یک مددجوی سابق و عضو خانواده یکی از حادثهدیدگان کمپ ترک اعتیاد لنگرود درباره این حادثه توضیحاتی دادند.
به گزارش سایت جنایی، آتشسوزی مرگبار در کمپ ترک اعتیاد لنگرود در حالی تاکنون ۳۲ کشته بر جای گذاشته که خانوادهها میگویند اجساد قابل شناسایی نیست و هنوز معلوم نیست چه کسانی کشته و چه کسانی مصدوم شدهاند.
آتشسوزی در کمپ ترک اعتیاد ساعت ۵ و نیم صبح شروع شد و آنچه باعث بالا رفتن آمار تلفات شد، حبس شدن مددجویان در محل آتشسوزی بود. آنها امکان خروج از ساختمان کمپ را نداشتند و همگی زنده زنده سوختند. گفته شده آتشسوزی ساعت ۹ و نیم به طور کامل مهار شد و این به آن معناست که مددجویان چهار ساعت در آتش سوختهاند.
در حال حاضر مردم مقابل مرکز کمپ ترک اعتیاد تجمع کردهاند. بسیاری از این افراد کسانی هستند که یکی از اعضای خانوادهشان در کمپ بوده و نمیدانند آنها زنده هستند یا خیر.
آنطور که بستگان مددجویان کمپ ترک اعتیاد گفتهاند اجساد قابل شناسایی نیست و به آنها گفته شده باید در چند روز آینده با گرفتن آزمایش دیانای اجساد شناسایی شوند. تقریباً تمام اجساد به طور کامل سوخته و به جز تکههای از استخوان چیزی از آنها باقی نمانده است. یکی از پرسنل بیمارستان لنگرود هم گفته «شدت سوختگی مصدومان به حدی بود که امکان درمان در بیمارستان لنگرود وجود نداشت و فقط یک نفر در این مرکز درمان شد. بقیه مصدومان با اتوبوس آمبولانس به بیمارستان رشت منتقل شدهاند و شدت سوختگی آنها بالای ۹۰ درصد است.»
مردی که مقابل کمپ ایستاده در گفتگو با خبرنگار سایت جنایی درباره شرایط کمپ گفت: برادرزنم اینجا بستری بود. ما سال گذشته سه دوره برادرزنم را در این کمپ بستری کردیم و برایش غذا، نبات، بیسکوییت و سیگار میآوردیم. به ما میگفتند این وسایل را آماده کنیم و به کمپ بدهیم. ما زنگ در را میزدیم و فردی از داخل میآمد تا وسایل را تحویل بگیرد. ما متوجه شدیم افرادی که در این مرکز هستند و برای تحویل وسایل میآیند خودشان از معتادان آنجا هستند. او وسایل را از ما تحویل میگرفت و به داخل میبرد.
وی ادامه داد: متاسفانه کادری که در این کمپ کار میکرد سالم نبود. اینطور که به ما گفتهاند صاحب کمپ کلید را تحویل نگهبان نداده و در را قفل کرده و رفته است.
یکی از مددجویان سابق کمپ نیز، گفت: من پنج سال پیش در این کمپ بودم و پاک شدم و حالا دارم زندگی میکنم. تجربهای که در این کمپ دارم این است؛ آنها که در این کمپ کار میکنند کسانی هستند که اعتیاد را تبدیل به محل درآمد کردهاند. مساله اصلی در این کمپ غذا بود. به من غذا به اندازه کافی نمیدادند، به دیگر معتادان هم نمیدهند. میگفتند شما تا حالا غذا نخوردید وقتی به کمپ آمده و ترک کردهاید معدهتان باز شده و غذا بیشتر میخورید. این کمپ اصلاً بازدهی خوبی نداشت.
وی گفت: معمولاً یک نفر در کمپ کلیددار و در واقع امین مسئول کمپ است. من به عنوان کسی که در کمپ بودم میگویم زمان حادثه کلید باید دست امین میبوده، اما اینکه چرا در را باز نکردهاند مسالهای است که باید بررسی شود؛ حالا یا آن فرد خواب بوده یا کلید نداشته است. این کمپ عین زندان است؛ در ورودی را تیرآهن زده و فنس کشیدهاند و در بسته است. البته لوازم اطفای حریق وجود دارد، اما زمانی که شب همه به خوابگاه میروند در قفل میشود و حتی صاحب کمپ وقتی میخواهد وارد شود زنگ را میزند و در را از داخل برایش باز میکنند. البته کمپ حیاط دارد، ولی امکان استفاده از آن نیست، چون ورودی اتاق قفل میشود.
وی درباره افراد معتادی که در محل کمپ کار میکنند، گفت: وقتی یک معتاد در یک دوره میماند و ترک میکند رئیس کمپ توصیه میکند که با توجه به شرایطی که وجود دارد دو دوره یا بیشتر آنجا بماند و به آن فرد پست خدمت میدهند. پستهایی مثل وسط کمپ یا مسئول فیزیکی در اتاق سمزدایی به مددجویانی که قدمت بیشتری دارند داده میشود. این افراد در قبال کاری که میکنند سیگار بیشتر یا غذای بیشتری میگیرند. البته این مسئولیت جایی ثبت نمیشود. مسئول کمپ به این افراد میگوید که معتادان در کمپ باید رأس ساعت ۱۰ بخوابند. در این کمپ هر شب دو نفر نگهبان از میان همان معتادان قدیمی انتخاب میشدند تا اگر معتادی نیمهشب به خاطر دلدرد یا سرگیجه و... بیدار شد، به او سیگار و چای نبات بدهند یا با او حرف بزنند که خودکشی نکند.
وی گفت: کل اتاقها دوربین دارد، چون در این مراکز سوء استفاده انجام میشود. این فیلمها را به خانواده فرد معتاد نشان میدهند تا آنها مطمئن شوند عزیزشان در سلامت است؛ بنابراین دوربینها همه چیز را ضبط کردهاند. دوربینهای کمپ هم به موبایل صاحب کمپ وصل است و حتماً دوربینها میتوانند همه چیز را مشخص کنند.