خدا کند که در تهران زلزله نیاید، این نهتنها آرزوی مردم تهران، بلکه تمام دغدغهمندانی است که بهخوبی میدانند گسلهای زلزلههای تهران در چه شرایطی قرار دارند.
به گزارش هم میهن، در تمامی ادوار گذشته همواره مدیریت شهری یکصدا نسبت به وقوع زلزله هشدارهای لازم را دادهاند، اما در دوره مدیریت جدید شاهد چندصدایی در این حوزه مهم هستیم.
از سویی، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران که در حوزه معماری و شهرسازی سابقه دارد، صراحتاً میگوید: «اگر در تهران زلزله بزرگمقیاس رخ دهد؛ ما شاهد فاجعه بزرگ تاریخ خواهیم بود.»
از سوی دیگر شهردار تهران که این روزها علاوه بر حواشی زندگی شخصیاش، در کنار بلاتکلیف بودن ۱۷ هزار میلیارد تومان و نارضایتی کارکنانش به دلیل عدم ترمیم قانونی حقوقشان، اظهارات نسجیده و غیرکارشناسی او درباره کودکان کار و حجاببانان، معتقد است: «نباید ترس بیجا برای مردم به وجود آورد».
حال این نگرانی بیش از همیشه مطرح میشود که در فضایی چندصدایی چه تصمیماتی برای شهر تهران اتخاذ خواهد شد که سایه آن میتواند گره بزرگی برای شهر تهران در وقوع حوادث طبیعی همچون زلزله باشد.
روز گذشته مصادف با زلزله بم در ۵ دی ۱۳۸۲ با بزرگی ۶/۶ دویستوسومین جلسه شورای شهر تهران به این موضوع اختصاص یافت. به همین دلیل حسین کولیوند، رئیس جمعیت هلال احمر کشور در صحن شورا حضور یافت.
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران با اشاره به روز ۵ دیماه، روز ملی ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی، گفت: «همگی ما واقعه بزرگ زلزله بم را به خاطر داریم که این روز، یکی از حوادث تلخ دوران ما بود. سختی و بزرگی این رخداد طبیعی منجر به آن شد که تعداد بسیاری از هموطنان ما در شهر بم جان خود را از دست دادند و مدتها به طول انجامید تا شهر بم بازسازی شود و هنوز هم اثرات روحی و روانی آن در بین جوانانی که در آن زمان خردسال بودند، باقی مانده است.»
او با بیان اینکه زلزله بم، آخرین زلزله کشور ما نبود، تاکید کرد: «پس از آن زمینلرزههای مقیاسبزرگ دیگری در شهرهایی از جمله اردبیل، کرمانشاه، لرستان به وقوع پیوست و متأسفانه تلفات جانی و خرابیهای فراوانی را به بار آورد؛ ضمن آنکه ما هرروزه شاهد زلزلههای مختلف و فراوان در کشورمان و حتی در کلانشهر تهران با مقیاس بسیار پایین هستیم و آرزو کردیم که هیچگاه مشابه چنین زلزلههای بزرگی برای تهران رخ ندهد.»
رئیس شورای شهر تهران افزود: «اگر در تهران زلزله بزرگمقیاس رخ دهد؛ ما شاهد فاجعه بزرگ تاریخ خواهیم بود و اثرات و تبعات آن بسیار وحشتناک و غیرقابل تصور خواهد بود. از این رو ما در همه حال باید به فکر باشیم و با برنامهریزیهای درست در تمامی حوزهها بهخصوص در بحث مقاومسازی ساختمانها و سایر تأسیسات شهری، خود را در برابر این رخدادها ایمن کنیم و تابآوری شهر را بالا ببریم.»
علیرضا زاکانی، شهردار تهران در حاشیه این جلسه شورای شهر با اشاره به اینکه بیستمین سالروز زلزله بم است، تاکید کرد: «امیدواریم با مصونیت بخشیدن، علاج مقابله با بحرانها را داشته باشیم. در تهران چند دسته اقدام داریم که یک دسته مربوط به کالبد شهر است. ۱۷ درصد مساحت شهر بافت ناپایدار است که بخشی از آن در بافت فرسوده قرار دارد. بافت فرسوده با بافتی جایگزین میشود که با چارچوبهای درست ساخته میشود که ایمنی، آسایش و رفاه را بهدنبال خواهد داشت.»
او با بیان اینکه بازیابی شناخت در مورد ساختمانها با محوریت ۱۶ هزار ساختمان در دستور کار قرار گرفته است، گفت: «نزدیک به دو هزار ساختمان بررسی شدند و مشخص شد که هریک چه وضعیتی دارند؛ لذا علاوه بر نوسازی بهدنبال بازسازی و مقاومسازی هستیم. گام سوم ما رفع خطر است که تمهیدات جدی صورت گرفته و عارضهیابی انجام شده است؛ بهطوریکه شناسایی نقاط حادثهخیز و بحرانزا در مواقع حوادث توسط سازمان مدیریت بحران در حال انجام است.»
