در بازیهای جهان باز، اصولاً دنیای اثر خود دارای شخصیتی منحصر به فرد است که به عنوان یکی از المانهای سنجش عیار اثر، خود را در مرکز توجه قرار میدهد. در حقیقت، اگر شهری که بازی در آن روایت میشود شخصیتی ویژه و کاریزمایی قابل توجه نداشته باشد، شخصیت اصلی، خط داستانی و اتفاقات نیز تهی از معنا خواهند شد یا در بهترین حالت ممکن، جذابیت لازم را پیدا نمیکنند.
راکستار در همین راستا، همیشه درونمایههای طنز و اتفاقات پارودیگونۀ خود را بر زمینهها، تفکرات، فرهنگها، شیوۀ زندگی و طبقات اجتماعی مختلف محیطی که برای اثر خود انتخاب کرده است، منطبق میسازد. وایس سیتی ورژن خیالی شهر میامی در فلوریدا است. میامی / وایس سیتی فرصتهای قابل توجهای برای خلق یک شهر پویا و منحصر به فرد به وجود میآورد که مقایسۀ آن با شهرهای دیگری که سری Grand Theft Auto در آنها جریان داشته است قطعاً جالب خواهد بود.
اگرچه تمامی نسخههای سری GTA حول محور «دزدی» و «جرم و جنایت» میچرخند، اما هر یک مفاهیم و مضامین خاص خودشان را دارند و قانونشکنیها در سطوح مختلف را، درون قالب و چهارچوب کاراکتر اصلی خود پیش میبرد. به عبارت دیگر، هیچ یک از بازیهای این سری یک مفهوم تکراری ندارند.
GTA: San Andreas بیش از هر چیز فرهنگ سیاهپوستان، درگیریهای گروهی و گنگستری و خیانت را به عنوان موضوعات اصلی مطرح میسازد. در GTA IV محوریت اصلی یک مهاجر قاتل و «همه کارۀ» خشن است که برای خانوادههای تبهکاری و مافیا کار میکند. نهایتاً، GTA V بیش از هر چیز به فساد و عملیاتهای مخفی دولتی و دزدیها در قالب گسترده میپرداخت.
اما در مورد GTA VI چه حدس و گمانهایی میتوانیم بزنیم؟ به لطف اطلاعات لو رفته، شاید چندان دستمان خالی نباشد. GTA VI داستان دو شخصیت اصلی مرد و زن خلافکار را دنبال میکند که در شهر وایس سیتی میخواهند همانند بانی و کلاید (Bonnie & Clyde) از راه خلاف ثروتی برای خود دست و پا کنند. اطلاعاتی فراتر از این در دست نیست، اما میتوانیم مسیر رواییای که راکستار قصد دارد طی کند را درک کنیم.
به نظر میرسد که راکستار قصد دارد روایتی شخصیتر و متمرکزتر را نسبت به GTA V روایت کند. اینجا دزدیهای کوچک، حداقل برای بخشهای ابتدایی بازی، پررنگتر خواهند بود و بیش از آن که مقیاس مطرح باشد، بازی مدتی طولانی را صرف شکل دادن روابط خواهد کرد.
به نظر میرسد که راکستار از روایت درگیرکنندۀ Red Dead Redemption ۲ الهاماتی گرفته باشد و شاید اینجا المانهای جدی نقشی پررنگتر ایفا کنند. قطعاً انتظار میرود با پیشروی در داستان پای کارتل و گروههای خلافکاری نیز به قضیه باز شود و همه چیز کم کم مقیاس بزرگتری به خود بگیرد.
راکستار را میتوان یکی از جزء نگرترین سازندگان صنعت گیم قلمداد کرد. آنها به جزئیات اهمیت میدهند، اگرچه شاید برخی از این جزئیات به صورت جداگانه کماهمیت به نظر برسند، اما در نهایت و در قالب یک سیستم بزرگ، اثری پویا و واقعگرایانه خلق میکنند. جزئیات مربوط به موارد فنی و بصری تنها بخشی از ماجرا است.
تیم راکستار در بازۀ پیشتولید، برای سالهای طولانی شهر و محیطی که میخواهند ورژن خیالی آن را خلق کنند را از نظر فرهنگی، اجتماعی، روانشناسی و انسانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهند. این جزئیات به خلق محیطی قابل باور کمک میکنند و شخصیتهایی از دل این ریزبینی خلق میشوند، که قابل لمس هستند.
محوریترین و مهمترین ویژگی میامی (وایس سیتی)، اجتماع متنوع، گوناگون و پر هرج و مرج آن است. به عبارت دیگر، اگر برای مدتی بسیار کوتاه در مناطق مرکزی این شهر قدم بزنید، انواع و اقسام اخلاقیات، عقاید، نژادها و شیوۀ زندگی را مشاهده خواهید کرد. این مورد باعث میشود GTA VI بتواند NPCهایی متفاوت، با اهداف و اخلاقیات گوناگون را بدون آن که از قالب روایی شهر بیرون بزند، در معرض نمایش قرار دهد.
