دوم و هفتم فروردین، تیم ملی فوتبال ایران که کمی پیشتر در جام ملتها ناکام شده و در دیداری پرحرفوحدیث به قطر باخت و از گردونه رقابتها کنار رفت، در دیداری رفت و برگشت و در چارچوب رقابتهای انتخابی جام جهانی به مصاف تیم نهچندان سرشناس ترکمنستان رفت. ایران که برای قطعیشدن صعودش به مرحله دوم انتخابی جام جهانی به شش امتیاز این دو دیدار نیاز داشت، به هدفش رسید؛ ولی نمایش تیم ملی در بازی برگشت و ارائه یک بازی نهچندان منسجم، دوباره نگرانیها را درباره دانش فنی امیر قلعهنویی و کادر فنیاش به بار آورد.
البته پیش از رسیدن به این مقوله بد نیست دو تحولی که در نوع خود تازگی داشت، هم در دست بررسی قرار بگیرد. اولین و مهمترین اتفاق مربوط به تغییراتی در فهرست تیم ملی فوتبال ایران برای این دو بازی بود. قلعهنویی که پیشتر از سوی منتقدانش سرزنش شده بود که فرصت بازیکردن به جوانان و تغییر نسل را از فوتبال ایران گرفته، بعد از تمدید حرفوحدیثدار قراردادش، درباره این موضوع روی خوش نشان داد. او برای ظاهر امر هم که شده، هشت بازیکن جوان فوتبال ایران را به ترکیب تیم ملی فراخواند و در کنارش قید دعوتکردن از سه کهنه سرباز را زد.
نفراتی مانند امین حزباوی، سعید سحرخیزان، حسین گودرزی، مهدی لیموچی، جواد آقاییپور، محمد قربانی، آرشا شکوری و محمدرضا آزادی در فهرست جدید قرار گرفتند و چهرههایی مثل کریم انصاریفرد، وحید امیری و احسان حاجصفی برای این دو بازی به اردوی تیم ملی دعوت نشدند. دعوت از این هشت بازیکن در کنار سامان فلاح که پیشازاین هم در اردوی تیم ملی حضور داشت، این نوید را میداد که تیم ملی پوستاندازی ملموسی کند و رو به آینده حرکت کند؛ بهویژه اینکه نه ترکمنستان روی کاغذ رقیب سرسختی بود و نه اینکه دیگر مثل گذشته، شرایط صعود به جام جهانی دشوار است. برخلاف انتظارات و البته مطابق به اظهاراتی که قلعهنویی پیش از این بازیها داشت، فرصت چندانی برای استفاده از این بازیکنان جوان حاصل نشد؛ چراکه تعدادی از آنها نیمکتنشین و تعدادی دیگر هم سکونشین شدند. گو اینکه یکی، دو چهره جوان از بین چهار نفری که قرار بود برای اولین بار برای تیم ملی ایران بازی کنند، هم خوششانس بودند که دو بازیکن اصلی تیم ملی مصدوم شدند و به جای آنها وارد زمین شدند.
بهاینترتیب، حتی با وجود دعوت از بازیکنان جوان، قلعهنویی عملا فرصت زیادی در اختیار آنها نگذاشت تا همانطورکه خودش تأکید کرده مشخص شود، نتیجهگرایی برایش مهمتر از جوانگرایی در این مقطع باشد.
در کنار این مورد، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران تصمیم بحثبرانگیزی هم گرفت که موافقان و مخالفانی داشت. ماجرا مربوط به استفاده از سیدحسین حسینی، دروازهبان ذخیره تیم ملی، در دیدار برگشت مقابل ترکمنستان، در ترکیب اصلی بود. این جابهجایی در شرایطی انجام شد که علیرضا بیرانوند نه در دیدار رفت اشتباهی مرتکب و نه دچار مصدومیت شد. هرچند ناگفته پیداست این حق مربی است که بازیکنان مدنظرش را در ترکیب بچیند؛ ولی داستان سیدحسین از زمانی خبرساز شد که باشگاه فوتبال استقلال با صدور بیانیهای، انتقادی نرم از امیر قلعهنویی داشت که چرا از کاپیتان استقلال در کنار دو مدافع دیگر این تیم در ترکیب تیم ملی ایران استفاده نمیکند. آن بیانیه جنجال خبری زیادی به همراه داشت؛ ولی توصیهپذیری قلعهنویی از باشگاه استقلال، از آن دست اتفاقات نقدپذیری بود که دامن سرمربی تیم ملی را گرفت.
حالا با کنارگذاشتن این موارد، فرصتی دست داده تا شرایط فنی تیم قلعهنویی در دو بازی نوروزی ارزیابی شود. ایران در دیدار رفت با ارائه یک بازی منسجم با نتیجه ۵ بر صفر به برتری رسید؛ ولی در عین ناباوری در دیدار برگشت، در آستانه باختن قافیه به رقیب گمنامش بود که خلاقیت مهدی طارمی و مهدی قایدی، گره کور این بازی را باز کرد و تیم ملی در شرایطی که انتهای دیدار میرفت تا بازی برده را مساوی کند، با یک گل به برتری رسید؛ البته با ارائه یک نمایش بحثبرانگیز.
