bato-adv
کد خبر: ۷۱۰۴۴۴

پس مقصر همه‌ چیز شاه گوربه‌گور شده است؟

پس مقصر همه‌ چیز شاه گوربه‌گور شده است؟
«به هر حال وقتی «خوبان» هم از هزار وعده خود به یکی از آن‌ها وفا نکنند، با چه نوع محاسبه‌ای از «غیرخوبان» باید انتظار داشت که به وعده‌هایشان وفا کنند؟ ظاهرا وعده اصلا برای وفا به آن نیست چه از طرف خوبان باشد چه از طرف غیرخوبان! وعده گویی برای سرکار گذاشتن ساده‌دلان است و خداوند مرا هم از ساده‌دلان قرار داده است.»
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۲ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۲

احمد زید آبادی در اعتماد نوشت: محمود فرخ خراسانی چنین سروده است:

وفا به وعده نکرد از هزار یک، آری

هزار وعده خوبان یکی وفا نکند

اینکه چرا این شاعر کسانی را که از هزار وعده حتی به یکی هم وفا نمی‌کنند، «خوبان» نامیده، خودش محل اشکال جدی است. شاید شاعر ماخوذ به حیا بوده و چه بسا اصلا می‌ترسیده و این احتمال هم قابل نادیده گرفتن نیست که او به رغم آن همه نامرادی، توان دل کندن از «یار» و چاپلوسی در برابر آن را نداشته است!

به هر حال وقتی «خوبان» هم از هزار وعده خود به یکی از آن‌ها وفا نکنند، با چه نوع محاسبه‌ای از «غیرخوبان» باید انتظار داشت که به وعده‌هایشان وفا کنند؟ ظاهرا وعده اصلا برای وفا به آن نیست چه از طرف خوبان باشد چه از طرف غیرخوبان! وعده گویی برای سرکار گذاشتن ساده‌دلان است و خداوند مرا هم از ساده‌دلان قرار داده است.

سال پیش که معترضان به شرایط کشور راهی خیابان شده بودند، از طرف اغلب مسوولان به ویژه سران قوا، هر روز وعده داده می‌شد که به زودی شاهد تحولی بی‌نظیر و چشمگیر در حکمرانی خواهیم بود و در کنار آن، حق اعتراض به سیاست‌های جاری در چنان سطحی به رسمیت شناخته خواهد شد که در چهارگوشه هر شهر اماکن و مراکز وسیع و طویلی برای حضور معترضان تعیین می‌شود تا آن‌ها با تشریف‌فرمایی به آن امکان هر اندازه که حوصله و انرژی دارند، صدای اعتراض‌شان را بلند کنند تا گوش فلک را کر کند! به واقع، همگی بر این دو مقوله چنان اصرار و پافشاری از خود نشان دادند که من ساده‌دل، نادیده گرفتن آن را خلاف مروت پنداشتم و درباره آن چه تحلیل‌ها که ننوشتم!

حالا حدود يك سال و نيم از عمر آن وعده‌ها گذشته است و من ذره‌بين برداشته‌ام يا به قول مولانا شمع به دست گرفته‌ام و در هر پستويي دنبال نشاني از تحول مي‌گردم اما دريغ از كوچك‌ترين نشانه!  تحول که سهل است، گویی روند امور به قول ما کرمانی‌ها پس‌پسکی هم شده است!

تازه برخی به یادشان افتاده است که مشکلاتی مانند ترافیک و آلودگی هوا و بحران آب و محیط زیست و تورم مزمن از دوران شاه به ارث رسیده و اگر او این مشکلات را ریشه‌ای حل می‌کرد، امروز ما دچار این همه مصیبت نمی‌شدیم، اما آن «گور به گور شده» و نخست‌وزیر «گور به گور شده»‌اش بلد نبودند یا از اربابان‌شان دستور نداشتند که مشکلی را به‌طور ریشه‌ای حل کنند!

در حوزه‌های دیگر هم که اساسا مشکلی نیست که کسی بخواهد نسبت به آن اعتراض داشته باشد. خوشبختانه کشور در مسیر آبادانی و سازندگی چارنعل به پیش می‌تازد و فتح قله‌ها در یک قدمی است. نق و نوقی هم که برخی از این روشنفکرنما‌ها می‌زنند، همه‌اش ناشی از غرب‌زدگی و خودباختگی آنان است که چشم دیدن پیشرفت‌های محیرالعقول وطن خود را ندارند و دایم چشم‌شان به همان فرنگی است که در آنجا درس خوانده‌اند.

از کوزه همان تراود که در اوست. این مردمی هم که در کوچه و خیابان لب به شکوه و شکایت می‌گشایند یا از پیشرفت‌های روزافزون کشور اصلا خبر ندارند یا تحت تاثیر این چند شبکه تلویزیونی خارج از کشورند که از جانب امریکای جنایتکار و رژیم سفاک صهیونیستی ماموریت دارند تا مردم را نسبت به شرایط کشور بدبین کنند و آن‌ها را نسبت به فرهنگ خود بیزار سازند.

با این وضع، اولا که همه‌چیز بحمدالله دارد به خوبی و خوشی و مبارکی پیش می‌رود و چه نیاز به تحول؟

مگر منظور از تحول این باشد که بخواهند طبق میل این غربگرا‌ها عمل کنند و کشور را بفروشند! ثانیا اگر کسی به این وضعیت گل و بلبل معترض باشد از سه حال خارج نیست. یا ناآگاه است که باید به هر طریقی شده آگاهش کرد. یا خداوند بر دل و چشم و گوشش مهر زده که امکان دیدن نور و درخشندگی را ندارد یا اینکه از جانب اربابان خود ماموریت یافته تا دست به توطئه بزند که تکلیف این‌ها هم روشن است و حداقل اتهام‌شان بغی و کمترین مجازات‌شان مرگ است!

بیش از این چی می‌خواین؟

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین