فرارو- همان طور که از عنوان فیلم پیداست این باید تنها آغازی در هالیوود برای نمایش هنرهای رزمی میبود که با ترکیب منحصر به فرد خود از سرعت، قدرت، ظرافت و کاریزمای نقش اصلی تماشاگران را مسحور میکرد. لی زنده نماند تا موفقیت جهانی فیلم اش را ببیند موفقیتی که برای تحقق آن سخت تلاش کرده بود.
به گزارش فرارو به نقل از بخش جهانی شبکه خبری بی بی سی، او در هنگ کنگ در ۳۲ سالگی در ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳ درگذشت. اژدها وارد میشود کمتر از یک ماه پس از فوت او در تاریخ ۱۹ آگوست ۱۹۷۳ میلادی اکران شد. داستان حول محور نفوذ لی به یک تورنمنت مرگبار هنرهای رزمی بود که از آن به عنوان پوششی برای پنهان کردن قاچاق مواد مخدر و روسپی گری استفاده شده بود.
این داستان به قهرمان فیلم اجازه میداد تا مهارتهای خود را به بهای از دست رفتن جان چندین آدم بد به نمایش بگذارد. این فیلم از آزمون زمان سربلند بیرون آمده است و در سال ۲۰۰۴ میلادی فهرست ملی فیلم کتابخانه ملی کنگره ایالات متحده آن را در زمره "فیلمهای مهم فرهنگی" قرار داد. با این وجود، در روند تولید فیلم اژدها وارد میشود موانع و مشکلاتی ایجاد شده بود.
اولین ساخته مشترک بین یک شرکت فیلم چینی (گلدن هاروست/کنکورد) و یک استودیوی هالیوود (برادران وارنر) با موانع زبانی، مشکلات فیلمنامه و حداقل یک درگیری فیزیکی با ستاره اش مواجه شد. "آندره مورگان" یکی از تهیه کنندگان ادعا میکند که بودجه به طور قابل توجهی کمتر از ۸۵۰۰۰۰ دلار بود.
او به بخش فرهنگی شبکه جهانی "بی بی سی" میگوید:"کل بودجه فیلم ۴۵۰ هزار دلار بود. من بودجه را آماده کرده و آن را امضا کردم. " صرف نظر از این سود حاصل از فروش فیلم بسیار نجومی بود و طبق گزارشها اژدها وارد میشود پس از اکران اولیه ۰۰۰، ۰۰۰، ۱۰۰ دلار در سرتاسر جهان فروش داشت.
مورگان میگوید: "لی شخصا برخلاف هر فرد دیگری حضور ستارهای داشت. زمانی که او در یک اتاق بود هیچ فرد دیگری اهمیت نداشت. "استیو مک کوئین" نیز دقیقا این گونه بود". در واقع، مک کوئین دوست صمیمی و شاگرد لی بود که قبل از رسیدن به زمان شهرت هنرهای رزمی را به تعدادی از افراد مشهور آموزش میداد.
در اوایل دهه ۷۰ میلادی مک کوئین با نام مستعار "پادشاه باحال" هالیوود را با حضور نمادین در "هفت دلاور"، "فرار بزرگ"، "بولیت" و "حادثه توماس کرون" فتح کرد. لی که در سال ۱۹۴۰ میلادی در سانفرانسیسکو به دنیا آمد، اما دوران رشد خود را در هنگ کنگ گذراند هالیوود را نیز فتح کرد. پس از بازگشت به ایالات متحده در سال ۱۹۵۹ میلادی او به سیاتل بازگشت و به دانشگاه واشنگتن رفت تا در رشته فلسفه تحصیل کند.
بلافاصله پس از آن تشکیل خانواده داد و در نهایت به کالیفرنیا رفت تا حرفه سینمایی خود را به طور جدی دنبال کند. با این وجود، از دید هالیوود او یک نقطه ضعف بزرگ داشت: او چینی بود. بدون توجه به مهارتهای چشمگیر هنرهای رزمی و پیشینه اش به عنوان یک بازیگر کودک در صنعت فیلم هنگ کنگ، بزرگترین قدرتهای هالیوود حاضر به پذیرش ریسک سرمایه گذاری قابل توجه روی یک مرد برجسته چینی یک متر و هفتاد و دو سانتی متری با لهجه غلیظ کانتونی نبودند.
از دید آنان سرمایه گذاری بر روی چنین فردی اشتباه بزرگی محسوب میشد. لی که از عدم پیشرفت خود پس از یک دهه در ایالات متحده مایوس شده بود در سال ۱۹۷۱ میلادی به هنگ کنگ بازگشت و به لطف ایفای نقش در سه اکشن هنرهای رزمی: رئیس بزرگ، مشت خشم و راه اژدها بسیار موفق شد. فیلمهای او در گیشههای کشورهای آسیایی رکوردشکن شدند. پس از آن تهیه کنندگان هالیوودی شتابان دویدند تا نظر بروس لی را به سوی خود جلب کنند.
اژدها وارد میشود یک قطعه اکشن هنرهای رزمی است و صحنههای مبارزه همان چیزی است که شما به خاطر آن مشتاقانه به تماشای فیلم نشسته اید. شما اژدها وارد میشود را بخاطر بازیگری، فیلمبرداری یا خط داستانی تماشا نمیکنید. به عنوان یک رزمی کار لی سالها از زمان خود جلوتر بود. در حالی که به سبکهای مبارزه سنتی مانند کونگ فو، کاراته و جودو احترام میگذاشت از محدود ماندن در آن سبکها خودداری نمود. در واقع، سبکی که لی به نام جیت کان دو ابداع کرد مجموعهای از اصول است که به طور خاص برای یک فرد طراحی شده است:"آن چه مفید است را بردارید و آن را از آن خود کنید".