قلعهنویی اگرچه توانست مأموریت را کامل کند و ایران را مسافر مرحله بعدی کرده و دو بازی پیشرو با هنگکنگ و ازبکستان را تشریفاتی کند؛ ولی هنوز سینوسیبودن بازیهای تیم ملی در عصر این مربی نگرانکننده است. ایران در جام ملتهای آسیا با چنین نمایشی یکی در میان خوب بازی کرد و در روزی که نوبت روی بد بازی تیم ملی بود، در نیمهنهایی در عین ناباوری مغلوب قطر شد و از جام کنار رفت. البته قلعهنویی و کادرش پس از جام ملتها هم حاضر به پذیرفتن چنین نقدهایی نبوده و با حمله به مخالفان، مباحث مطرحشده را پای حب و بغض گذاشتند؛ ولی حالا امیر قلعهنویی و کادرش چه خوششان بیاید چه نه، تیم ملی اسیر چنین چرخهای شده و دو دیدار مقابل ترکمنستان بهخوبی نشان داد که امیر، شایسته دریافت لقب «آقای یکی در میان» است.
باوجوداین قلعهنویی درست مثل اتفاقاتی که پس از جام ملتها رخ داد، حاضر به پذیرش این موضوع نشد. او این بار زمین چمن مصنوعی ترکمنستان را بهانه کرد و دوباره از آن جملاتی استفاده کرده که اگر مهاجمانش دقت میکردند، چنین میشد و چنان. او گفت: «اجازه بدهید به تیم ترکمنستان به خاطر بازی خوبی که انجام داد، تبریک بگویم. آنها تیم و سرمربی بسیار خوبی دارند؛ اما در ابتدا باید بگویم این زمین لذت فوتبال را گرفت و از AFC و فیفا تعجب میکنم که چطور اجازه دادند در این زمین بازی بینالمللی انجام شود. این زمین لذت فوتبال را گرفت. نکته تاریک این بازی زمین بود....مسئله مهم این بود که دوباره از موقعیتهایمان استفاده نکردیم. میتوانستیم با اختلاف دو، سه گل به پیروزی برسیم و البته در دقایق آخر این احتمال وجود داشت که بازی به تساوی کشیده شود».
قلعهنویی اگرچه در تلاش است تا از زیر بار نقد نمایشهای سینوسی فرار کند، ولی این موضوع از چشم تعدادی از کارشناسان هم پنهان نمانده؛ آنها هم شیوه استفاده از جوانان دعوتشده به تیم ملی و تعداد دقایقی را که به آنها بازی رسیده، نقد کردهاند و هم سینوسی بازیکردن تیم ملی را. یکی از این افراد حمید درخشان است. سرمربی سابق پرسپولیس بعد از دو بازی ایران مقابل ترکمنستان گفت: «واضح است که ما شرایط خیلی پایداری نداریم. یک بازی خوب بازی میکنیم و یک بازی خوب نیستیم و ایدئال بازی نمیکنیم. ضمن اینکه تغییر و تحول و جوانگرایی با یکی، دو بازیکن نمیشود. باید با تدبیر جوانگرایی کرد. جوانگرایی اگر با برنامه انجام نشود، هارمونی تیم بر هم میخورد. شاید نتوانند ثبات لازم را به وجود بیاورند. گرفتاری زیاد میشود. اینها حتما دغدغههای مربی تیم ملی است. من جوانگرایی در تیم ملی نمیبینم. با تغییر اجباری یکی، دو بازیکن جوانگرایی نمیشود. برای جوانگرایی لازم بود برنامهای از چند سال پیش انجام دهیم؛ اما الان ریسک است. حالا باید این خطر را بپذیریم. امیدوارم جواب بدهد».
حالا شاید قلعهنویی دوباره سری به آمار بزند و یکی، دو موضوع را برای بازی تیمش برجسته کند یا این مورد را گوشزد کند که ایران برای اولین بار توانسته در خانه ترکمنستان به برتری برسد؛ ولی واضح است که این توجیهات پاککردن صورتمسئله است. او دیگر نه بهانه این را دارد که تیم را بهتازگی در دست گرفته و نه میتواند ادعا کند که بازیهای تدارکاتی نداشته است؛ چراکه همین حالا بیش از یک سال است که سرمربی تیم ملی ایران است و در جام ملتهای آسیا هم به قدر کافی بازی داشت که بتواند تعدادی از آنها را پای بازی تدارکاتی بگذارد. شاید امیر یکی در میان خوب و بدبودن تیمش را نپذیرد؛ ولی اگر دلسوزی دراینبین وجود دارد که آینده فوتبال ایران برایش اهمیت داشته باشد، باید این نقیصه را گوشزد کرده تا سرمربی بتواند در آینده از این انگ فرار کند.