هممیهن نوشت: جامعتین، ائتلاف بزرگ اصولگرایان، جبهه مردمی نیروهای انقلاب، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، شورای وحدت و… تشکلهایی هستند که طی سالهای پس از انقلاب و پس از آنکه عرصه سیاسی کشور به دو بال چپ و راست تقسیم شد، در راستای هماهنگسازی جناح راست و پس از آن اصولگرایان شکل گرفته و فعالیت کردند.
همان زمان که مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز جدا شد و اختلافات بر سر نخستوزیری میرحسین موسوی بهعنوان گزینهای از بال چپ حزب جمهوری در مجلس دوم موجبعدم رای اعتماد ۹۹ نماینده به او شد. نمایندگانی که به مرور جناح راست را قوام بیشتر دادند.
حال که طی دو انتخابات اخیر، فعالیت تشکلهای اصلاحطلبی و اصلاحطلبان تحتالشعاع شرایط تحمیلشده به آنها از نظارت استصوابی گرفته تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم به محاق رفته است؛ فضای یکهتازی برای اصولگرایان بیش از پیش فراهم شده است و البته با وجود اینکه چنین تحلیلی وجود دارد که انتخابات بعدی رقابتی درونجریانی است؛ اما موضوع ائتلاف همچنان به قوت خود باقی است؛ بهویژه آنکه از یک سو جبهه پایداری به منتقد بخش بزرگی از جریان اصولگرایی بدل شده است و از سوی دیگر برخی تشکلهای اصولگرا تحت قیمومیت جامعتین تصمیمگرفتن را بر نمیتابند.
در این بین بنابر اخبار برخی استانها که طی این مدت از سوی هممیهن پیگیری شده، تشکلهای اصولگرایی فعالیتشان را شروع کردهاند و حتی در این استانها با وجود اینکه چند روز تا ثبتنام نهایی برای انتخابات باقیمانده، تلاش و رایزنیها برای رسیدن به یک لیست واحد هم به میان آمده است.
از اتفاقات جالب و حائز اهمیت این است که در سال منتهی به انتخابات ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری در جمع اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب در استانهای آذربایجان شرقی (خرداد ۱۴۰۲) و فارس (مهر ۱۴۰۲) حضور داشته است و به نظر میآید این حضور با توجه به اینکه او گزینه مورد نظر این جبهه طی دو انتخابات ریاستجمهوری اخیر بوده است؛ شروعکننده ائتلاف برای انتخابات بعدی است.
البته پیشتر امیرابراهیم رسولی، سخنگوی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در آذرماه سال گذشته از دیدار اعضای این تشکل با ابراهیم رئیسی در نهاد ریاستجمهوری برای هماهنگیها و کارهای تشکیلاتی در پی حرکت به سمت انتخابات خبر داد و گفته بود: «لازم بود که به لحاظ تشکیلاتی انسجام مجدد اتفاق بیفتد و ائتلاف بتواند ساختار خود را در استانها تقویت کند به همین دلیل بخشی از این جلسات مربوط به کارهای تشکیلاتی بود. ما با احمد وحیدی، وزیر کشور، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، حسین طائب، غلامعلی حدادعادل و ابراهیم رئیسی در این راستا دیدار داشتهایم.» در پی این فعال شدن تشکلهای اصولگرایی برای انتخابات پیش رو نگاهی به فعالیت تشکلهای ائتلافساز در میان جناح راست و اصولگرایان خواهیم داشت.