لی قصد داشت رویکرد متنوعتر و بازتری نسبت به مبارزه داشته باشد و این تنوع را به مخاطبان آموزش دهد. شما در صحنههای مبارزه او حرکات پا را میبینید حرکاتی که برای منحرف کردن حواس حریف طراحی شده اند و ترکیبی شبیه به بوکس را نیز به طور همزمان میبینید. برچسب گذاری بر روی تکنیکهای پرتابی او دشوار است، زیرا در تعدادی از سبکهای ژاپنی و کرهای وجود دارند که حرکات مشابه و یکسان پرتابهای لی را در خود جای دادهاند.
علیرغم آموزشهایی که لی ارائه میکرد تفاوتهای فاحشی بین اکشن تند و تیز او روی صفحه نمایش و رویکرد اش به نبرد واقعی همان طور که در سبک جیت کان دو او تجسم یافته بود وجود داشت. اصول جیت کان دو صرفه جویی در حرکت، سادگی و تا حد امکان کارآمد بودن است. در مبارزه واقعی زمانی برای پرواز در هوا یا عقب گرد در موقعیتهای خیابانی وجود ندارد. رفتار لی این بود که با استفاده از پاها یا مشتها حملهای را با مخربترین و مستقیمترین پاسخ ممکن رهگیری کند. لی یک هدف وسوسه انگیز برای یک رویارویی واقعی ارائه کرد.
اگر کسی میتوانست ستاره شماره یک اکشن هنگ کنگ را شکست دهد شهرت و ثروت از آن او میشد. مورگان به یاد میآورد که در یک روز خاص لی از مسخره شدن توسط یک فرد که مدام از این رزمی کار به عنوان یک کلاهبرداری یاد میکرد خسته شد. مسئله با جنگ حل میشد و لی وقت را تلف نمیکرد.
مورگان که از نزدیک شاهد این حادثه و رویارویی بود میگوید: "بروس میتوانست او را بکشد، اما او این کار را نکرد بلکه آن فرد را تحقیر کرد".
لی برای اژدها وارد میشود برخی از پیچیدهترین و سختترین طراحیهای مبارزه که تاکنون در یک فیلم رزمی صورت گرفته را خلق کرد. علاوه بر نبرد تن به تن استفاده لی از تسلیحات سنتی مسحور کننده توسط او در اژدها وارد میشود مسحور کننده است.
این فیلم در آوریل ۱۹۷۳ میلادی به پایان رسید. لی پس از آن که در یک استودیوی دوبلاژ در هنگ کنگ به شدت بیمار شد آزمایشات پزشکی را انجام داد. یک اِدِم مغزی (تورم مغز) در حال کشتن او بود، اما هیچ کس نتوانست علت بروز آن را تعیین کند و تشخیص دهد. دو ماه پس از آن لی از هوش رفت. این بار مرموزترین مرگ ممکن برای یک سلبریتی در تمام دورهها برای او رخ داد. پزشکی قانونی علت مرگ را "مرگ بر اثر حادثه" تشخیص داد و دلیل آن این بود که اِدِم ناشی از یک داروی مسکن تجویزی بوده که در کالبد شکافی تشخیص داده شده بود.
لی عاشق بازیگری بود، اما اگر زنده میماند به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس پیشرفت میکرد و در پروژههایی شرکت میکرد که بیشتر داستان محور بودند. از آن زمان تاکنون بحث و جدل در مورد مرگ لی مطرح شده است و نیم قرن پس از گذشت آن زمان این موضوع هم چنان به شدت مورد بحث است.
دلایل دیگری که برای درگذشت او ذکر شده اند از نفرین خانوادگی به عنوان مضحکترین ادعا تا توضیحات منطقیتر مانند مصرف دارو، گرمازدگی، صرع و نارسایی آدرنال متفاوت بوده اند. هنوز هم کسی نمیتواند با اطمینان درباره علت مرگ بروس لی اظهارنظر کند. جسد لی تنها چند رو پیش از آن که اژدها وارد میشود در لس آنجلس اکران شود برای تدفین به سیاتل انتقال یافت. اولین نمایش باید یک مناسبت باشکوه باشد، اما غم و اندوه بر آن سایه افکنده بود. مورگان پس از مکث کوتاهی به خبرنگار "بی بی سی" میگوید: "این یک پیروزی نبود ما قبلا او را دفن کرده بودیم. آنان فقط بلیتها را فروختند و اجازه دادند همه وارد شوند".
لی یک همسر و دو فرزند کوچک از خود به جای گذاشت. یک فیلم ناتمام از او با عنوان "بازی مرگ" پس از مرگ در سال ۱۹۷۸ اکران شد، اما بیشتر شامل بازیگرانی بود که در کنار لی ایستاده بودند و تنها بخش کوچکی از نبوغ واقعی آن استاد فقید هنرهای رزمی نشان میداد. در یکی از صحنههای آن فیلم کاراکتری که لی نقش اش را ایفا میکرد قبل از طرح انتقام به شدت زخمی میشود.
در یک چرخش ظالمانه و عجیب از سرنوشت "براندون" پسر لی در سال ۱۹۹۳ میلادی در صحنه فیلم کلاغ به طور تصادفی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان اش را از دست داد. این اتفاق غم انگیز باعث شد تا رسانهها درباره یک نفرین خانوادگی صحبت کنند. با توجه به دستاوردهایی که لی تنها ظرف مدت ۳۲ سال کسب کرد صرفا میتوان تصور کرد که اگر دست سرنوشت دخالت نمیکرد چه آینده درخشانی در انتظار او بود.
اگه زنده می موند سلطان ثروت و محبوبت تمام دنیا می شد