نهضت ملی، با اینکه شعارش ملی شدن نفت بود و علیه انگلیسها مبارزه داشت، ولی در داخل، صف قوی و مصممی که در برابر آن ایستاده بود و بهشدت با آن مبارزه میکرد، حزب توده بود و طبیعتا، در آن ایام، ملی بودن به معنی ضد مارکسیست بودن و ضد تودهای بودن تلقی میشد...
به گزارش خبرآنلاین، دوران نوجوانی دکتر علی شریعتی همزمان بود با نهضت ملی شدن صنعت نفت و برای او که به نوشتهی خود مبنای فکریاش «مذهبی» و جهت اجتماعیاش «ملی» بود، این جریان جاذبه داشت. کمااینکه در این دستنوشتهها هم تاکید کرده که جریانی که با نهضت ملی مبارزه میکرد حزب توده بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران به مناسبت سالروز ملی شدن صنعت نفت، دو برگه از این دستنوشتهها را (شماره پرونده ۱۸۴۴) منتشر به شرح زیر منتشر کرده است:
محیط خانوادگی من یک محیط «علمی - مذهبی» است و محیط اجتماعیام، در آغاز شکوفایی فکری و تکوین شخصیت اعتقادی و اجتماعیام، سالهای پیرامون ۱۳۳۰ است که حدود هجده سال داشتم. بنابراین، میتوان فکر کرد که از نظر اجتماعی چگونه باید میاندیشیدم و تحت تاثیر چه جهت و جریان فکری باید میبودم. مبنای فکریام مذهب بود، در برابر ایدئولوژیهای دیگر و در صدرش، مارکسیسم و ماتریالیسم که آن ایام، فکر غالب در میان روشنفکران جوان و دانشجویان سیاسی و دارای بینش اجتماعی به شمار میرفت؛ و جهت اجتماعیام، ملیت بود که در برابر افکار و جهتگیریهای سیاسی و فکری رایج زمان قرار داشت و در رأس همه، انترناسیونالیسم بود و بیشتر، گرایش تند و زشت سیاسی به سوی بلوک شرق و در واقع وابستگی به شوروی که آن ایام «ستاد فرماندهی انقلاب جهانی»! لقب یافته بود!
در آن ایام، نهضت ملیگرایی در شعار ملی شدن نفت در سراسر کشور و در واقع خلع ید از شرکت انگلیسی نفت در جنوب تجلی داشت و رهبری سیاسی آن را جبهه ملی که این شعار را اعلام میکرد، به دست گرفته بود و در رأس آن شخص مرحوم دکتر مصدق
آنچه در اینجا باید به عنوان خصوصیاتی از وضع خویش یادآوری کنم این است که:
اولا، نهضت ملی، با اینکه شعارش ملی شدن نفت بود و علیه انگلیسها مبارزه داشت، ولی در داخل، صف قوی و مصممی که در برابر آن ایستاده بود و بهشدت با آن مبارزه میکرد، حزب توده بود و طبیعتا، در آن ایام، ملی بودن به معنی ضد مارکسیست بودن و ضد تودهای بودن تلقی میشد و در واقع بیشتر کوشش و مبارزهی اجتماعی مردم و بالاخص گروههای تحصیلکرده و جوان که به نهضت ملی معتقد بودند، صرف درگیری با این حزب میشد که هم از نظر فلسفی و اعتقادی بهشدت با فکر ناسیونالیسم مخالف بود و برخلاف امروز که مارکسیسم، اصالت نهضتهای ملی را ناچار پذیرفته است، هرگونه جنبش ملی - یعنی غیرطبقاتی - را غیراصیل، انحرافی، ارتجاعی و حتی وابسته به سرمایهداری جهانی میشمرد، و هم این حزب مارکسیستیِ پیرو شوروی، با شعار ملی شدن نفت در سراسر کشور بهشدت و تعصبی رسوا مخالفت میکرد! در نتیجه، یک روشنفکر ناسیونالیست، هم در جبههی سیاسی و هم فلسفی با آن مواجه بود.