پس از جدا شدن مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت و طیفبندیها در حزب جمهوری به مرور جامعتین، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به محور وحدت در میان جناح راست و سپس اصولگرایان بدل شد. مؤسسین و اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در ابتدای انقلاب عبارت بودند از: سیدمحمد بهشتی، مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، علیاکبر هاشمیرفسنجانی، محمدرضا مهدویکنی، محمد مفتح، مهدی شاهآبادی، فضلالله محلاتی، ملکی، خسروشاهی، عباسعلی عمیدزنجانی، عرفانی، محمدعلی موحدیکرمانی، سیدمحسن هزاوهایهمدانی، علیاکبر ناطقنوری، مهدی کروبی و سیدمحمد موسویخوئینیها که پس از آن افرادی همچون مهدی کروبی و سیدمحمد موسویخوئینیها با ایجاد انشعاب از آن مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم با محوریت حسینعلی منتظری و همراهی آذری قمی و ربانیشیرازی و اکبر هاشمیرفسنجانی در سال ۱۳۴۰ تأسیس شد و به فعالیت ادامه دادند. از ابتدای انقلاب اسلامی علی مشکینی (درگذشته ۸ مرداد ۱۳۸۶) و سپس محمد یزدی (درگذشته ۱۹ آذر ۱۳۹۹) رئیس این نهاد بودهاند و پس از آن تاکنون سیدهاشم حسینیبوشهری ریاست آن را بر عهده دارد.
به هر حال تا پایان دوره ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی در همه ادوار انتخابات ریاستجمهوری گزینه جامعتین موفق به رایآوری شد. اگرچه فعالیت سیاسی جامعه روحانیت به مراتب بیشتر و منسجمتر از جامعه مدرسین بود و معمولاً در انتخابات مجلس لیستها از سوی جامعه روحانیت اعلام و مورد حمایت سایر تشکلهای جناح راست سنتی و اصولگرا قرار میگرفت.
به عبارتی تا دهههای متمادی جامعتین در وحدت جناح راست نقش محوری داشته است (در انتخابات مجلس چه آنجا که نتیجه به موفقیت آنها منجر شد و چه در مواردی که در انتخابات جناح راست شکست خورد، این نقشآفرینی پررنگ بوده است). چنانچه در مجلس سوم، جامعه روحانیت مبارز و بازاریها و مؤتلفهایها یک لیست مشترک برای رقابت در انتخابات با محوریت نظرات جامعه روحانیت معرفی کرده بودند و در مجلس چهارم لیست جامعه روحانیت اعلام و گروههای همسو با جامعه روحانیت از جمله مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه زینب و جامعه اصناف و بازار نیز از لیست آنها حمایت کردند.
در مجلس پنجم هم جریان راست سنتی از مؤتلفه و بازار تا جامعه مهندسین لیست مشترکی با جامعه روحانیت مبارز برای رقابت انتخاباتی منتشر کردند. در مجلس ششم اگرچه گزینه مورد نظر جامعتین در انتخابات ریاستجمهوری یعنی علیاکبر ناطقنوری در انتخابات در برابر سید محمدخاتمی ناکام ماند، اما جبهه پیروان خط امام و رهبری حول تایید و تاکید جامعه روحانیت مبارز وارد رقابت شدند. در این بین علیاکبر ناطقنوری در انتخابات کاندیدا نشد و لیست آنها با چهرههای سرشناس و شناختهشده از جمله هاشمی، روحانی، یحیی آلاسحاق، محمدرضا باهنر و احمد توکلی و چهرههای کمترشناختهشده مانند محمود احمدینژاد بسته شد.
البته پیش از مجلس هفتم و همزمان با انتخابات دومین دوره شورای شهر تهران، مهدی چمران، از چهرههای اصولگرا با حمایت جامعه روحانیت مبارز در کنار جمعیت مؤتلفه، جمعیت ایثارگران، جامعه زینب و جمعیت زنان انقلاب اسلامی لیستی را بهعنوان ائتلاف آبادگران انقلاب اسلامی ارائه کرد که همین عنوان در انتخابات مجلس هفتم هم لیست ارائه داد و موفق شد. از این پس در پی شروع موج جدید حذف رقیب اصولگرایان از طریق نظارت شورای نگهبان و تلاش برای وحدت بیشتر در جریان اصولگرایی تشکلهای متحدساز جدیدی نیز شکل گرفت که البته تا مدتها همسویی با جامعتین را در رأس برنامههای خود داشتند. نمونه آن جبهه متحد اصولگرایان است که در آستانه انتخابات مجلس هشتم شکل گرفت.
