تحولات در حوزه هستهای ایران در سال ۲۰۲۳ فراز و فرود عینی و ملموس داشت؛ رافائل گروسی، مدیرکل آژانس در بحبوحه تنشها بین ایران و غرب بر سر مساله جنگ روسیه و اوکراین و ناآرامیهای داخلی در ایران، اوایل ماه مارس به ایران سفر کرد؛ سفری که به نقطه عطفی در تعاملات هستهای ایران تبدیل و بعد از آن یک نقشه راه بین ایران و آمریکا تنظیم شد. در گام بعد، چند دور مذاکرات محرمانه بین علی باقری، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران و برت مکگورک، مشاور ارشد کاخ سفید در خاورمیانه در عمان برگزار شد و بر اساس برخی گزارشها در همان جا استارت تبادل زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی زده شد.
به گزارش دنیای اقتصاد، درواقع از ماه مه پروسه محدودسازی تنش بین ایران و آمریکا در دستورکار قرار گرفت. از همان مقطع زمانی ایران به همکاریهای موردی و موضوعی با آژانس پرداخته و مساله یکی از سه مکان اعلامنشده با آژانس را حل میکند؛ همچنین تهران توضیحاتی در مورد غنیسازی ۹۰درصد که در فردو پیدا شده بود، میدهد. در ادامه آژانس در ماه ژوئن یک قطعنامه میدهد و این موضوع را به نوعی رفع و رجوع میکند. سرانجام این پروسه محدودسازی تنش نیز در ماه سپتامبر با تبادل زندانیان ایران و آمریکا انجام شده و پول ایران در کرهجنوبی آزاد میشود.
در سپتامبر ۲۰۲۳ گزارش آژانس حاکی از کاهش سرعت غنی سازی ۶۰درصد در ایران بود. اما حادثه ۷ اکتبر و حمله حماس به اسرائیل معادلات را برهم زد. بعد از آغاز این جنگ، بار دیگر کشورهای غربی انگشت اتهام را به سمت ایران گرفتند و مدعی نقش آفرینی ایران در تحولات منطقه شدند و بنابراین بار دیگر مناسبات ایران و آمریکا تیره و پروسه محدودسازی تنش هم متوقف شد. درواقع بعد از گامهای اولیه تهران و واشنگتن در حوزه محدودسازی تنش، قرار بود طرفین در خصوص موضوع هستهای صحبت کنند و ماحصل این گفتگوها منجر به آغاز مذاکرات هستهای در اواسط اکتبر شود که به دلیل حادثه ۷ اکتبر این روند بههم خورد.
در عین حال مشخص نیست که آیا امروز ایران به هفت میلیارد دلار پول آزادشده اش دسترسی دارد یا خیر. آخرین اجلاس آژانس در نوامبر ۲۰۲۳ برگزار شد که بدون صدور بیانیه یا قطعنامه مشترک پایان یافت، اما در دو ماه گذشته، کواد (آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه) دوبار بیانیههایی با لحن تند علیه ایران صادر کرد، اما با وجود این روزنه مذاکرات را مسدود نکرد. در آخرین گزارش رافائل گروسی نیز نسبت به افزایش سرعت غنی سازی ۶۰درصد در ایران ابراز نگرانی شده است؛ لذا روند تحولات هستهای در سال ۲۰۲۳ با یک روزنه مثبت آغاز شد، اما از اکتبر به بعد دچار انجماد شد.
در نتیجه این انجماد و بن بست در مذاکرات، روند محدودسازی تنش متوقف شد و به نظر میرسد که بعد از این به دلیل وضعیت خاص نظام بینالملل، دو جنگ روسیه و اوکراین و اسرائیل و فلسطین و انتخابات پیش روی آمریکا در ۲۰۲۴، تهران و واشنگتن «مدیریت تنش» را در دستورکار قرار دهند. در پروسه مدیریت تنش نیز احتمالا آمریکا چشم خود را بر تحریم انرژی ایران میبندد و ایران هم گامهای بلند و اساسی در حوزه هستهای برنمی دارد.
باید در نظر داشت که انتخابات آمریکا خود یک متغیر بسیار مهم در تعیین سرنوشت مذاکرات هستهای به شمار میرود و با توجه به ابهامات زیاد درباره حضور دوباره جو بایدن در کاخ سفید و سرنوشت انتخابات به نظر میرسد که ریسک پذیری در حوزه هستهای کاهش پیدا خواهد کرد و گشایش مهمی در این حوزه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ نخواهد داد. درواقع به دلیل وجود برخی مولفهها احتمالا در سال ۲۰۲۴ تنها شاهد مدیریت تنش در حوزه هستهای خواهیم بود.
دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران در این رابطه گفت: «سیاست هستهای ایران بخشی از ضرورتهای موازنه قدرت در محیط منطقهای محسوب میشود. ایران در شرایط و محیطی زندگی میکند که اولا در فضای ژئوپلیتیک تهدید قرار دارد؛ ثانیا چند کشور هستهای او را در محاصره خود قرار داده اند. سیاستهای اسرائیل ماهیت تهاجمی داشته و مبتنی بر نشانههایی از تهدید فراگیر است. در چنین شرایطی طبیعی خواهد بود که معادله قدرت در فضای منطقهای بدون نشانههایی از موازنه شکل نگیرد.»
متقی ادامه داد: «در چنین شرایط و فضایی، نشانههایی از سیاست تبعیض در معادله قدرت ایران و سایر بازیگران مشاهده میشود. ایالات متحده و کشورهای اروپایی همواره درصدد هستند تا معادله قدرت ایران بیش از پیش کاهش پیدا کند. تجربه جنگ تحمیلی بیانگر این اندیشه راهبردی در تفکر سیاسی ایران است که اگر جمهوری اسلامی قابلیت و قدرت خود را متناسب با فضای موجود متوازن نکند، با نشانههایی از چالش امنیتی روبهرو خواهد شد.»
وی در ادامه گفت: «نکته سوم آن است که ایران پادمان هستهای را پذیرفته و در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک خود را با سیاستهای آمریکامحور در قالب پروتکل الحاقی هماهنگ کرد. چنین رویکردی به مفهوم آن است که ایران معادله قدرت و امنیت خود را در چارچوب نهادهای بینالمللی تعریف میکند. هرگاه حقوق بینالملل، نهادهای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی کارکرد خود را از دست بدهند؛ در آن شرایط طبیعی به نظر میرسد که ایران سازوکارهای قدرت و عرصههای قدرت ساز را در دستورکار قرار خواهد داد.»
متقی توضیح داد: «سیاست قدرت تابعی از فضای تهدید در محیط منطقهای است؛ به هر اندازه کشورها احساس تهدید بیشتری داشته باشند، طبیعی است که به همان میزان تلاش خواهند داشت تا از سازوکارهای مربوط به سیاست قدرت برای موازنه، دفاع مشروع و حتی الگوهای صلح آمیز بازدارنده استفاده کنند.» وی ادامه داد: «سیاست هستهای ایران بخشی از معادله قدرت و موازنه منطقهای است. در ماههای پیش رو ضریب تهدیدهای امنیتی فراروی ایران افزایش یافته است. در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد که ایران سیاست غنی سازی را در چارچوب ابزاری سیاسی و تکنولوژیک برای حفظ امنیت خود در دستورکار قرار دهد.»
متقی تاکید کرد: «غنی سازی اورانیوم در مقیاس ۶۰درصد تابعی از توافق ایران و برخی از بازیگران بینالمللی در فضای مبتنی بر میانجیگری بوده است. تعهدات ایران باید تابعی از تعهدات سایر کشورها در فضای سیاست بینالملل باشد. هرگاه قدرتهای بزرگ یا برخی از بازیگران منطقهای سیاست کنش تهاجمی و الگوهای توسعه قدرت تبعیض آمیز را در دستورکار قرار دهند، طبیعی به نظر میرسد که در آن شرایط امکان انجام اقدامات متقابل از سوی سایر بازیگران وجود خواهد داشت. شاید بتوان غنی سازی ۶۰درصدی اورانیوم توسط ایران را بخشی از معادله «موازنه امنیت» و «موازنه تهدید» در محیط منطقهای و الگوی کنش متقابل راهبردی بازیگران دانست.»
استاد دانشگاه تهران در نهایت گفت: «باید به این واقعیت واقف بود که ایران در دورانهای مختلف تاریخی نشان داده است که خود را با تعهدات بینالمللی هماهنگ میسازد، اما هرگاه بازیگران منطقهای و بینالمللی نسبت به تعهدات خود توجهی نداشته باشند و از سیاست قدرت یک جانبه استفاده کنند، راهبرد ایران مبتنی بر اقدام متقابل و کنش متوازن برای محدودسازی، کنترل و متوازن سازی تهدیدها خواهد بود.»