«همیشه برای ما دانشآموزان روستا آغاز سال تحصیلی عطر و بوی خاصی دارد. حضور آقا معلم در کلاس درس، بوی دفتر و کتاب نو، همهمه همکلاسیها در حیاط و دیوار ریخته مدرسه. همه و همهاش جذاب و دلنشین به نظر میرسد.
به گزارش شرق، اما امسال طور دیگری شروع شد. روز اول آقا معلم سر کلاس نیامد و ناظم جایش را گرفت. وقتی گلایه کردیم، گفتند نگران نباشید بهزودی میآید. حالا شش ماه از آن فردای موعود گذشته و هیچ معلمی سر کلاسمان حاضر نشده است. برخی از همکلاسیهایم دیگر به مدرسه نمیآیند و برخی یک در میان حضور دارند. هیچ چیزی برای سال جدید یاد نگرفتیم، چون معلمی نداشتیم». این جملات بخشی از حرفهای حسین، دانشآموز پایه هشتم یکی از روستاهای محروم در خراسان رضوی است.
کمبود معلم و پرکردن کلاسهای درس، چندین سال است که دغدغه مدیران آموزش و پرورش شده و ظاهرا فقط در حد دغدغه باقی مانده است؛ چراکه ظاهرا گامی برای رفع این معضل برداشته نمیشود. در سال تحصیلی جدید برخی کلاسهای درس چه در پایتخت، چه در برخی استانها و بهخصوص مناطق دورافتاده و محروم که کمتر صدایشان به گوش مسئولان میرسد، بدون معلم یا با حضور معلمهای غیرتخصصی یا در برخی موارد با حضور والدین شروع به کار کردند. بیبرنامگی آموزش و پرورش در جذب و توزیع نیروی انسانی و بدعهدی این وزارتخانه به وعدههای مالی از جمله پرداخت حقوق معلمان حقالتدریسی و... مهمترین عوامل این اتفاق است.
سالها پیش کارشناسان حوزه آموزش و پرورش درباره بازنشستگی خیل عظیمی از معلمان هشدار داده بودند و ازاینرو وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش باید با برنامهریزی مدون به این بحران نمیرسید و بهراحتی از کنار آن عبور میکرد. ولی اینطور نشد.
این وزارتخانه پس از مواجهه با بحران، تلاش کرد بخشی از این کسریها را از طریق معلمان موظفی در قالب اضافهکار، نیروهای خرید خدمت و بهکارگیری بازنشستگان جبران کند که آنهم به دلیل خلف وعده در پرداخت مطالبات به نتیجه نرسید. چندی پیش علی فرهادی، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش درباره پرداخت حقالتدریس معلمان اظهار کرد مهر امسال ۳۴ هزار معلم بازنشسته اضافه تدریس و ۸۴ هزار معلم شاغل ساعات حقالتدریس برداشتند. در بهمن ماه، دو ماه از مطالبات حقالتدریس و تا پایان اسفند یک ماه دیگر از این مطالبات پرداخت خواهد شد و تلاش میشود تا قبل از پایان سال تحصیلی کل مطالبات حقالتدریس معلمان تسویه شود. این در حالی است که به گفته معلمان معترض، معلمان شاغل و بازنشسته بابت ساعات حقالتدریس ماههای مهر تا بهمن ۱۴۰۲ هنوز رقمی را دریافت نکردهاند.
علاوه بر این معلمان خرید خدمات آموزشی که جزء معلمان غیررسمی هستند، از ابتدای مهر تا به امروز بدون حقوق و بیمه و قرارداد در مدارس مشغول به تدریس هستند. فرهادی پیش از این هم در آبانماه از پرداخت حقالتدریس معلمان هر دو ماه یک بار خبر داده بود. او گفته بود: «حقالتدریسها مثل اضافهکار کارمندان و طبیعی است که پایان هرماه حقالتدریس را پرداخت کنیم. اگر این پرداخت نمیشود، ناظر به عدم تأمین به موقع اعتبار در آموزش و پرورش است. اگر به موقع تأمین اعتبار شود، انگیزه معلمان شاغل و بازنشسته در اخذ اضافه تدریس بالا میرود. امسال به نحوی برنامهریزی کردیم تا بتوانیم به شرط تأمین اعتبار به موقع از سازمان برنامه و بودجه، حقوق حقالتدریسها را حداقل هر دو ماه یک بار پرداخت کنیم».