این در حالی است که پیش از این، علیرضا زاکانی، شهردار تهران درباره زلزله در تهران نکات قابل تأملی را بیان کرده بود. او گفته بود، با وجود ساختمانهای ناایمن، بافت فرسوده، حفرههای زیرزمینی، فرونشستها و انفجار گازها نباید ترس بیجا برای مردم به وجود آوریم. البته که درست میگوید چرا که بیشترین وظایف را شهرداری و دولت که طی سالها بر زمین مانده، بهزعم کارشناسان رها شده است.
علیرضا زاکانی در یکی از نشستهای خبری خود در ۳۱ تیرماه امسال گفت: «با ادلهای که یکی از اساتید ذکر کرد، در واقع ما یک ترس بیجایی برای مردم ایجاد میکنیم. علت این است که حدود ۳۰۰۰ سال است که در شهر تهران هیچ زلزلهای نیامده است. نکته دوم اینکه سه گسل پیرامون تهران یعنی گسل مشاء، گسل غرب تهران که بوئین زهرا و گسل جنوب تهران که شهرری است، رفتارهای متفاوتی دارند. برداشتهای سالیان اخیر ماهوارهای حکایت از این دارد که گسل جنوب تهران کاملاً گسل خفتهای است و هیچ تهدیدی ندارد. گسل مشا و بوئینزهرا (که در گذشته زلزلهای رخ داده) نیز کانون زلزله متفاوت است.»
علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی، مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی ابعاد مختلف زلزله تهران پرداخت و گفت: «واقعیت این است که ابعاد حادثه زلزله بزرگ در تهران چند مؤلفهای است. یعنی یک تابع و یک متغیر وابسته به ساختمانها نیست. آسیبهای اجتماعی و اقتصادی، فرونشستها، بافت فرسوده، انفجار گاز و... در زلزله بزرگ تهران، باعث شده که دعا کنیم هیچوقت این حادثه رخ ندهد. بسیار مهم است که به همه ابعاد این خطر نگاه شود نه به صورت تکمتغیره یا سادهانگارانه.»
او به مؤلفه ساختمانها اشاره کرده و افزود: «گاه مشاهده میکنیم که ساختمانهای بیکیفیت ساخته میشود و نیازی هم به مخفیکاری نداریم. قسمت عمده مشکل در این بخش، عدم نظارت میدانی است که در مدارک و اسناد مهندس ناظر وجود دارد، اما در پروژه، این نظارت به درستی صورت نمیگیرد.»
بیتاللهی با اشاره به مساحت بافت فرسوده پایتخت تاکید کرد: «نزدیک به ۲۵ درصد از یک میلیون و ۱۰۰ هزار پلاک ساختمانی موجود در تهران (پلاک نه واحد) در بافت فرسوده قرار دارند. ریزدانه و نفوذناپذیر بودن بافت فرسوده بسیار مهمتر از ساختمانهاست چراکه سدی است برای امداد و نجات و تلفات فاجعه در این شرایط بیشتر میشود. البته بافت فرسوده مختص جنوب شهر تهران نیست بلکه در شمال تهران (پای ارتفاعات) و روی حریم گسل بافتهای فرسودهای مانند گلابدره، فرحزاد، دارآباد، تجریش، جماران و... وجود دارد. این بافتها مجزا از یکدیگر، اما روی نوار خط شمالی گسل شمال تهران قرار دارند که خطرپذیری بالایی دارند.»
او به شهر تهران بهواسطه گازکشیهای گسترده برای تامین گرما و سوخت اشاره کرده و گفت: «نتوانستیم انرژی حرارتی را به الکتریکی (که بیخطرتر است) تبدیل و استفاده کنیم. متاسفانه تهران روی یک شبکه گاز قابل اشتعال و انفجار قرار دارد که حداقل در حدود بیش از ۱۴۵ نقطه لولههای اصلی گاز با گسلهای اصلی تقاطع دارند. اگر قرار باشد جابهجایی زمین و زلزله دهشتناکی که همه از آن صحبت میکنیم، رخ دهد، این مخاطره ثانوی ناشی از انفجار و حریق چقدر میتواند ابعاد فاجعه را گستردهتر کند.»
رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی تاکید کرد: «علاوه بر این مخاطرات دیگری هم که داریم این است سیمای مناسبی از سرانجام یک رخداد لرزهای را ترسیم نمیکند. یکی از این موارد پتانسیل فروریزش در تهران است. زیرساخت تهران مملو از رشتهقناتهای گسترده است که در گذشته مالکان به این قنوات رسیدگی میکردند و قناتها امر انتقال از شمال به جنوب و باغات شهرری را برعهده داشتند. در حال حاضر زمینها و باغات منطقه میدان توپخانه، شهرری و جنوبیتر تبدیل به ساختمان شدهاند و قنواتی که قبلاً مالک داشتند، رها شده است. در پیمایشی که درباره قنوات تهران داشتم بهطور متوسط از شرق به غرب تهران هر ۵۰۰ متر یک رشته قنات قطع میشود. طول شناختهشده این قناتها ۵۵۰ کیلومتر است و حدس زده میشود به همین طول، قنوات شناختهنشده و مخفی وجود دارد. نزدیک به ۵۰ هزار میله قنات در شهر تهران شناسایی شده و در اثر ارتعاش این حفرههای زیرسطحی خالی دچار فروریزش شده و ابعاد فاجعهای مشابه آن حادثه شهران را به وجود میآورند. البته برخی از این اتفاقات با تلفات جانی همراه شده است. متاسفانه در فروریزش میدان قیام یک کارگر و یک آتشنشان زیر تلی از خاک به ضخامت ۶ متر مدفون شده و جان خود را از دست دادند. شانس آوردیم که با وجود این رشتهقناتهای مخفی زیر ساختمانهای مسکونی فروریزشی نداشتیم. در اثر ارتعاشات شدید پتانسیل فروریزش در چنین عارضههایی بیشتر است؛ بنابراین این موضوع ابعاد زلزله تهران را پیچیده و گستردهتر میکند.»