در آستانه مجلس هشتم بود که در پس اعتمادبهنفس بازیافته به جریان اصولگرایی در پی انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ تغییر و تحولاتی در نحوه تصمیمگیری در میان این جریان مطرح شد. در این انتخابات ریاستجمهوری، محمود احمدینژاد بهعنوان یک چهره مقابل اصلاحطلبان و از جریان اصولگرا (که الان بسیاری از اصولگرایان آن را همسو با خود نمیدانند و میتوان او را از چهرههای چپ جدید دانست) بدون حمایت از جریان سنتی سابق به کرسی ریاست دولت نهم رسید.
شاید همین اتفاق ضرورت استفاده از بقیه توان و ظرفیتهای این جریان برای جلوگیری از تکرار دوم خرداد ۷۶ را برای آنها به میان آورد. ابتدای سال ۸۶ به پیشنهاد حبیبالله عسگراولادی و دعوت محمود احمدینژاد نشستی با حضور برخی سران اصولگرا از جمله غلامعلی حدادعادل، علی لاریجانی، احمد توکلی، علیاکبر ولایتی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی، محمدرضا باهنر، صادق محصولی، حیدر مصلحی، علی کردان، مهدی چمران، محمدرضا رحیمی و محسن کوهکن در ساختمان نهاد ریاستجمهوری برای تدوین منشور اصولگرایی برگزار شد تا «جبهه متحد اصولگرایان» با سه ضلع «پیروان خط امام و رهبری»، «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» و «ائتلاف رایحه خوش خدمت» شکل گیرد، اما اختلافات میان تشکلهای زیرمجموعه این جبهه در آستانه متلاشیسازی این اتحاد بود؛ چنانچه لیست «جبهه متحد اصولگرایان»، طیف جبهه پیروان خط امام و رهبری حامی علی لاریجانی بودند و تحولخواهان و ایثارگران و رایحه خوش عدالت حامی سرلیستی حدادعادل.
در این بین جامعه مدرسین به موضوع ورود کرد و با دعوت از لاریجانی برای کاندیداتوری از شهر قم این اتحاد را حفظ کرد. پس از آن این جبهه که همچنان متأثر از جامعتین بود به فعالیت خود ادامه داد تا جایی که یک سال پیش از انتخابات مجلس نهم، اقداماتی توسط جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای تعیین سازوکاری برای ایجاد وحدت رویه در بین اصولگرایان صورت گرفت.
نتیجه این اقدامات با محوریت مهدویکنی، دبیرکل جامعه روحانیت، منجر به شکلگیری جبهه متحد با فرمول ۷+۸ شد که در آن ۷ نفر به عنوان کمیته داوری و ۸ نفر بهعنوان نمایندگان گروههای مختلف سیاسی (متشکل از ۴ تشکل اصولگرا؛ زاکانی و فدایی از جمعیت ایثارگران و رهپویان، باهنر و متکی از جبهه پیروان، باقری لنکرانی و زارعی از جبهه پایداری، کاظم جلالی به نمایندگی از سوی لاریجانی و مهدی خاموشی به نمایندگی قالیباف) حضور داشتند. این ترکیب ۱۵ نفره در تاریخ ۱۷ مرداد ۹۰ اعلام شد. اما در پی این تلاشها اتحاد شکست و لیست واحد از سوی این جریان ارائه نشد.
اختلاف در این جبهه بر سر نوع ارتباط با دولت احمدینژاد و نیروهای نزدیک به آن بود. به عبارتی در پی تشکیل جبهه پایداری بهعنوان انشعابی جدید، چنددستگی در جریان اصولگرایی شکل گرفت و اصولگرایان با چندین لیست متنوع در انتخابات شرکت کردند. لیست ارائهشده توسط این گروه شامل ۳۰ نامزد برای تهران و ۲۰۰ نامزد برای شهرهای دیگر بود. سرلیست جبهه پایداری برای شهر تهران مرتضی آقاتهرانی و سرلیست تهران جبهه متحد غلامعلی حدادعادل و حجتالاسلام ابوترابیفرد بودند. به هر حال پس از این انتخابات نقشآفرینی این گروه به حاشیه رفت.
