فرارو- جهان کنونی به نحو قابل توجهی با چالش افزایش و گسترش آشوب و تنش در بخشهای مختلف خود رو به رو است. موضوعی که سبب شده تا دولتهای مختلف در اقصی نقاط جهان هرکدام رویهها و سیاستهای تازهای را در حوزههای مختلف حکمرانی خود در پیش گیرند و مطالعات آینده پژوهشی نیز، با محوریتِ رصد تحولات آتی، با اقبال قابل توجهی رو به رو شده اند.
به گزارش فرارو؛ ایران نیز به عنوان یک بازیگر مهم و موثر در منطقه خاورمیانه، با ملاحظات خاصی در نقشه راه حکمرانی خود رو به رو است. در این میان، این طور به نظر میرسد که کشور ما در ماهها و سال هایهای آتی به طور خاص با ۳ چالش مهم رو به رو است که تدبیرهای موثر و راهگشا در مورد آن ها، بایستی مورد توجه جریان حکمرانی باشد.
موضوعی که اگر مورد توجه قرار نگیرد، میتواند چالشهای گسترده تری ایجاد کند.
بحران آب و مدیریت منابع آبی، یکی از مسائل و چالشهای مهمی است که بی توجهی به آن میتواند صورت حسابهای سنگینی را برای ایران در سالهای آتی صادر کند. ایران در وضعیت کنونی جزو کشورهای منطقه خاورمیانه است که با تنشهای جدی آبی دست به گریبان است و البته که اندیشکده منابع آب جهان نیز پیشبینی کرده که ایران یکی از ۴۴ کشوری خواهد بود که در سالهای آتی در جهان با وضعیت به شدت سختِ کمبود منابع آبی مواجه خواهد شد.
آمارهایی از این دست در شرایطی ارائه میشوند که هنوز در عرصه حکمرانی آب کشور، شاهد انجام گرفتنِ اقدامات معنادار و ریشهای با هدف کاهش دادن وسعت و دامنه بحران آب نیستیم. در این رابطه به طور خاص ۳ مشکل و چالش در حوزه حکمرانیِ آب ایران قابل شناسایی است که بایستی برای آنها برنامه ریزیهای لازم صورت گیرد. اولا، بخش قابل توجهی از قواعد و اصول حکمرانی آب در ایران، سنتی و برگرفته از الگوهای حکمرانی آب در کشورهای غربی است. به بیان ساده تر، قواعد در این حوزه، قرابت چندانی با واقعیتهای میدانی آب ایران ندارند و همین مساله سبب شده تا سطح و گستره چالشهای آبی ایران در طی سالهای اخیر عمیق و عمیقتر شوند.
دوم اینکه در حوزه حکمرانی آب ما فقط با یک بازیگر مهم و محوری یعنی دولت رو به رو هستیم. این در حالی است که حکمرانی آب بایستی با همکاری محوری مردم و دولت به پیش رود. اساسا همین که مردم به مثابه یک کنشگر محوری در معادله حکمرانی آب در نظر گرفته نشده اند سبب شده تا چالشها و بحرانها در این حوزه، عمیق و عمیقتر شوند. این در حالی است که اگر مردم نیز در فرآیند حکمرانی آب به نحوی جدی ایفای نقش کنند، این مساله موجب میشود تا محدودیتها در این حوزه را به خوبی درک کنند و نقشی موثرتر را در مواجهه با چالشهای آبی ایفا کنند.
در نهایت سوم اینکه در حوزه حکمرانی آب و خطاب قرار دادن چالشهای اساسی آن، نوعی انفعال تاریخی در چهارچوب کلان مشاهده میشود. گویی هنوز اصلِ ماجرا جدی گرفته نشده و یا اگر هم جدی گرفته شده، اقدامات میدانی گسترده و عمیقی در این رابطه ماهیت عملیاتی به خود نگرفته اند و صرفا شاهد تحرکات محدود و ذرهای بودهایم. مسائلی که همه و همه میتوانند سطح بحران آبی را عمیق و عمقتر کنند.
به تازگی رویداد مهم "سه شنبه بزرگ" در بحبوحه نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ داد. رویدادی که در قالب آن، کاندیداتوری دونالد ترامپ رئیس جمهور اسبق آمریکا به عنوان نامزد اصلی جمهوریخواهان در جریان انتخابات سال جاری آمریکا قطعی شد و اکنون او باید با جو بایدن رئیس جمهور فعلی این کشور، دوئلِ سال ۲۰۲۰ خود را تکرار کند.
