احمد زیدآبادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی در کانال تلگرامی نوشت:
سال ۹۶ من تقریباً مطمئن بودم که شورای نگهبان صلاحیت شیخ حسن روحانی را برای دور دوم ریاست جمهوری تأیید نمیکند. در واقع، تمام شواهد رسانهای نشان میداد که دیگر هیچگونه تمایلی برای همکاری با آقای روحانی وجود ندارد و از همین رو به اصلاحطلبان تأکید کردم که اگر او بدون توافق روشنی با جناح مقابل وارد صحنۀ رقابت شود، در صورت پیروزی هم بدون تردید دورۀ دومش با کارشکنی و در نتیجه ناکامی فضاحتباری روبرو خواهد شد بخصوص اینکه عقیم ماندن برجام و تشدید تحریمها نیز در افق سیاست ایالات متحده هویدا بود.
شورای نگهبان، اما به خلاف انتظارم صلاحیت روحانی را تأیید کرد و این موجب سردرگمی من شد. برای نجات از سردرگمی به این تحلیل رسیدم که به احتمال زیاد، ارزیابی طرفِ مقابل این بوده است که روحانی رأی ندارد و حتی یک "چوب خشک" هم در مقابل او رأی میآورد، پس به جای به جان خریدن هزینۀ رد صلاحیت او، بهتر است که از طریق صندق رأی حذف شود.
روحانی، اما پس از تأیید صلاحیت، به زعم خود زرنگی به خرج داد و با تند کردن بیسابقۀ لحن و زبانش، وعدههای شیرین و رنگین و جذاب بسیاری به جمعیت خاموش برای تغییر وضعیت مطرح کرد به گونهای که در آخرین روزهای تبلیغات ریاست جمهوری، بسیج غیرمترقبهای در تودۀ مردم و حتی سلبریتیها به نفع او شکل گرفت. روحانی سرانجام انتخابات را برد، اما آیا واقعاً به این فکر کرده بود که چگونه میخواهد به وعدههای رنگارنگش جامۀ عمل بپوشاند؟ و یا اینکه فقط به دنبال جذب رأی به بهای نومیدی و سرخوردگی و بیاعتمادی حامیان به شور و خروش آمدهاش بود؟
به هر حال، بعد از آن بود که برخی محافل اصولگرا، حذف رقبا از طریق صندوق رأی را "بازی با ریسک بالا" تلقی کردند و در انتخابات سال ۱۴۰۰ به رغم ضعف شدید و آشکار پایگاه رأی اسحاق جهانگیری و احتمال ناچیز پیروزی علی لاریجانی، تن به ریسکِ تأیید صلاحیت آنان ندادند!
به نظرم رد صلاحیت آقای روحانی در انتخابات خبرگان هم به همین موضوع مربوط میشود. آنان پیش از این شیخ را آزمودهاند و و احتمال میدهند که با وجود هیچ نشانهای از امکان رأیآوری او، چه بسا بار دیگر به صحرای کربلا بزند و نتیجۀ بازی را تغییر دهد! پس چه بهتر که بازی با ریسک صفر انجام شود! بازی با ریسک صفر هم، اما ریسکهای خطرناک خود را دارد که برخی محافل اصولگرا ظاهراً از آن بیخبرند!