او افزود: «فعلاً در مناطق جنوبی تهران با فرونشست گستردهای مواجه هستیم که در برخی از پریودهای زمانی سرعت آن به حدود ۳۵ سانتیمتر در سال نیز رسیده است. براساس دادههای کنونی (به صورت ناحیهای) این فرونشست حدود ۲۰ تا ۲۴ سانتیمتر در سال است. یعنی زمین این مناطق در طول ۱۰ سال ۵/۲ متر و در ۲ سال ۵ متر فرونشست کرده است. مستحدثات روی این زمین در پی و دیوارها دچار آسیبپذیری میشود و با ارتعاشات متوسط لرزهای دامنه بحران در تهران را بیشتر میکند.»
او با بیان اینکه ابعاد بعد از ماجرا هم دستکمی از ابعاد زلزله ندارند، گفت: «بهطور ملموس و مستقیم در طول چند ماه بعد از زلزله، پسلرزههای متعدد رخ میدهد و مردم بهطور غریزی و منطقی خانههای خود را ترک کرده و از ترس در محیطهای باز دنبال اسکان اضطراری یا موقت میگردند. با توجه به مساحت کوچه، محله و امکانات اولیه رسیدگی به جمعیت بازمانده از حادثه، گستردگی حادثه از لحاظ روحی، روانی، اقتصادی و اجتماعی مشخص میشود.»
او با اشاره سالگرد حادثه زلزله بم، بیان کرد: «بعد از ۲۰ سال هنوز مردم بم روحیه عادی خود را نیافتهاند. در بحث امداد و نجات و مدیریت بحران یک مؤلفه بزرگ به نام بازتوانی وجود دارد. یعنی بازتوانی روحی بازماندگان به شدت اهمیت بالاتری از رسیدگی مالی و امکانات مسکونی دارد. نیروهای امدادی که قرار است به مردم آسیبدیده کمک کنند خود نیز آسیبدیدهاند. مگر آنها در ساختمانهای آنچنانی هستند؟ به جز مقامات عالیرتبه که به دلایل منطقی و امنیتی در ساختمانهای خاصی زندگی میکنند، مدیران میدانی و میانی، امدادگران و کارشناسانی که تکیهگاه امداد و نجات هستند خود درگیر مسائل و آسیبهای شخصی خود میشوند. آنها تافته جدابافته نیستند؛ بنابراین با یک صحنهای مواجه خواهیم بود که فقط فروریختن ساختمان پارامتر اصلی و نهایی نیست. بسیاری از آسیبها و خسارتها و... متغیرهای دیگری دارد که اگر به آنها پرداخته نشود ابعاد بحران گستردهتر خواهد بود.»
رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت: «شاگردی که مشقهای خود را ننوشته باشد، شب امتحان با یک حجم انبوهی از تکالیف روبهروست و در آن شب این دانشآموز تنبل همه چیز را رها میکند. این منطق نباید بر رفتار مدیران و بهویژه مدیران بحران کشور حاکم شود و در مصاحبهها از یک نوع حالت یأس و انفعال بگویند. کشورهای مختلفی در جهان هستند که از نظر خطر زلزله و جمعیت شرایطی بحرانیتر از ما داشتند، اما در حال حاضر به یک سطحی رسیدند که نگرانی از بابت رخداد زلزله ندارند؛ به این دلیل است که ما رها کردیم و نمیخواهیم کاری را انجام دهیم و فقط سخنرانی میکنیم. از سوی دیگر آنقدر موانع وجود دارد که افراد را از فعالیتی که شروع کردهاند، پشیمان میکند. متاسفانه این شرایط پاشنه آشیل مدیریت مخاطرات طبیعی ماست. اما باید از یک نقطه شروع کنیم. معلوم نیست که زلزله چه زمانی رخ میدهد. اگر هر روز و هر شب برنامههای کاهش ریسک زلزله تهران را بهطور جدی دنبال کنیم و با تغییر پست مسئولان این برنامهها تغییر نکند و پیوستگی داشته باشد، ابعاد فاجعه در حد بحرانی کنونی نخواهد بود. وقتی شرایط خطرناک و گسترده ترسیم شود، قطعاً انگیزهای برای اقدامی وجود نخواهد داشت. این دیدگاه باید درست شود و باید از جایی کارها را شروع کنیم.»