در این چهارچوب، بسیاری از نظرسنجیها و البته دادهها و واقعیتهای میدانی حاکی از این هستند که ترامپ در مقایسه با رقیب دموکرات خود، از وضعیت به مراتب بهتری جهت بازگشت به کاخ سفید برخوردار است. در این رابطه، یکی از مسائلی که ترامپ در حوزه سیاست خارجی آمریکا بارها و بارها به آن اشاره داشته، مساله موثر بودن کارزار فشار حداکثری دولت آمریکا علیه ایران و وارونه شدن این روند در دوران حضور بایدن در قدرت بوده است. به تازگی ترامپ در موضع گیری اعلام کرده که جو بایدن، ایران را قدرتمند و ثروتمندتر کرده است. وی تلویحا به این مساله اشاره کرده که در صورت بازگشت به قدرت، بار دیگر فشارها و تحریمهای گستردهای را علیه ایران مطرح خواهد کرد و کارزار فشارحداکثری علیه تهران را احیا میکند.
این موضوع از همین حالا نیز به زعم برخی تحلیلگران اقتصادی، تا حدی بر معادلات آتی بازارهای مالی کشور ما اثرگذار بوده و ملاحظات خاصی را در این رابطه حاکم کرده است. از این رو، به نظر میرسد که سناریوی اصلی جریان حکمرانی کشور نیز بایستی بازگشت ترامپ به قدرت باشد و برای آن برنامه ریزیهای لازم صورت گیرد. یکی از نکات مهم در این رابطه این است که باید توجه داشته باشیم وقتی ترامپ در سال ۲۰۱۸ کارزار فشار حداکثری را علیه کشور ما به راه انداخت، میزان ذخایر ارزی ایران از وضعیت به مراتب بهتری برخوردار بود و اکنون وضعیت در قیاس با آن دوره ضعیفتر است.
موضوعی که بخشی از آن ناشی از فشارهای تحریمی علیه ایران است و بخشی دیگر نیز ناشی از وقوع رخدادهایی نظری پاندمی کرونا و یا آغاز جنگ اوکراین بوده که هر دوی آنها نه فقط بر اقتصاد ایران، بلکه اقتصاد بین الملل را با چالشهای جدی مواجه کرده اند. حال در این شرایط، اگر تدابیر لازم برای بازگشت ترامپ و اتخاذ سیاستهای مناسب در ابعاد امنیتی و اقتصادی اندیشیده نشود، بسیار محتمل است که با چالشهای به مراتب گسترده تری در قیاس با دوره اول حضور ترامپ در قدرت رو به رو شویم.
البته که باید این مساله را نیز در ذهن داشته باشیم که جهانِ امروز نیز تفاوتهای بنیادینی را با جهانِ دوران حضور ترامپ در قدرت دارد. جهانی که در آن مرزبندیهای ایدئولوژیک قویتر از هر زمان دیگری شده اند و شکاف میان غرب و شرق دنیا نیز عمیقتر شده است. با این حال، تهدید ترامپ و بازگشت وی به قدرت، یک تهدید جدی برای منافع و امنیت ملی ایران است.
باید گفت که در سالهای اخیر، متاسفانه شاهد تضعیف سرمایه اجتماعی بودهایم. موضوعی که تا حد زیادی ناشی از ناکارآمدی و سومدیریتهای اقتصادی و اثرگذاری این مساله بر معیشت مردم بوده است. در این راستا، در جریان انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و همچنین ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، بسیاری بر این نکته تاکید داشتند که طیفهایی از جامعه با صندوق رای قهر کرده اند و این قهر آنها نیز ناشی از نارضایتی آنها به ویژه در حوزههای اقتصادی و سیاسی است.
نردیدی نیست که مردم یکی از ستونهای اصلی انقلاب اسلامی ایران هستند و هر زمان که حضور آنها در صحنه تضعیف شود، این مساله تاثیرات مستقیم خود را بر بنیانهای قدرت و منافع ملی کشور نیز نشان خواهد داد. از این رو، نظام حکمرانی بایستی تقویت مولفه کارآمدی و عیان شدن جلوههای عینی این مساله در زندگی روزمره مردم را در دستورکار خود داشته باشد. موضوعی که در سطح کلان میتواند سرمایه اجتماعی کشور را نیز تا حد زیادی تقویت کند.