فرارو- هشام ملحم روزنامه نگار لبنانی – امریکایی است که به عنوان رئیس دفتر واشنگتن شبکه خبری «العربیه» و خبرنگار روزنامه لبنانی «النهار» فعالیت رسانهای و مطبوعاتی داشته است. ملحم برای رادیو مونت کارلو و روزنامه کویتی القبس نیز گزارشهای خبری تهیه کرده و به عنوان رئیس دفتر واشنگتن روزنامه لبنانی السفیر نیز فعالیت داشته است. او در طول فعالیت رسانهای و مطبوعاتی خود با چهرههای مطرحی جون جورح دابلیو بوش و باراک اوباما روسای جمهوری اسبق امریکا و هیلاری کلینتون، کاندولیزا رایس و کالین پاول وزرای امور خارجه اسبق امریکا گفتگوی خبری داشته است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، بار دیگر زمان قاتلان در خاورمیانه فرا رسیده است. گویی سرانجام تصمیم گرفتهاند حماسه ۱۰۰ساله مبارزات و آرزوها، رویاها و توهمات خود را به پایان برسانند. آنان در طبقه کشتارگاهی با طراحی خودشان هستند. آنان با قطعیتهای مطلق گرایانه و اعتقادات کور و تحت تاثیر شدت لجام گسیخته جهان خود و کسانی را که در آن زندگی میکنند و آنایی که در پیرامون آن هستند را در هرج و مرج ناشناختهای قرار داده اند.
قرار نیست کسی در امان بماند. هنگامی که چاقوهای بلند به صدا در میآیند حتی یک کودک نیز از ایده اخلاقی انتزاعی آنان جان سالم به در نمیبرد. همدلی با کشته شدگان ممنوع است و حتی خیانت قلمداد میشود. اسرائیلیها جرات نمیکنند در انتقاد از این درگیری سخن بگویید مبادا کمکی برای دشمن باشد. تحریک، اهریمنسازی و ارعاب در پی تحولات اخیر همراه با تفکر گروهی، انکارهای جمعی و تحمل ناپذیری شدید صورت گرفته است.
بسیاری از دولتهای غربی به رهبری ایالات متحده از وعده اسرائیل برای گرفتن انتقام مطلق حمایت کردند و حتی از صمیم قلب آن را پذیرفتند. با این وجود، از مشاهده وسعت انتقامی که به اندازه داستانهای روایت شده در کتاب مقدس بود! حمایت بیقید و شرطشان از اسرائیل نیز تحت تاثیر قرار گرفت. پس از چهار هفته خشم و انتقام اسرائیل علیه غزه تخمین زده میشود که بیش از ۱۰ هزار نفر از جمله بیش از ۴ هزار کودک کشته شده اند. علیرغم آن که اسرائیل کل محلات پرجمعیت غزه را با خاک یکسان میکند «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش کماکان از درخواست صریح از اسرائیل برای آتش بس کامل خودداری میورزند.
همدردی کشورهای مختلف جهان برای کشته شدن ۱۴۰۰ اسرائیلی در ابتدا به ارتش اسرائیل در برابر زیر سوال بردن اهداف جنگی و یا انتقاد از تاکتیکهای به کار گرفته شده مصونیت بخشید. اسرائیل این همدلی را مجوزی برای استفاده از مخربترین مهمات هوشمند ساخت آمریکا برای ایجاد درههای عمیق در شهر غزه و اردوگاه آوارگان جبالیا از جمله اهداف دیگری تحت لوای شکار رهبران حماس بدون توجه به تلفات بالای غیر نظامیان قلمداد کرد.
پیش از آن که جنگ به پایان نخستین ماه خود برسد همدردی جهان با اسرائیل به نفرت تبدیل شد همانطور که از تظاهرات خشمآلود از امان تا لندن و واشنگتن دی سی تا مکزیکوسیتی دیدیم. عفو بین الملل اسرائیل را به انجام «حملات بیرویه که منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان شد و باید به عنوان جنایات جنگی مورد بررسی قرار گیرد» متهم کرد. آژانس کودکان سازمان ملل یونیسف غزه را «قبرستان هزاران کودک» نامید. رهبران کنونی و سابق اسرائیل، نمایندگان پارلمان و مقامهای امنیتی فلسطینیان را «هیولا» نامیدند.
«یوآو گالانت» وزیر دفاع اسرائیل گفت: «ما در حال مبارزه با حیوانات انسانی هستیم و مطابق با آن عمل میکنیم». از نظر «اسحاق هرتزوگ» رئیس جمهور اسرائیل هیچ انسان بیگناهی در غزه وجود ندارد. او گفت: «این یک ملت است که مسئول حمله حماس میباشد». تصمیم برای محروم کردن غزه از غذا، سوخت و برق، همراه با دستور به نیم میلیون غزه برای تخلیه بخش شمالی نوار غزه به بخش جنوبی، نزدیکتر به مرزهای مصر، خاطرات و تصاویر فلسطینیهای مجبور به تبعید از خانههای اجدادیشان در طول جنگهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ میلادی را تداعی کرد.