در پی تجربه انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، به نظر میرسد که اصولگرایان پذیرفتند، هنوز که هنوز است و با وجود آنکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک و شورای نگهبان تمام تلاش خود را برای موفقیت آنها بسیج کردهاند، ممکن است اتحاد جریان اصلاحطلب و اثرگذاری رهبران این جریان به شکست آنها منجر شود؛ بنابراین باردیگر موضوع شکلگیری تشکلهای متحدساز به میان آمد و این بار تحت عنوان ائتلاف بزرگ اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم فعال شد.
در این بین، جامعتین، روحانیت مبارز، مؤتلفه، ایثارگران، رهپویان، جبهه پایداری، جبهه یکتا، جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی و بسیاری از تشکلهای دیگر اصولگرا شکل گرفت. این تشکل لیستی ائتلافی را در انتخابات ارائه کرد که در آن بیش از یکسوم نامزدهای ائتلاف اصولگرایان شهر تهران از اعضای جبهه پایداری و یا افراد نزدیک به آن جریان بود.
چنانچه سه نفر از جبهه یکتا (مدیران و وزیران دولت محمود احمدینژاد که بعدها با او اختلاف پیدا کردند)، سه نفر از حزب مؤتلفه اسلامی و بقیه از چهرههای وابسته به جمعیت رهپویان، جمعیت ایثارگران و جامعه روحانیت مبارز بودند. البته حسین مظفر و مهدی وکیلپور دو نماینده محمدباقر قالیباف و محسن رضایی نیز در لیست قرار گرفتند.
مدیران دولتهای احمدینژاد در این لیست، پرویز داوودی، معاون اول محمود احمدینژاد در دولت نهم، لطفالله فروزنده، معاون پارلمانی احمدینژاد، مهرداد بذرپاش، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان ملی جوانان در دولت دهم، زهره طبیبزادهنوری، ریاست مرکز امور زنان دولت نهم، مسعود میرکاظمی، وزیر بازرگانی و نفت در دولتهای نهم و دهم، محمد ناظمیاردکانی، وزیر تعاون در دولت نهم و محمد سلیمانی، وزیر سابق دولت احمدینژاد و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، در این جبهه بودند.
حضور این تعداد از نزدیکان احمدینژاد در لیست اصولگرایان موجب اعتراض برخی چهرهها از جمله علی لاریجانی شد و همین هم باعث شد تا او با عنوان کاندیدای این لیست در قم در انتخابات مجلس دهم شرکت نکند. طبیعتاً فعالیت و حضور چنین تشکلی موجب فاصله گرفتن افراد دیگری از جمله علی مطهری از جریان اصولگرایی شد. اگرچه در نهایت در این انتخابات با وجود ائتلاف قوی اصولگرایان، اصلاحطلبان با «تکرار» سیدمحمد خاتمی تحت عنوان «لیست امید» توانستند اکثریت قاطع مجلس را از اصولگرایان بگیرند و توازنی در مجلس ایجاد کنند. این تجربه جدید اصولگرایان موجب شد که این جریان در بعد اجماعسازی، تلاشها و برنامههای جدیدی را در پیش بگیرند.
تشکل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) از دیگر تشکلهایی بود که برای اتحاد اصولگرایان شکل گرفت و هماکنون هم در کنار شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی (شانا) و شورای وحدت اصولگرایان مشغول کار است. این تشکل در دیماه ۹۵ برای دستیابی به کاندیدای واحد برای انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ آغاز به کار کرد و قصد داشت که با تشکیل مجامع ملی و شهرستانی، به نامزد واحد در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ برسد.
البته این ادعا وجود دارد که تشکیلات جمنا موجب به حاشیه رفتن جامعتین در تصمیمات جریان اصولگرایی شده است. اگرچه پیش از انتخابات ریاستجمهوری، در گزینههای مدنظرش ابراهیم رئیسی را داشته است که از اعضای جامعه روحانیت مبارز بود. از جمله چهرههای شاخص شورای مرکزی جمنا در دوره اول غلامعلی حدادعادل، مهدی چمران، مرضیه وحیددستجردی، محمدباقر ذوالقدر، فاطمه رهبر، لاله افتخاری، لطفالله فروزنده، نادر طالبزاده و حسین فدایی بوده است.