اما حسین مظاهری، معلم یکی از استانهای شرقی کشور با اشاره به اینکه یک آموزگار حقالتدریسی است، میگوید: «معلمان اضافهکاری ندارند. ازاینرو برخی معلمان در قالب حقالتدریسی اضافهکاری میکنند تا بخشی از مشکلات معیشتشان را تأمین کنند».
او به کلاسهای درس خالی از معلم اشاره میکند «تمام این مشکلات به دلیل بیبرنامگی وزارت آموزش و پرورش است؛ زیرا این وزارتخانه از پیش با توجه به نمودار جمعیتی و نیروی به کار گرفته و نیروهای در آستانه بازنشستگی، میتوانست ورودی دانشگاه فرهنگیان را بر همین اساس تنظیم و از مشکلات پیشگیری کنند. بخشی از این کمبود نیرو ازطریق ماده ۲۸ جبران شد و بخشی دیگر جبران نشده است. به همین دلیل وزارت آموزش و پرورش با بهکارگیری نیروهای بازنشسته در اقدامی غیرقانونی با مبلغ ناچیزی آنان را مجددا مشغول به کار کرد». مظاهری ادامه میدهد که البته از مهر تاکنون هیچ پرداختی صورت نگرفته یعنی قریب به شش ماه است که پولی داده نشده است.
بنا بوده هر دو ماه یک بار حق التدریس را واریز کنند. او که در چهار مدرسه مشغول به فعالیت و تدریس است، میگوید «بهصورت دقیق از مدارسی که در آنجا درس میدهم، اطلاع دارم که تعدادی از معلمان حقالتدریس، کلاسهای درس را رها کردند و عملا کلاسها خالی از معلم است. کلاسهای این مدارس در یک ماه و نیم ابتدای سال هم معلمی نداشتهاند. هر کلاس بهصورت میانگین، ۳۵ دانشآموز دارد که کنترلکردن این تعداد دانشآموز بدون معلم بسیار سخت است و کادر مدرسه هم در این زمینه ناتوان شدند».
به گفته این معلم در برخی مدارس، مدیران از والدین دانشآموزان خواستهاند که سر کلاس درس بهعنوان مبصر و مراقب حاضر شوند. در مقطع دبستان این اتفاق کمتر سبب آسیب و ناهنجاری شده است، ولی در مقاطع متوسطه اول و دوم که پذیرش دانشآموزان کمتر است این اقدام، سبب نابسامانیهایی شده است. مظاهری معتقد است کسانی که در ستاد هستند، هیچ درکی از معلمی ندارند و از جاهای دیگر بدون سابقه معلمی آمدند و متوجه نیستند که چه آسیبی در حال رخدادن است.
به گفته او تنها رابطه مفهومی که بین وزارتخانه و مدارس وجود دارد، مربوط به یکسری بخشنامههای ابتر است که دائم ارسال میشود و هیچ کارکردی جز هدررفت وقت کادر اجرائی مدارس ندارد. او با اشاره به اینکه آموزش و پرورش بدترین روزهایش را سپری میکند، میگوید «چه به لحاظ معیشت معلمان چه به لحاظ کیفیت محتوای آموزشی و چه به لحاظ انگیزه میان دانشآموزان و معلمان، این وزارتخانه در وضعیت نامناسبی قرار دارد». او درباره تبعات رفتن معلمان و خالیماندن کلاسهای درس میافزاید «این امر در اواسط سال تحصیلی، سبب افت شدید دانشآموزان آنهم در دروس پایه خواهد شد».