این موضوع بسیار اهمیت دارد، چرا که برخی شهرها و ایالتها مردمان یکنواخت و مشابهای دارند که با با اتفاقی غیرمنتظره و به تصویر کشیدن شخصیتی عجیب، ناگهان خط روایی از قالب شهر بیرون میزند و غیرواقعی جلوه میکند. مردم در شهر میامی همیشه پرمشغله هستند، اما در انتهای روز، تفریح باید سر جایش باشد. میامی شهری توریستی نیز به شمار میرود و پر از محلههای مهاجرین آمریکای جنوبی است؛ انتظار شهری را باید داشته باشید که مهاجران در آن جولان میدهند (۶۰ درصد جمعیت اسپانیایی زبان هستند).
رانندگی نیز در مقایسه با سایر شهرهای ایالات متحدۀ آمریکا، وضعیت خوبی ندارد. از نظر فرهنگی نیز تنوع شدیدی در این شهر دیده میشود. تمامی این موضوعات به شما میگویند که میامی یا همان وایس سیتی شهری شلوغ، تپنده و پر از آدمها یا NPCهای متفاوت است، شما نمیدانید که برخورد بعدی با یک غریبه چگونه پیش خواهد رفت.
وجه دیگر میامیِ «مدرن» که آن را به مقصدی ایده آل برای GTA VI تبدیل میکند، پولپرستی، گستاخ بودن، توخالی بودن و تجملاتگرایی بخشی از دموگرافی این شهر است. البته که بازی میتواند در بخشهایی از داستان، به توستالژی هم تکیه بزند. از تعریف و تمجید رهگذران از یک اتومبیل ساخت ۱۹۸۰ گرفته تا پرستش فشن آن دوره، بازی میتواند در دورۀ مدرن، به وابستگی و علاقۀ شدید مردم به دورۀ کلاسیک نیز بپردازد. این موضوع زمینههایی برای اشاره به GTA Vice City نیز فراهم میآورد.
البته، لس آنجلس (لوس سانتوس)، نیویورک (لیبرتی سیتی) و میامی (وایس سیتی) در مواردی که ذکر شد، شباهتهای قابل توجهای با یکدیگر دارند. همگی شهرهای شلوغ و مملوء از اتفاقات عجیب و غریب در خیابانها هستند و در آنها مردم سودای سلبریتی شدن را در سر میپرورانند. اما نوع ارائۀ این مشغله و موضوعیت آن در شهرهای مذکور متفاوت است. رسوخ، نوع و اهمیت تفریحات یکی از این موارد محسوب میشود.
از نظر جرم و جنایت، میامی در رتبههای میانی ایالتهای آمریکا قرار میگیرد، اما قانون Sunshine در ایالت فلوریدا باعث میشود جنایتها و فساد درون این شهر به طور واضحتر مطرح شود و پنهانکاری کمتر رخ دهد. این قانون به معنای شفافیت پروندههای جنایی، ملاقاتهای دولتی و مواردی از این قبیل است که باعث میشود چیزهای عجیب و غریب بیشتری از این ایالت ببینیم؛ اتفاقاتی که ممکن است در ایالات دیگر نیز رخ بدهد، اما آشکار نشوند. این موضوع جلوۀ دیوانهواری به میامی و فلوریدا داده است.
حتماً با تمام چیزهایی که ذکر شد، به یک نتیجه رسیدهاید و آن هم این است که میامی (وایس سیتی) مدرن با مواردی مانند توریستپذیر بودن، تنوع فرهنگی و گوناگونیهایی که در بند بند خود دارد، هیچگاه حوصله سر بر نمیشود و تفریحاتی که در سرتاسر این منطقه پراکنده شدهاند، این موضوع را به توان میرسانند. یک موضوع دیگر نیز مبرهن است و آن هم ساکنین مهاجر آن از آمریکای جنوبی است که به احتمال زیاد داستان را با کارتلهای مکزیک یا کلمبیا گره خواهد زد.
میامی یا همان وایس سیتی مدرن یک مقصد پر از پتانسیل برای راکستار به حساب میآید که هم میتواند میزبان بیشترین تعداد فعالیت سرگرمکننده در تاریخ GTA باشد، هم از نظر فرهنگی و اجتماعی لحظات دیوانهواری را رقم بزند و هم یک قالب مناسب برای داستانی حول جرم و جنایت باشد. در بطن ماجرا اما، پتانسیلی برای گره زدن آن با نوستالژی دهۀ ۸۰ میلادی نیز وجود دارد، بدون آن که نیاز باشد سفری در زمان رخ دهد.
منبع:گیمفا