جمنا هم از آن دست تشکلهای اصولگرایی است که در فعالیت خود با جبهه پایداری به مشکل برخورد و در سیر بررسی گزینه نهایی ریاستجمهوری سعید جلیلی به دلیلعدم پذیرش سازوکار جمنا، از دور خارج شد. در نهایت، اما رئیسی گزینه نهایی این ائتلاف شد و البته مورد حمایت جامعه روحانیت هم بود. با این اوصاف محمدباقرقالیباف نیز مورد تایید جمنا بود و تایید صلاحیت شد، اما در نهایت در پی چنددستگیها در جمنا و گسترش اختلافات با توجه به اینکه اخبار حاکی از حمایت بیشتر از رئیسی در این جریان بود، از انتخابات کنارهگیری کرد. با همه این تلاشها، اما جمنا و جامعه روحانیت پیروز انتخابات نشدند و این جبهه متحدساز نتوانست چنین موفقیتی را در کارنامه خود داشته باشد.
در پی این انتخابات و تا پیش از انتخابات مجلس یازدهم، ابراهیم رئیسی که گزینه مورد تایید جمنا بود، تلاش کرد با سازوکار جدیدی ایرادات این جبهه را حل کند و همین جرقه، منجر به تولد شورای ائتلاف نیروهای انقلاب شد و تقریباً جای جمنا را در وحدتآفرینی گرفت و با لیست ایران سربلند در نبود رقیب قدری از اصلاحطلبان در این انتخابات موفق شد.
البته با توجه به ارتباط مستقیم رئیسی با این تشکل بهویژه در استانها میتوان گفت که جمنا از جمله تشکلهایی است که به دلیل داشتن پایگاههای استانی همچنان بهعنوان یک ظرفیت قابل توجه در متحدسازی اصولگرایان میتواند مورد استقبال و توجه باشد و احتمالا در انتخابات پیش رو هم نقشآفرینی ملموسی داشته باشد. در حال حاضر جمنا با ریاست محمدحسن رحیمیان و نایبرئیسی مهدی چمران و غلامعلی حدادعادل مشغول فعالیت است.
وقتی برخی از چهرهها و تشکلهای اصولگرا به این نتیجه رسیدند که سازوکار جمنا نیاز به تغییر دارد، تا مثلاً جمعیت حداکثری را زیر پرچم خود بگیرند، تشکل «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی» را برپا کردند؛ تشکلی منشعب از جمنا، اما در ابتدا تقریباً در تعامل با آن.
در این تشکل جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی، جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی حضور داشتند و چهرههایی از جمله پرویز سروری و حدادعادل در میان پیشگامان جمنا نیز به آن پیوستند.
این تشکل که قبل از انتخابات مجلس یازدهم در آذرماه ۱۳۹۸ آغار به کار کرد، توانست در این انتخابات با حداقل مشارکت مردم اجماعی را ایجاد کند که از اطرافیان قالیباف که خود را نواصولگرا میدانند تا اعضای رهپویان را در لیست خود قرار دهند و لیست آنها با عنوان «ایران سربلند» تقریباً توانست سهچهارم کرسیها را به خود اختصاص دهد. البته یکی از اتفاقات عجیب در این شورا که به مرور اتفاق افتاد، کمرنگ شدن نقش جامعتین در تصمیمات این بخش از اصولگراها بوده است تا جایی که گزینه این تشکل در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در برابر شورای وحدت که مورد حمایت جامعتین بود، قرار داشت.
شانا در ابتدا میخواست محمدباقرقالیباف را معرفی کند، اما در نهایت و احتمالاً پس از اینکه بالغ بر ۲۰۰ نماینده از ابراهیم رئیسی برای حضور در انتخابات دعوت کردند، با خواست خود قالیباف، آنها هم همسو با شورای وحدت، ابراهیم رئیسی را بهعنوان کاندیدای اصلی خود معرفی کردند.
