در حالی که فیلم اره ۱۰ (Saw X) در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳ راه خود را به سینماها باز کرد، همه نگاهها به جیگساو و آخرین دور از تلههای شکنجه گرانه او معطوف شده است. توبین بل پس از یک جدایی موقتی از این فرنچایز در اسپیرال (Spiral)، یا همان اره ۹، در نقش جان کرامر، بار دیگر به این فرنچایز باز میگردد. داستان این فیلم جدید، جیگساو را در مکزیک برای یک عملیات پزشکی نشان میدهد، جایی که او یک سری از قربانیان را به شیوههای خشن و سادومازوخیستی معمولش به دام انداخته و شکنجه میدهد.
علاوه بر بل، شاونی اسمیت بازیگر اصلی دیگر این فرنچایز، و کارگردان کوین گروترت نیز به دهمین قسمت فرنچایز اره بازگشته اند. برای آماده کردن طرفداران برای قتل عام پر از خشونتی که در فیلم اره ایکس به نمایش گذاشته شده، زمان آن رسیده است که ترسناکترین تلههای شکنجه را از هر یک از فیلمهای اره تا به امروز بررسی کنیم. مراقب باشید، این مطلب در ادامه بشدت ترسناک خواهد شد!
تله خرس معکوس که اغلب به عنوان ترسناکترین ابتکار کشتن در فرنچایز اره شناخته میشود، در ابتدای معرفی این فرنچایز ترسناک به دنیای ژانر وحشت دیده شد که باعث کابوسهای واقعی میشود. این تله مرگ واقعی که با نام شکافنده آرواره نیز شناخته میشود، معمولاً به همراه یک قفل به سر قربانی بسته میشود و کسانی که آن را میپوشند یک کلید و یک چارچوب زمانی محدود برای باز کردن آن و آزاد کردن خودشان در اختیار دارند.
بخشی از چیزی که این تله را تا این حد ترسناک میکند، ترس و وحشت قابل انتظاری است که در چشمان آماندا (اسمیت) میبینیم، در حالی که او انتظار سرنوشت هولناکش را میکشد. اما چیزی که ترس واقعی را به دل بینندگان میاندازد، میزان آزار دهنده خشونت همراه با خونریزی است که زمانی اتفاق میافتد که تله به آرامی صورت یک قربانی را پاره پاره میکند، زمانی که با باز شدن چنگال زنگ زده، گوشت صورت فرد کنده شده و آروارههای قربانی را از گردنش جدا میکند. تله خرس معکوس یکی از محبوبترین تلههای شخصیت جیگساو بوده که در طول این سالها در فیلمها و بازیهای ویدیویی متعددی ظاهر شده است که آن را به یکی از ترسناکترین و شناخته شدهترین تلههای مرگ در این فرنچایز تبدیل میکند.
در فیلم کمتر دیده شده اره ۲، جیگساو شرور معروف این فرنچایز، هشت قربانی را در یک کارخانه متروکه و قدیمی به دام انداخته و بی رحمانه آنها را شکنجه میدهد. در حالی که تله ماسک مرگ پرواز زهره نامزد شایستهای برای این فهرست است که فیلم با آن آغاز میشود و سطح خشونت این دنباله را مشخص میکند، اما کمتر چیزی ترسناکتر از این است که با سر به درون گودالی از سرنگهای آلوده پرتاب شوید. این تله، خشونت فیزیکی فرو رفتن اشیاء نوک تیز فلزی را با تصور ابتلا به یک بیماری مرگبار ترکیب میکند.
پس از نجات از وحشتهای فیلم اول، آماندا (اسمیت) برای پیدا کردن یک کلید مخفی به درون گودالی پر از سرنگهای تزریق وریدی انداخته میشود. این سکانس تهوع آور و حال بهم زن، همچنان یکی از خلاقانهترین و اورجینالترین تلههای مرگ این فرنچایز به شمار میرود و هیچ گاه در القای ترس و وحشتی تکان دهنده تا مغز استخوان، شکست نمیخورد. تماشای آماندا در تلاش برای پیدا کردن راهش برای خروج از گودال، در حالی که دهها سرنگ خونی به بدنش آویزان شده اند و در حالی که ته ریه هایش جیغ میزند، به سختی راه خود را به بیرون از گودال باز میکند، واقعاً تکان دهنده است.
