پربیراه نیست اگر بگوییم نظارتهای استصوابی و ردصلاحیتهای گسترده اصلاحطلبان را به انزوای سیاسی کشانده است. از سوی دیگر با این اقدام آرزوی دیرینه یکدست شدن قدرت در اصولگرایان نیز برآورده شد. کنشگری سیاسی اصلاحطلبان هم نتوانست از این اقدامات اصولگرایان پیشگیری کند.
به گزارش هم میهن، حمیدرضا جلائیپور، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران شرایط اصلاحطلبان را بررسی کرد که در زیر میخوانید:
ابتدا به یک نکته توجه کنید. از انتخابات ۹۸ تاکنون (یعنی بعد از انتخابات ۱۴۰۲) حکومت در ایران از سازوکارهای جمهوری فاصله گرفته و به سمت «یکدستسازی» ارکان حکومت حرکت کرده است. ظاهراً از این کار هم خرسندند. بهعنوان نمونه انتخابات مرحله دوم مجلس دوازدهم را با مشارکت حدود ۱۰ درصدی مردم برگزار کردند و منتخب اول مردم تهران سه درصد آراء مردم شهر را کسب کرد و به مجلس رفت، ولی وزیر کشور از این انتخابات به عنوان حماسه یاد میکند! احتمالاً چون ایشان در جهت «یکدستسازی» حرکت کرده و تندروها در مجلس حضور پیدا کردند، برایشان حماسه است.
در صورتیکه معمولاً در گذشته شصت درصد مردم ایران در انتخابات شرکت میکردند، لذا این انتخابات حماسه نبود. با این همه موقعیت اصلاحطلبان خوب نیست. چون فضای پررونق اصلاحطلبی زمانی است که انتخابات منصفانه برگزار شود.
در شرایط فعلی نیروهای اصلاحطلب در دو بخش پخش شدند. یک بخش برای گشایش سیاسی و بهرغم نظارتهای باز در حوزههای انتخاباتی که افراد معتدلی در صحنه بودند، در انتخابات مشارکت کردند، مثل حزب کارگزاران، اعتماد ملی، ندای ایرانیان و… از سوی دیگر بخشی از تشکلهای اصلاحطلب فعال نبودند و در انتخابات لیست ندادند.