البته شورای ائتلاف ارتباط نزدیکش را با دولت و شخص رئیسجمهوری ادامه داده است؛ چنانچه طی ۲ سال حضور رئیسی در دولت سیزدهم، جلساتی با او برگزار کردهاند، اما بنابر تقسیمبندیهای فعلی در جریان اصولگرایی به نظر میرسد جمنا و شورای وحدت (با توجه به اینکه رئیسی گزینه جامعه روحانیت بوده است) در ارتباط با رئیسجمهور همسوتر و بیشتر مورد توجه هستند؛ اگرچه اعضای شورای ائتلاف، این ائتلاف را ائتلاف رئیسی میدانند.
گرچه در انتخابات بعدی با توجه به نزدیکی این تشکل به قالیباف احتمالا تنها در صورتی که همه بخواهند زیر سایه ابراهیم رئیسی لیست مشترکی بدهند، همراهی کنند وگرنه بعید نیست شانا لیستی متفاوت از جمنا و شورای وحدت ارائه کند. بهویژه آنکه جبهه پیروان خط امام و رهبری (شامل احزابی مانند حزب مؤتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین)، چون از سازوکار شورای ائتلاف ناراضی بود در سال ۱۳۹۹ به شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی که توسط جامعه روحانیت مبارز تشکیل شده بود، پیوست و از شانا فاصله گرفت.
آبانماه ۱۳۹۹ پس از اینکه شانا با لیست «ایران سربلند» توانست اکثریت مجلس یازدهم را به دست آورد، ائتلاف دیگری هم در جبهه اصولگرایی شکل گرفت؛ شورای وحدت به ریاست محمدعلی موحدیکرمانی و سخنگویی منوچهر متکی. این تشکل انشعاب دیگری از جمنا است که این بار بر نقشآفرینی و بازگشت حمایت جامعتین تاکید دارد.
اگرچه پس از تشکیل جمنا، تغییر در سازوکار اتحاد و ائتلاف اصولگرایان در این تشکل بارها مطرح شد و با وجود پیشنهاد نام رئیسی، گزینه این ائتلاف، اما به دلیل حضور او بهعنوان رئیس قوه قضائیه امکان تحقق آن مهیا نشد، اما به هرحال با این دیدگاه شانا توسط چمران حدادعادل شکل گرفت؛ چیزی که نواصولگرایان حامی قالیباف در آن فعالیت کردند و از راست سنتی فاصله گرفتند.
به هر حال شورای وحدت اصولگرایان به منظور احیای جایگاه و نقش جامعتین در جناح اصولگرا، فعالیت خود را آغاز کرد و البته رقیب شانا شد. تا جایی که حدادعادل به کنایه آنها را پدرخوانده خطاب کرد و مصطفی پورمحمدی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به او گفت: «برخی به پدرخواندگی حمله میکنند، ولی میخواهند خودشان مخفیانه این مدل را پیگیری کنند و یک دفعه در آخر انتخابات، نظر خود را تحمیل میکنند. دوره این مدلها گذشته و ما نمیتوانیم از این مدلهای منسوخشده استفاده کنیم.» با همه این تلاشها برای ایجاد اتحاد، تشکلهای متحدساز اصولگرا هنوز نتوانستهاند به اتحاد و ائتلاف درستی با جبهه پایداری برسند؛ چنانچه در همین دعوا، صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری، اعلام کرد که «هر دو جریان، پدرسالار هستند.»
این اختلافات و اتحادها به دلیل نبود رقیب اصلاحطلب شاید برای مردم چندان حائز اهمیت نباشد، اما نشان میدهد که هنوز در این جریان هم فرازونشیبهایی باقی است و همین مسئله، احتمالا در این انتخابات به ارائه چند لیست اصولگرایان منجر شود. اگرچه سخنان اخیر رئیسی در میان اعضای جمنا مبنی بر شنیدن صدای انقلابیها و توجه به نظرات آنها و استقبال از انتقادات تند در جمع آنها میتواند نشان از ائتلاف چنین تشکلهایی با جبهه پایداری داشته باشد؛ ائتلافی که زیر نظر رئیسی شکل میگیرد.