فرارو- بیش از هفت ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد. جنگی که از منظر نرخ کشتار غیرنظامیان، مرگبارترین جنگ قرن بیست و یکم جهان لقب گرفته و سازمان ملل متحد نیز به تازگی در گزارشی اعلام کرده که روند بازسازی نوار غزه به دلیل گستره قابل توجه ویرانیها در این منطقه میتواند تا ۸۰ سال هم به طول بینجامد. مردم غزه در شرایط کنونی با بحرانهای جدی در حوزه سوتغذیه و گرسنگی، کمبود امکانات بهداشتی و سرپناه و صدها مشکل دیگر رو به رو هستند.
به گزارش فرارو؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه، میانجی ران منطقهای و بینالمللی تلاشهای گستردهای را با هدف برقراری آتش بس در جنگ غزه در دستورکار قرار داده اند. دو کشور قطر و مصر کنشگری محوری را برعهده داشته اند و به واسطه میزبانی از هیاتهای حماس و رژیم صهیونیستی، بر آن بوده اند تا به روند درگیریها در نوار غزه خاتمه دهند.
با این همه، هنوز هیچ چشم انداز روشنی جهت پایان یافتن جنگ غزه پیش چشم نیست. موضوعی که بسیاری از افکار عمومی در اقصی نقاط جهان را واداشته تا این سوال را بپرسند که به راستی اصلیترین محرکها و موانع عدم دستیابی به یک توافق آتش بس در قالب جنگ غزه چیست؟ به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش میتوان ۳ مولفه هم و محوری را مد نظر داشت.
شاید یکی از اصلیترین موانع برقراری آتش بس در غزه این باشد که طرفِ اسرائیلی به هیچ عنوان حاضر نیست که به یک آتش بس دائمی و پایدار تن بدهد. تحلیلگران و صاحب نظران بر این باورند که دلیل و محرک اصلی رژیم اشغالگر قدس در نپذیرفتن ایده آتش بس پایدار این است که دولت نتانیاهو فکر میکند اگر جنگ با شرایط کنونی به پایان برسد، این به معنای شکستی سنگین برای اسرائیل است.
شکستی که میتواند در آینده نوید دهنده سناریوهای به مراتب خطرناک تری برای رژیم اسرائیل باشد و اعتبار متصور این رژیم نزد افکار عمومی و دولتهای منطقه و جهان را نیز تا حد زیادی مخدوش کند. در این چهارچوب هم نتانیاهو و هم تندروهای متحد وی بر این باورند که تا زمانی که حماس به کلی نابود نشود و اسرای صهیونیست آزاد نشوند، جنگ غزه را نباید پایان یافته اعلام کنند.
در این راستا، جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی نیز در مذاکرات مختلف به صراحت اعلام کرده اند که آتش بس را تنها در صورتی میپذیرند که دائمی و نه موقت باشد.
یکی دیگر از مولفههایی که موجب شده تا با بن بست جدی در مسیر ابتکارهای آتش بس در غزه پدید آید، مغرضانه بودن برخی ابتکارهای آتش بس به ویژه از جانب طرف مصری است.ابتکارهایی که دولت مصر مطرح میکند لزوما منافع ملت و مقاومت فلسطین را در بر نمیگیرد.
چرا که قاهره از حیث راهبردی روابط تنگاتنگی را با رژیم اشغالگر قدس و قدرتهای غربی دارد. این دولت کمکهای اقتصادی قابل توجهی را از طرفهای مذکور دریافت میکند و نمیتواند کنشگری مستقلی را در قالب طرح ابتکارهای آتش بس داشته باشد.
دیگر اینکه دولت مصر پیروزی حماس در جنگ غزه را یک ضربه جدی به خود در عرصه سیاست داخلی مصر ارزیابی میکند. دلیل این مساله نیز روشن است، زیرا حماس گرایشهای اخوانی قابل توجهی دارد و این مساله برای دولت کنونی مصر که اخوان المسلمین را به مثابه یک دشمن برای خود در این کشور ارزیابی میکند، به هیچ عنوان مساله مطلوبی نیست.
از این رو، دولت مصر ملاحظات خاصی را با محوریت جنبش حماس دارد. این در حالی است که در مورد اسرائیل و یا قدرتهای غربی چندان از موقعیت فعالی برخوردار نیست.
تندروهای حاضر در دولت نتانیاهو که دولت نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس بر ائتلاف با آنها استوار است به صراحت تاکید میکنند که اگر نتانیاهو به رفح حمله نکند، این مساله میتواند حکم اخراج وی از قدرت را به همراه داشته باشد. این در حالی است که عمده ابتکارهای آتش بس در قالب جنگ غزه سعی دارند تا مانع از حمله اسرائیل به شهر رفح و به بار آمدن یک فاجعه انسانی در این شهر شوند.
حال در این شرایط، نتانیاهو میداند که اگر بنا باشد به رفح حمله نکند، این مساله یعنی اینکه او باید از کرسی نخست وزیری اسرائیل خداحافظی کند و این موضوع خود میتواند سناریوهای خطرناکی را برای وی از حیث پیگرد قضایی در اراضی اشغالی و حتی افتادن وی به زندان به دلیل جرایم و اتهامات مختلفی که علیه او مطرح بوده و خواهد شد را به دنبال داشته باشد.
از این رو، وی ترجیح میدهد که با تندروهای صهیونیست همراهی کند و از این رهگذر راهی برای فرار خود از بحرانهایی که به آنها مبتلا است، پیدا کند. معادلهای که در کلیت خود برقراری هرگونه آتش بس در جنگ غزه حداقل در شرایط کنونی را به یک گزینه نه چندان ممکن تبدیل کرده است.