زمانی که «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل گسترش درگیری را به عنوان «جنگ دوم استقلال» اسرائیل توصیف کرد این ترسها اعتبار بیشتری پیدا کرد. برای بسیاری از فلسطینیان این اعلامیه به مثابه تهدید شوم نکبت دوم به نظر میرسید واژهای که از دید فلسطینیان شوم و به معنای «فاجعه» محسوب میشود و به زمانی اشاره دارد که بیش از ۷۰۰۰۰۰ فلسطینی توسط واحدهای شبه نظامی صهیونیستی در طول جنگ ۱۹۴۸ میلادی اعراب و اسرائیل یا از خانه هایشان گریختند یا بیرون رانده شدند جنگی که اسرائیلیها از آن تحت عنون جنگ استقلال طلبانه یاد میکنند. این نقطه آغاز پیدایش بحران پناهجویان فلسطینی بود. فلسطینیان و اعراب هنوز درگیر خاطرات دردناکی هستند که چگونه پناهگاههای موقت فلسطینیها در اردن، لبنان و سوریه به یک پناهگاه دائمی تبدیل شد.
پاکسازی قومی فلسطینیان اکنون آشکارا و به طور رسمی در اسرائیل مورد بحث قرار میگیرد و از اقدامات حماس برای توجیه اخراج دسته جمعی افرادی که پیشتر اخراج شدهاند استفاده میشود.
یک سند ۱۰ صفحهای فاش شده به تاریخ ۱۳ اکتبر که توسط نهادهای امنیتی اسرائیلی تنظیم شده نشان میدهد که آن نهاد در تحقیقات خود در میان گزینههای سیاسی مطرح شده انتقال اجباری و دائمی کل ۲.۲ میلیون فلسطینی ساکن نوار غزه به صحرای سینا را توصیه کرده است.
معمولا برنامههای واقعی دولتها از چنین توصیههای نظری و فرضیای زاده نمیشوند. با این وجود، این توصیهها هم اکنون در بحبوحه جنگ ارائه میشوند و در حالی که صدها هزار فلسطینی بیخانمان شده اند. پس از جنگ در صورت امکان نگرشهای هر دو طرف مطلق گراتر و متعصبانهتر خواهند شد. علاوه بر این، ناکارآمدی سیاسی در اسرائیل چند پاره شده مانع از هرگونه بحث جدی در مورد ترتیبات سیاسی با فلسطینیان خواهد شد. ضعف و ناکارآمدی سیاسی در میان فلسطینیان نتیجه مشابهی را تضمین خواهد کرد. تعصب مذهبی و افزایش نگرشهای مسیحایی و آخرالزمانی در سالیان اخیر در اسرائیل نشاندهنده یک تغییر بزرگ و شوم در مسیر حرکت اسرائیل است. سکولاریسم دیروز جای خود را به انحصارطلبی مذهبی داده است.
اسرائیل غزه را درهم خواهد شکست اما بعدا مالک آن نخواهد شد و مطمئنا آن را بازسازی نخواهد کرد. پس از پایان جنگ بایدن به عرصه داخلی خود عقب نشینی خواهد کرد تا نقشه انتخاباتی نه چندان امیدوار کنندهاش را بررسی کند. در حال حاضر در اسرائیل چاقوهای بلند برای نتانیاهو تیز میشوند فردی که تعداد فزایندهای از اسرائیلیها او را مردهای در حال راه رفتن میبینند.
فلسطینیان در حالتی عبوس و زخم خورده به دلیل آن چه در غزه رخ داده باقی خواهند ماند. رهبران حماس در تبعید باقی میمانند. «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی که سالخورده است آخرین روزهای خود را در رام الله سپری میکند و کماکان در مقاماش باقی مانده است در انزوایی راحت و البته بدون هیچ گونه اقتداری.
سران کشورهای عربی به ویژه مصر و اردن برای در امان ماندن از طوفان دیگری علیرغم آن که با نگرانی بیشتر خشم محسوس جمعیت خود را تماشا میکنند نفس راحتی خواهند کشید. این فقدان رهبری، فقر تخیل و فقدان شجاعت سیاسی و اخلاقی در میان همه رهبران درگیر تضمین میکند که آینده نزدیک منطقه به احتمال زیاد بازتاب دهنده گذشته تاریک سالیان گذشته آن خواهد بود. تا زمانی که آغوش مرگبار اشغالگری که صرفا با زور و سرکوب حفظ میشود به طور کامل و با دستیابی فلسطینیان به آزادی کامل درهم شکسته نشود این خشونت ادامه خواهد یافت.
«غسان کنفانی» رمان نویس مشهور فلسطینی در سال ۱۹۵۶ میلادی داستان کوتاهی با عنوان «نامهای از غزه» نوشت که در آن قهرمان داستان از غزه به عنوان «شهر قطع عضو شده» یاد میکرد. او به دوست ش نامه مینویسد که تصمیم گرفته در «کالیفرنیای سبز دور از بوی شکستی که هفت سال مشاماش را پر کرده بود» به او نپیوندد. او در غزه میماند زیرا «نادیا» خواهرزاده محبوباش پای خود را در حمله اسرائیل از دست داده است. او نامه خود را با این التماس از دوستاش به پایان میرساند که «برگرد تا از پای نادیا که از بالای ران قطع شده است یاد بگیری که زندگی چیست و چه ارزشی دارد». امروز شهر قطع عضو شده تمام اعضای بدن خود را از دست داده است.