فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
خرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
چه نقشهها که برانگیختیم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زیبای او به جای سپند
به غیر خال سیاهش که دید به دانه
به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش، چون رسید پروانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای میخانه
شرح لغت: مجانین: دیوانگان/ بوی: ۱- رایحه، ۲- آرزوی/جانانه: معشوق/رمیده: مردم گریز، وحشت زده/غیرت: رشک و حسد/نقش: نیرنگ، حیله/ نقش برانگیختن: نیرنگ بازی کردن، حیله به کار بردن/فسون: مکر، حیله.
۱- درگیر مساله و کاری و نیتی شده اید که سودی برای شما ندارد. نفع آن به دیگران میرسد و زیانش در دراز مدت متوجه شماست. زیرا شما نسنجیده و گز نکرده پاره میکنید و این شرط عقل و اندیشه نمیباشد. پس فعلاً منصرف شوید.
۲- برای کاری، اصولی و قوانینی حکم فرماست و شما بدون تهیه مقدماتش دست به اقدام میزنید، در حالیکه ضروریست ابتدا اندیشه و سپس اقدام کنید؛ بنابراین برای نیت خود بیشتر فکر کنید و این کار توام با مشورت باشد.
۳- او بخاطر سود جویی خود به شما روی آورده و شما در کمال صداقت باور کرده اید. عجبا از شمای زود باور!
انسانی عاشق و دلباخته و صادق هستی، اما شنیدهای که رقیبی داری که در آستانهی پیروزی است و این فکر تو را به شدت عذاب میدهد. برای یافتن راه چاره از هر دری وارد شده ای، ولی سودی نکرده است. بی تابی نکن، صبور باش و به پیمان خود وفادار بمان. به امید خدا همه کارها مطابق میل تو سامان خواهد گرفت.