» هستند. البته آقای جلیلی در مناظره گفت که تا این حرفها را زدند من گفتم که سریع به این آقا تذکر بدهید و نباید اینگونه ادامه پیدا کند.
آقای پزشکیان هم در مناظره اول به هوادارانش در قضیه طالبان گفتن، تذکر داد. آقای جلیلی این شیوه را به کار گرفت و خود را از این اظهارات مبرّی ساخت. متأسفانه جناب آقای پزشکیان چنین کاری را نکرد و ترجیح داد افرادی که رقیبهراسی میکنند را از خودش نیازارد و نراند. قطعاً در انتخابات اینگونه اشتباهات صورت میگیرد، اما مهم این است که مقام اصلی بلافاصله در مقام اصلاح برآید.
متأسفانه این کار را آقای پزشکیان نکرد. یعنی فضای غبارآلودی که برخی از افراد و اطرافیان ایشان ایجاد میکنند را اصلاح نکرد. امیدوارم در ادامه این کار را انجام دهد و کسانی که فضاسازی میکنند تخطئه کند. فضاسازی ضد معرفت و ضد شناخت است و اجازه نمیدهد تا پایگاه رأی فکر کند. وقتی کسی خود را فرشته و رقیب را دیو قلمداد کرد طبیعتاً درباره اظهارات، برنامهها و موضعگیریهای رقیب تأمل نمیکند. یا حتی در موضعگیریهای کسی که به او میخواهد رأی دهد، تأمل نمیکند. این کار بستن هوش و چشم به محتوای اظهارات، موجب میشود که رشدی از آنِ جامعه نشود.
حضرتعالی دلیل عمدهی عدممشارکتِ نزدیک به شصت درصد از واجدین شرایط را چه میدانید؟
در ابتدا به تفصیل درباره این مسأله صحبت کردم. اشاره کردم که دلایل مختلفی دارد. پایگاه اصلاحطلبان به میدان نیامد و حتی برخی از آراء آقای پزشکیان متعلق به نیروهایی است که ایشان را انسان مقیدی به مبانی میدانند. لذا در دور اول به این دلائل مشارکت خیلی افزایش پیدا نکرد، اما در دور دوم مسأله متفاوت خواهد بود.
یعنی انشاءالله مشارکت بالا میرود؟
بله، قطعاً بالا میرود.
یعنی آراء خاکستری به میدان میآیند؟
آرائی که غیر سیاسی هستند و تحت تأثیر افرادی که نسبت به نظام جمهوری اسلامی ظلم میکنند، نیستند. ظلم میکنند یعنی جوسازی میکنند و با وجود اینها نیاز به دشمن نداریم. اینها در حالی که بارها با استفاده از همین ساختار به قدرت رسیدند، اما تلاش میکنند تا بگویند که اتفاق ویژهای افتاده و این ساختار نبوده که ما را به قدرت رسانده است.
در انتخاباتی که منجر به پیروزی آقای خاتمی شد، اصلاحطلبان به همه میگفتند که فرد دیگری مدّنظر نظام است و قطعاً آقای خاتمی رأی نمیآورد. وی با همین ساختار رأی آورد، اما بلافاصله گفتند، جنبش دوم خرداد!
یعنی از یک مسیر غیرعادی آقای خاتمی پیروز شد! مردم جنبش کردند و نظام در برابر آن عقبنشینی کرد. همان حرفی که خانم آذرمنصوری گفته است که ما این بار شورای نگهبان را تهدید کردیم لذا نامزد ما تأیید صلاحیت شد! اینها یعنی چه؟ یعنی به صورت عادی از ساختار عبور نکردهایم.
خب، این خلاف واقع و ظلم به نظام جمهوری اسلامی است. بارها شما با همین ساختار در جایگاههای مهم قدرت قرار گرفتید، چرا میخواهید هم اپوزیسیونبازی دربیاورید و هم در درون ساختار کار کنید؟ این سخن تناقض دارد.
این تناقض در رفتار، و ظلم به امام و جمهوری اسلامی است. ظلم به نظامی است که امام بنیانگذار اوست و دموکراسی را در کشور ایجاد کرده است، اما آقایان و خانمها حاضر نیستند فضاسازی خود را بپذیرند تا خودشان را اپوزیسیون جلوهگر کنند. این یک موضع کاملاً خلاف است و با سابقهای که سالهای گذشته شاهد بودیم تناقض دارد. یعنی تاریخچهای که نظام جمهوری اسلامی در این مدت از خود باقی گذاشته است. آقایان هم نان مخالفتخوانی را میخورند و هم از ساختار استفاده میکنند.