در اره ۳ که به شدت نادیده گرفته شده است، جیگساو یک پزشک را میرباید تا درمانی برای بیماری اش پیدا کند و در نهایت چندین قربانی را در این فرآیند شکنجه میکند. در یک نقطه از داستان، جیگساو اعتراف میکند که تله مرگ مورد علاقه اش، تله چرخ دنده است، یک نوع شکنجه وحشیانه قرون وسطایی که استخوانها را یکی پس از دیگری میشکند، دست و پای قربانی را یک به یک از تنش جدا کرده، و چیزی جز یک تنه تکه پاره شده و خونین باقی نمیگذارد. از نظر خونریزی همراه با خونریزی و خشونت محض، تله چرخ دنده حقیقتاً هولناک است.
البته مانند بسیاری از تلههای دیگر جیگساو، بخشی از چیزی که تله چرخ دنده را تا این حد آزار دهنده میکند این است که چگونه قربانی مجبور میشود بیدار بماند و نظاره گر شروع سرنوشت مرگبارش باشد. خشونت فیزیکی یک چیز است، اما ترس از فضای تنگ گریزناپذیر و پیش بینی همراه با درماندگی از مرگی هولناک، در واقع چیزی است که این تله را به ترسناکترین تله این دنباله در فرنچایز اره تبدیل میکند. درد جسمانی هولناک قربانی با صدای چرخش چرخ دندهها و بلعیدن استخوانها تشدید میشود، که بیش از پیش این تله را ترسناک میسازد.
در اره ۴، جیگساو شرور از گور نیز شروع به شکنجه نسل جدیدی از قربانیان میکند. در حالی که فیلم تلههای نسبتاً تکراری و قابل چشم پوشی دارد، نمیتوان تله موسوم به «چیزی که من احساس میکنم را حس کن» را که قربانی را مجبور به انتخاب بین دو اولتیماتوم دردناک میکند، را نادیده گرفت. قربانی مردی است که به تختی بسته شده در حالی که هر چهار دست و پیشا به گوشههای تخت بسته شده است. او دو گزینه دارد که یا با انداختن میخهایی مستقیم به داخل چشمهای خود را کور کند یا پاره شدن یک به یک اعضای بدنش را شاهد باشد، سکانسی که بینندگان را در موقعیت ویرانگری قرار میدهد.
در واقع، یک حس همدستی در جرم عمیق در این تله مرگ وجود دارد که به شکلی واقعی، بینندگان را در ذهن، بدن و روح شکنجه شده قربانی درمانده قرار میدهد. این سکانس بینندگان را مجبور میکند تا گزینههای باخت – باخت را بسنجند، که وحشت ماجرا را به طور چشمگیری افزایش میدهد. در نهایت، مرد تصمیم میگیرد یکی از چشم هایش را با میخ سوراخ کند، اما این کار آنقدر دردناک است که نمیتواند این کار را برای چشم دیگرش نیز انجام دهد. در نتیجه، دستها و پاهایش از بدنش جدا شده و خون و تکههای باقیمانده اعضای بدنش با حالتی به شدت ترسناک به در و دیوار پاشیده میشود. نورپردازی قرمز رنگ فیلتر شده در اتاق تاریک، نیز ناراحتی زیرپوستی بیشتری به این صحنه هولناک میافزاید.
اره ۵ هیچ کمبودی در تلههای مرگ ترسناک ندارد. با این حال، وقتی صحبت از ترسناکترین سکانس وحشت فیلم میشود، قرعه به نام وسیلهای مرگبار میرسد که الهام گرفته از ادگار آلن پو بزرگ است، که ترسناکترین تاثیر را بر جای میگذارد. تله پاندول یا آونگ که از داستان ترسناک کلاسیک مغاک و آونگ از پو اقتباس شده، شیوه قتل قرون وسطایی را با وحشت تکنولوژی مدرن ترکیب میکند و منجر به حمای از خون بی رحمانهای برای نسلهای امروزی میشود.
