آخرین ساخته اسکورسیزی بخشی از تاریخ وحشتناک آمریکا در سالهای ۱۹۲۰ و در ایالت اوکلاهاما را به تصویر میکشد، روایت قتلهای زنجیرهای یک قبیله سرخپوست با نام اوسیج.
به گزارش ایرنا، اوسیج، قبیلهای سرخپوست در آمریکا بود که با کشف نفت یا طلای سیاه در زمینهای خود به ثروت هنگفتی میرسند و البته که همان ثروت زیاد بلای جانشان میشود و اتفاقاتی تلخ و وحشتناک را برای این قبیله سرخپوستی رقم میزند.
ثروتی که قرار است برای آنها رفاه و آسایش را به همراه آورد، اما در سرنوشتی هولناک ذره ذره جان آنها را میگیرد و یکی یکی به فرجامی دچار میشوند که چیزی جز مرگ میزبان آنها نیست حال با زهر باشد یا شلیک گلوله و یا انفجاری مهیب.
قاتلین ماه کامل فیلمی پیچیده و چند وجهی است، هم مدرن است و هم به قصه گویی سینمای کلاسیک وفادار است، درامی تاریخی با پیشینهای واقعی که وحشت و شقاوت دنیای مدرن را هم با خود به همراه دارد و بحران دقیقا از زمانی آغاز میشود که قبیلهای که تا دیروز درگیر یک زندگی بدوی در کنار مزرعه و حیوانات خود بودند، امروز به جایی رسیده که راننده شخصی داشته و تفریحاتش بدون عبور از دوره گذار مدرن شده است، حالا به جای کار بر سر زمین ها، این پول نفت است که برای آنها نقش بازی میکند نه خود آنها.
آنچه مسلم است اسکورسیزی در قاتلین ماه کامل شکل کارگردانی اش هم بر گرفته از همین محتوای اثر است و بی آنکه هیچ عجلهای برای روایت قصه خود داشته باشد در آن میتوان هم از جنس سکانسهای لانگ شاتی به سبک وسترنهای جان فورد از طبیعت زیبای اوسیج دید و هم سکانسهایی از جنس مدرنیته خاص فیلمهای اسکورسیزی.
مارتین اسکورسیزی
فیلم پر است از لحظات نابی که خاص میزانسنهای چشمگیر سینمای اسکورسیزی است به ویژه در فضاهایی که دوربین و سوژه هر دو در حال حرکت هستند و تردد حجم زیاد بازیگران با حزئیات کامل نشان از تسلط کارگردان بر اثر دارد.
شاید آنچه زمان آخرین ساخته فیلمساز را به بالای ۳ ساعت میرساند همین توجه به جزئیات در فیلم است که اسکورسیزی به راحتی از کنار آنها نگذشته است و هم در طرحی صحنه، هم در طراحی لباس و هم در جنس بازی بازیگران به آن توجه ویژه داشته است، که این رویکرد اگرچه برای علاقهمندان به هنر هفتم شاید جذاب به نظر آید به همان اندازه هم میتواند برای مخاطب معمولی سینما خسته کننده جلوه کند.
در کنار جذابیتهای بصری و محتوایی قاتلین ماه کامل شاید آنچه برای مخاطب نیز قابل توجه است حضور بازیگران بزرگی، چون رابرت دنیرو و لئوناردو دیکاپریو در کنار یکدیگر است.
رابرت دنیرو همچون بازی در دیگر آثار فیلمساز در این فیلم نیز استادانه توانسته است در خلق کاراکتری ریاکار و با لایههایی پیچیده بسیار موفق عمل کند و با ظاهری ارام و منجی گرانه در اوسیج که راه و مدرسه و بیمارستان را به آنجا آورده است عمق چهره پلید و نفرت انگیز خود که طراحی قتلهای زنجیرهای را بر عهده دارد پنهان کند.
اگرچه لایههای چهره پلید او در همان یک سوم آغازین فیلم برای مخاطب بر ملا میشود، اما به هیچ وجه بازی ریاکارانه او در این نقش غیر قابل باور نمیشود و متانت او در طراحی توطئه و قتلها به شدت تاثیر گذار است، چیزی که درسی بسیار بزرگ برای علاقهمندان بازیگری است که کاراکترهای بدمن و منفی اثر، لزوما اکت ها، کنشها و واکنش هایشان اگزجره، گل درشت و از قبل رو شده نیست به ویژه آنکه هویت کاراکتر در همان ابتدای فیلم برای مخاطب روشن شده باشد.
لئوناردو دیکاپریو نیز به عنوان کاراکتر محوری و اصلی فیلم به خوبی توانسته است شخصیت مردی مستاصل و گرفتار در میان عشق به خانواده یا پول را بازی کند.
آنچه شاید در آخرین ساخته اسکورسیزی کمتر مورد توجه قرار گرفته است پرداختن به کاراکترها و شخصیتهای خود سرخپوستان قبیله اوسیج میباشد آن چنان که توجه فیلمساز به پرداخت کاراکترهای سفید پوستانی است که زندگی مردم این قبیله را دستخوش حوادثی وحشتناک قرار میدهند، تا اندازهای از شخصیت پردازی خود مردمان قبیله اوسیج غافل مانده است و قطعا برقرای این توازن در فیلمنامه میتوانست به همذات پنداری بیشتر مخاطب با قبیله سرخپوستان که در حقیقت اصل ماجرا برای آنها رقم میخورد، کمک کند.
از دیگر نکات بسیار قابل توجه در آخرین ساخته اسکورسیزی میتوان به پایان خلاقانه فیلم اشاره کرد که فیلمساز با رویکردی به شدت مبتکرانه سمفونی قاتلین ماه کامل را به پایان میرساند و لذت تماشای این سکانس پایانی با بازی خود اسکورسیزی بماند برای تماشای این فیلم.
قاتلین ماه کامل اگرچه اثری طولانی و با تایم بالا از کار درآمده است، اما درامی تاثیر گذار است که دیدن آن را به علاقهمندان سینما توصیه میکنم.