او به مشکلات بهکارگیری معلمان در جاهای غیرتخصصی اشاره میکند و میگوید: «این قاعده غلط در آموزش و پرورش مرسوم و بهصورت غیرقانونی در حال انجام است که مثلا معلم روانشناسی، دبیر دینی میشود؛ آنهم برای پرکردن خلأهایی که وجود دارد. از طرف دیگر از نیروهای غیرتخصصی برای دروس پایه و تخصصی استفاده میکنند که این امر سبب ضعف شدید تحصیلی دانشآموزان شده است. بهکارگیری معلمان در حوزههای غیرتخصصی، سبب افزایش بیاعتمادی و بیاحترامی میان دانشآموز و معلمان شده و حتی در برخی موارد منجر به برخورد فیزیکی میان آنها شده است. جالب است که بدانید برخی دانشآموزان بههیچعنوان معلمان غیرمتخصص را نمیپذیرند و با حاضرنشدن در کلاس درس معترض میشوند».
او به راهکار موجود برای خروج از بحران اشاره میکند و میگوید البته راهکار شدنی وجود ندارد، زیرا در ۱۲ سال گذشته، نگاه مصرفیبودن به وزارت آموزش و پرورش بیشتر شده است. وقتی بحث حقوق و دستمزد مطرح میشود، میگویند آموزش و پرورش یک نهاد مصرفی است و نباید از حدی بیشتر به آن رسیدگی شود. تا زمانی که این نگاه برداشته نشود، این مشکلات هم ادامه دارد. افرادی که از جاهای دیگر به این وزارتخانه آمدند دغدغه اینجا را ندارند؛ بنابراین چه انتظاری از این افراد میتوان داشت. قطعا در آینده با ضعف شدید تحصیلی و ناامیدی و افسردگی دانشآموزان مواجه خواهیم بود که تبعات و آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیری در پی خواهد داشت.
ح. عابدی یکی از مدیران مدارس قروه کردستان درباره تأخیر و تعلل در پرداخت مطالبات حقالتدریسیها به «شرق» گفت: «بنا بود مطالبات به معلمان پرداخت شود که با گذشت شش ماه هنوز خبری نشده است. آموزش و پرورش، دلیل عدم پرداخت را نبود بودجه و اعتبار بیان میکند. بنا بوده که هر دو ماه یک بار مطالبات پرداخت شود، ولی اینگونه نشد».
ح. مشهور یکی از معلمان خراسان رضوی نیز درباره عدم پرداخت مطالبات حقالتدریسیها از سوی آموزش و پرورش به «شرق» گفت: «از ابتدای مهر که به دلیل کمبود معلم، موضوع بهکارگیری بازنشستگان و اضافهکار به همکاران موظفی در قالب حقالتدریس از طرف آموزش و پرورش مطرح شد، بسیاری از همکاران به دلیل خلف وعدههای بسیار و قولهای دروغین آموزش و پرورش حاضر به همکاری نشدند و کلاسهای زیادی بدون معلم ماند». به گفته این معلم همین اکنون در بسیاری از روستاهای محروم استان که والدین آنها دسترسی و ارتباطاتی ندارند، کلاسهای درس بدون معلم مانده است و دانشآموزان در کلاس، بدون معلم مینشینند. به گفته مسئولان آن مناطق، نمرهای غیرواقعی برای آنها ثبت میشود. مهمترین دلیل هم عدم پرداخت به موقع مطالبات است. این کار انگیزه معلمان را برای همکاری با آموزش و پرورش میگیرد.
به گفته این فعال صنفی حوزه معلمان، چند سالی است که برخی کلاسها، بدون معلم مانده است، زیرا پرداختیها بسیار اندک هستند و همین اندکها هم به موقع پرداخت نمیشود. در مناطق غیرمحروم کمتر این اتفاق میافتد؛ چراکه صدای اولیا به گوش مسئولان میرسد و آموزش و پرورش با ترفندهایی نبود معلم را به نوعی پوشش میدهد، اما در مناطق محروم و دورافتاده این مشکلات روزافزون است.
حسین دانشآموز پایه هشتم یکی از روستاهای محروم خراسان رضوی آرزو میکند که بعد از تعطیلات عید معلم سر کلاسشان حاضر شود و دوباره صدای «اجازه آقا معلم من بگم...» در کلاسهای این مدرسه طنینانداز شود.