در این تله، دست و پای قربانی باز شده و بر روی یک قطعه فلزی کثیف بسته شده است. قربانی که بازوها، پاها و گردنش محکم بسته شده است، بیهوده پیچ و تاب میخورد، در حالی که یک تیغه بزرگ از بالا به صورت افقی روی شکم او عقب و جلو میرود. هر بار که تیغه پایین میآید، شکافی عمیقتر در شکم قربانی ایجاد میکند تا زمانی که شکمی باز شده و خالی از او باقی میماند. تیغه غول پیکر در نهایت کمر او را قطع کرده و بدنش را به دو نیم تقسیم میکند و با خونش دیوارها را رنگین میکند.
در اره ۶، کارآگاه هافمن به شکنجه گریهای جیگساو ادامه میدهد. در حالی که دو مامور بیمه هدف قرار میگیرند، هیچ تلهای بیشتر از چرخ و فلک شاتگان ترس را به قلب قربانیان و بینندگان القا نمیکند. به یاد داشته باشید که جیگساو شرور اغلب هر بار یکی از قربانیان خود را میکشد. اما در اینجا او یک تله مرگبار طراحی میکند که چندین قربانی را مجبور به انجام نوعی بازی بقای اجتماعی سادیستی میکند که به طور قابل توجهی وحشت این فیلم را افزایش میدهد.
در این تله، مدیر عامل جنایتکار شرکت آمبرلا هلث مجبور میشود یکی از ۶ کارمند خود را برای کشتن انتخاب کند. این شش کارمند به یک چرخ و فلک چرخان بسته شده اند که یک شات گان به سمت هر کدام از آنها نشانه رفته است و اکنون وظیفه مدیرعامل است که تصمیم درست را بگیرد یا در غیر این صورت عواقب هولناکش را متحمل شود. این تله نه تنها یکی از اورجینالترین و خلاقانهترین تلههای مرگ در این فیلم از فرنچایز اره بوده، بلکه با توجه به تعداد قربانیان بالقوه، مسلما ۶ برابر ترسناکتر از تلههای دیگر است.
اره سه بعدی یا اره ۷ از بسیاری از ترفندهای تکنولوژیکی استفاده میکند تا صحنههای مرگ را تا حد ممکن قریب الوقوع و ترسناک جلوه دهد. در حالی که تله ترسناک اسب بخار ارزش ذکر کردن در این مدخل را دارد، اما به سختی میتوان آن را در جایگاهی بالاتر از تله دایره یا حلقه سکوت، معروف به تله قلاب ماهی قرار داد. در این تله مرگبار نویسندهای را میبینیم که باید یک قلاب ماهیگیری را از شکم مدیر برنامه هایش بیرون بکشد، در حالی که او در یک دستگاه دایرهای و در داخل لباس خفت کننده مخصوص دیوانگان گیر افتاده است.
بخشی از چیزی که تله قلاب ماهیگیری را تا این حد تکان دهنده میسازد، نبود حاشیهای امن برای خطا است. بابی باید با دقت و بی نقص قلاب را بیرون بکشد، بدون این که به امحا و احشا داخل شکم کارمندش صدمهای بزند. یک حرکت نادرست با دردی غیرقابل تحمل و خونریزی داخلی قربانی همراه است، که به این تله حس ویرانگر دیگری از وحشت ناشی از پیش بینی اتفاقی هولناک میدهد. پیش درآمدهای این سکانس به خودی خود هولناک هستند، اما وقتی بابی شکست میخورد و چهار میخ فلزی تیز در گلوی زن قربانی قرار میگیرند، بدون در نظر گرفتن کلیدی که از ریه اش بیرون کشیده میشود، غش کردن خارج از تصور نیست.
