در جهان مدرن امروز، صنعت مدلینگ، سینما و رسانه باعث به وجود آمدن استاندارهای سختگیرانه از ویژگیهای ظاهری زنان شده است. این استاندارها باعث شدهاند دخترها به سختی از بدن خود راضی باشند، توقعات غیرواقعبینانه داشته باشند و حتی گاهی اوقات از بدن خود متنفر باشند. عروسک باربی شاید نمادی از همین معضل باشد. این روزها با انتشار فیلم «باربی» نام این عروسک قدیمی دوباره بر سر زبانها افتاده است.
به گزارش خبرآنلاین، باربی حتی در فرهنگ ایرانی هم برای بسیاری از دخترها در کودکی و نوجوانی الهه زیبایی بوده است تا حدی که گاهی اوقات میبینیم برای توصیف زیبایی ظاهری یک زن او را به باربی تشبیه میکنیم. سوی تاریک موضوع آنجاست که وقتی بسیاری از دخترها در این مقایسه غیرواقعی و ناعادلانه شکست میخورند، درگیر تنفر از بدن خود میشوند. البته این حرفی جدیدی نیست و دهههاست به عنوان اختلال بدشکلی بدن در روانشناسی شناسایی شده و نیازمند درمان است. در این گزارش سعی کردهام نکاتی درباره این اختلال و پژوهشها در باب تاثیر «باربی» بر تصویر بدن ارائه دهم.
اختلال بدشکلی بدن یا Body dysmorphic disorder (BDD) که گاها با نام اختلال دیسمورفی شناخته میشود، یک وضعیت سلامت روانی است که در آن فرد زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد نقصهای ظاهری خود میکند.
اختلال بدشکلی بدن نوعی اختلال وسواس فکری اجباری است. یک فرد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بیش از حد درگیر مواردی است که به عنوان نقصهای فاحش در ظاهر خود تلقی میشود و هر روز یک ساعت یا بیشتر را صرف فکر کردن در مورد ظاهر خود میکند. در واقعیت، عیوب تصور میشوند یا فقط اندک هستند و به سختی توسط دیگران قابل مشاهده است. فرد مبتلا ممکن است نسبت به قسمتهای خاصی از بدن، به ویژه مربوط به صورت یا سر، یا وزن یا شکل بدن خود وسواس داشته باشد. هر چند این اختلال در مردان هم ممکن است، اما شیوع آن در دختران نوجوانان بسیار بیشتر است.
حتی زمانی که اقداماتی برای بهبود انجام میشود، فرد همچنان از ظاهر خود ناراضی است. وسواس فکری، رفتارهای تکراری و پنهان کردن عیوب تصوری مداوم باعث ایجاد استرس برای فرد مبتلا میشود و میتواند باعث تأثیر منفی بر عملکرد روزانه و کیفیت زندگی داشته باشد همچنین افکار و رفتارهای خودکشی در آنها رایج است.
تعدادی از مطالعات وجود دارد که تاثیر باربی را بر تصویر فرد از بدن خود مورد بررسی قرار داده است.
نخست، یک مطالعه کلاسیک است که در سال ۱۹۹۵ در مجله بینالمللی اختلالات خوردن منتشر شد که تغییرات مورد نیاز برای یک زن برای شبیه شدن به باربی را تعیین کرد.
مطالعهای که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد نشان داد که دختران ۵ تا ۸ سالهای که در آزمایشی با باربیها بازی میکردند بدنهای لاغرتری نسبت به دخترانی که این کار را انجام نمیدادند، میخواستند. یک مطالعه جدیدتر نشان داد که حتی دیدن عکس باربی به نظر میرسد که ترجیحات دختران را برای اندام لاغر افزایش میدهد.
البته هم اکنون تنوع عروسکهای باربی زیاد شده است که محققان آنها را نیز بررسی کردهاند. در یک مطالعه مشخص شد که دختران عروسکهای باربی اصلی، قدبلند و ریزه اندام را ترجیح میدهند.
به طور کلی استاندارهای سختگیرانه نسبت به وضعیت ظاهری روی بسیاری از دخترها تاثیر میگذارد، اما همه آنها به اختلال دیسمورفی مبتلا نیستند.
در کل عروسک باربی مشت است نمونه خروار. نمونهای از اینکه چطور استاندارهای غیرواقعی و سختگیرانه باعث القای باور ناقص بودن در دختران هستند. آنها نیاز دارند بدانند که نباید خودشان را در این مقایسه محکوم به شکست قرار دهند.
منبع: psychologytoday