این رویکرد جفا در حق مردم است؛ نه تنها جفا در حق جریان رقیب بلکه در حق پایگاه رأی خودشان است. چون پایگاه رأی خودشان تنزل فهم و دانش پیدا میکند. وقتی پایگاه رأی در چند انتخابات شرکت نکرد، اصلاحطلبان احترام لازم برای او قائل نخواهند بود و احساس خواهند کرد که پایگاه رأی خود را با یک جوسازی و فضاسازی میتوانند جابجا کنند. این کار توهین به پایگاه رأی خودشان است.
چون احساس میکنند که اینها مدتی از سیاست دور ماندهاند، رشد لازم را نداشتهاند و نتوانستهاند همزمان در عرصهها رشد کنند. چون انتخابات بالاترین فرصت برای رشد است و اگر کسی خود را از آن محروم کند، طبیعی است که رشد تدریجی پیدا نمیکند و رشد در او متوقف میکند. به همین دلیل آقایان فکر میکنند که اگر یک هراس و وحشتی ایجاد کنند، میتوانند موجب تغییرات اساسی در نیروهای مخاطبشان شود.
از دیدگاه شماعدم حضور آقای لاریجانی درعدم مشارکت تأثیر داشت یا مردم تصمیم خودشان را در عدممشارکت گرفته بودند؟
آقای لاریجانی بحث مفصل دارد و من هم بارها موضع خود را بارها بیان کردهام. آقای لاریجانی میتوانست ظرفیتسازی کند و موج جدیدی را در جامعه ایجاد کند و بین اصلاحطلبان و اصولگرایان، جریان جدیدی را بنیان بگذارد. در ابتدای امر شاید خیلی با اقبال مواجه نمیشد، اما طبیعی است که به تدریج میتوانست یک جریان جدیدی را رقم بزند، اما متأسفانه این قضایا با ارزیابی شورای نگهبان متوقف شد.
حضرتعالی چه توصیهای به مردم مخصوصاً آنان که مردد هستند و با صندوق رأی قهر کردهاند، دارید؟ همچنین چه توصیهای به کاندیداها دارید؟
قطعاً توصیهام به کسانی که از صندوق رأی فاصله گرفتهاند این است که اگر نه فقط احترام رقیب فکری خودتان، بلکه احترام نخبگان جریان خودتان را میخواهید حتماً پای صندوق رأی بیایید. یعنی با جریان سیاسی کشور حرکت کنید. این خیلی مهم است. جریانات سیاسی در انتخابات، تغییرات و تحولات را به نمایش میگذارند. اگر خودمان را محروم کنیم طبیعتاً آنچنان نگاه خوبی نسبت به ما شکل نخواهد گرفت.
یعنی ما را عقبمانده تلقی خواهند کرد؛ با یک آدم عقبمانده یک نوع رفتار دارند، اما با یک آدم آگاه و هوشیار و باشناخت نسبت به مسائل جامعه، رفتار دیگری خواهند داشت. اگر احترام و عزّت خود را طالب هستید، مشارکت کنید و نگذارید که با تحلیلهای غلط و تمامیتخواهانه با ما رفتارهای متعارض داشته باشند.
همچنین من از نامزدهای محترم خواهش میکنم تا نیروهای تندرو را کنترل کنند و نگذارند که نیروهای تندرو همدیگر را تقویت کنند. امکان دارد که میزانی از آراء را از دست بدهند، اما ارزش این را دارد که در برابر نیروهای تندرو خودشان ایستادگی کنند و نگذارند که آنها هدایتگر باشند؛ چرا که اگر هدایتگر باشند نتیجۀ تلاشهای سیاسی فراوان از دست خواهد رفت. در واقع دودستگی در جامعه شکل خواهد گرفت و جامعه قادر نخواهد بود از همهی توان خود در جهت پیشرفت استفاده کند.
لذا خواهش جدی من از دو نامزد محترم این است که در برابر نیروهای تندرو منتسب به خودشان ایستادگی کنند.