اره ۸ که با نام جیگساو نیز شناخته میشود، بازگشت جان کرامر را به عنوان عروسک گردان سادیستی این فرانچایز نشان میدهد. بدین ترتیب، دیوانه قاتل فیلم اره برخی از ترسناکترین تلههای این فرانچایز را پیاده سازی میکند. با این حال، وقتی صحبت از ترس محض به میان میآید، تله دورانی یا چرخشی هر چیزی که طرفداران از یک تله پیچیده و فوق العاده ترسناک انتظار دارند را در خود دارد. متاسفانه مردی به نام میچ سالها پس از فروش یک موتورسیکلت خراب به برادرزاده جیگساو، توسط این تله تکه تکه میشود.
میچ که داخل یک انباری محبوس شده، به داخل تله چرخهای کشیده میشود که از یک سیلوی بزرگ سیم پیچی شده تشکیل شده که از سقف وارونه آویزان شده است. این وسیله مخروطی شکل با چندین تیغه چرخان تیز پر شده است که با موتورسیکلتی که در همان نزدیکی قرار دارد کار میکند. وقتی دوست میچ موفق نمیشود به موقع او را نجات دهد، ناگهان او با پوره خونین ایجاد شده از تکه تکه شدن بدن قربانی توسط تیغههای پیچ در پیچ که روی بدنش میپاشد مواجه میشود. اگر این موضوع به اندازه کافی شما را میترساند، دیدن صورت دوست او که در خون میچ غرق شده، مطمئنا این کار را انجام میداد.
اسپیرال که با نام اره ۹ نیز شناخته میشود، این فرنچایز را در مسیری جدید و جسورانه قرار میدهد. بدون فاش کردن هویت قاتل، یکی از ترسناکترین تلهها زمانی رخ میدهد که یک قربانی زن به میز پزشکی بسته میشود. در حالی که سر قربانی پوشانده شده و نمیتواند ببیند چه اتفاقی دارد میافتد، قاتل به آرامی لولهای پر از موم داغ را روی صورت زن خم میکند و موم جوشان روی صورت او میریزد و زن با درماندگی برای نجات جانش فریاد میکشد.
بدتر از همه اینکه تنها گزینه این زن برای جلوگیری از خفگی، قطع نخاع کردن خود است و بینندگان را در جای تصمیم گیری در موقعیت یک سناریوی باخت – باخت قرار میدهد. جدای از بی رحمی فیزیکی ریختن موم داغ روی پوست یک فرد، چیزی که این تله را تا این حد ترسناک میکند این است که زنده بیرون آمدن از آن غیرممکن به نظر میرسد. تلههای جیگساو اغلب شامل راهی برای قربانی است تا تله را حل کرده و به نحوی جان سالم به در ببرد. با این حال، غلبه بر تله موم داغ غیرممکن به نظر میرسد و حسی از تلاش بیهوده، ترس را به سطح جدیدی میبرد.
همان طور که در بالا ذکر شد، اره ۱۰، جیگساو را در مکزیک به تصویر میکشد، جایی که وی به دنبال درمان بیماری خود میگردد و در این مسیر نسل تازهای از قربانیان را شکنجه میکند. تلهای که برای پوسترهای تبلیغاتی فیلم استفاده میشود، ترسناکترین تله در فیلم است که در آن چشمهای یک مرد با دو لوله وکیوم چشمی از کاسه بیرون کشیده میشود. بخشی از آنچه این تله حسی را ویرانگر میسازد، این است که چگونه دید تار قربانی، او را از پیش بینی آنچه قرار است برایش اتفاق بیفتد، باز میدارد.
این تله خلاقانه مردی را نشان میدهد که به یک صندلی بسته میشود، در حالی که چشمانش به لولههای وکیوم بلندی متصل هستند. در شرایطی که او ۶۰ ثانیه وقت دارد که خود را نجات دهد یا عواقب هولناک و مرگبار این تله را بپذیرد، تیک تاک ساعت، فوریت و اضطرار را به سکانس اضافه میکند و تنش و تعلیق را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. تصویر لرزان دوربین از نزدیک از چهره وحشت زده قربانی و چشم هایش که از درون لوله وکیوم دیده میشوند بسیار ترسناک است. هر چه نباشد، اره ۱۰ بازگشت فوق العاده تکان دهنده یکی از بهترین شخصیتهای شرور سینما در قرن بیست و یکم را نشان میدهد.
منبع: روزیاتو