«چشمه علی» یکی از اماکن تفریحی و گردشگری شهر ری، واقع در منطقه ۲۰ تهران، است که قدمت آن به حدود ۸۰۰۰ سال پیش میرسد. چشمه علی از میان صخرهای بزرگ خارج شده و به سوی جنوب و سپس جنوب شرق جاری است. این چشمه در ۲۵ فروردین ماه ۱۳۱۳ با شماره ۲۰۲ در فهرست آثار ملی و به عنوان سومین اثر طبیعی استان تهران به ثبت رسید.
به گزارش خبرآنلاین، متأسفانه این چشمه از حدود یک ماه گذشته برای سومین بار خشک شده است. نخستین بار اوایل دهه ۹۰ بود که در آستانه خشکی قرار گرفت. آغاز فعالیتهای پروژه خط شش متروی تهران، برای دومین بار این چشمه را در معرض خشکی قرار داد که در سال ۹۶ با پیگیریهای میراث فرهنگی، شهرداری و شورای شهر تهران و ری، شرایط تاحدودی بهبود یافت. اما طی یک ماه اخیر، بدون رخ دادن هیچ اتفاق بخصوصی، مجدداً زمزمههای خشک شدن آب چشمه علی بر سر زبانها افتاد.
عباس محمدی، مدیر انجمن دیدهبان کوهستان و کنشگر محیطزیست، در گفتگو با خبرآنلاین در اینباره میگوید: «واقعیتی که پیرامون مسائل آب کل کشور مطرح است، نحوه مدیریت غلط وزارت نیرو و شرکتهای تابع آن است که نتوانسته منابع آبی روی زمین (اعم از رودخانهها) و آبهای زیرزمینی را به درستی مورد بهرهبرداری و مدیریت قرار دهد. نمود برجسته این موضوع در سدسازیهای گسترده بعد از انقلاب قابل مشاهده است که سبب تخریبها و تنشهای فراوانی شده است. در خصوص آبهای زیرزمینی نیز وزارت نیرو و شرکتهای وابسته مطلقاً نتوانستهاند آب را متناسب با ظرفیت مصرفی کشور مدیریت کنند. من وزارت نیرو را مقصر اصلی تمام مشکلات آبی کشور، از جمله خشکی چشمه علی، میدانم که تمام فعالیتش در احداث سد و کانالهای مختلف آبی، آن هم بدون توجه به زیرساختها خلاصه شده است.»
در این مورد خاص، علاوه بر مدیریت نادرست، به گفته کارشناسان «احداث مترو» نیز از دیگر عواملی است که منجر به خشکی این چشمه شده است. هرچند احداث خطوط مترو و گسترش آن، یکی از کاربردیترین خدمات انجامشده طی دهههای اخیر بوده، اما متأسفانه این اقدام هم مثل سایر امور، مجزا از دستگاههای دیگر و بدون هماهنگی پیگیری میشود.
محمدی در این خصوص اشاره میکند: «از همان ابتدا لازم بود شرکت مترو، شرکت آب منطقه تهران و میراث فرهنگی هماهنگیهای لازم را داشته باشند و بدانند با احداث تونل، آیا به قناتها و منابع آب زیرزمینی آسیبی میرسد یا نه. تونلهای مترو بدون توجه به رگههای آب، احداث شده و شبکه آب زیرزمینی را مختل کرده و باعث انحراف مسیر آبهای زیرزمینی از جمله رگههای آبی تأمینکننده چشمه علی شده است.»
در زمان احداث شبکه فاضلاب تهران، کارشناسان بسیاری اظهار داشتند که ساخت چنین شبکهای به تقلید از شبکه فاضلابی موجود در اروپا، در ایران یک اشتباه بزرگ است؛ چرا که ما در دشت آبی تهران و اکثر دشتهای ایران یک بستر عمیق شن و قلوهسنگ داریم که تا صدها سال هم اگر آب و فاضلاب وارد این بستر شود، پُر نمیشوند.
این کنشگر محیط زیست، ضمن نکوهش این تصمیم میگوید: «این شبکه با یک هزینه کلان ساخته شد و آسیب بزرگی را به آبهای زیرزمینی تهران رساند؛ یعنی ما اگر آب رودخانههای کشور را هم در تهران مصرف میکردیم، حداقل پَساب (گندآب) آن به منابع آب زیرزمینی باز میگشت، اما با ایجاد شبکه فاضلاب، این پَسابها وارد سفرههای آب زیرزمینی نمیشود. نتیجه این است که در حال حاضر، بافت زیرین تهران خالی شده و ما الآن با پدیده فرو نشست مواجه هستیم که تمام زیرساختهای شهر، استحکام ساختمانها و حتی خطوط مترو را به خطر انداخته است. حتی بعضی مناطق به سبب خطر فرو نشست زمین، غیرقابل سکونت شدهاند.»
بنا به اقتضای طبیعت، هرجا که چینخوردگی یا کوهستان وجود داشته باشد، آب به واسطه بارندگی در آن نقطه جذب و ذخیره میشود. محمدی در اینباره میگوید: «کوهستان بیبی شهربانو، در جنوب شرقی تهران، که در واقع یکی از منابع مهم تأمینکننده آب چشمه علی بود، بیش از بیست سال است که مورد آماج جادهسازیها و تخریبهای اینچنینی واقع شده که حتی برنامه مشخصی پشت آن نیست. چنین اموری قطعاً در تخریب منابع آبی اثرگذارند، به طوری که خاک این کوهستان به قدری صدمه دیده که دیگر قابلیت ذخیرهسازی آب به شکل اولیه خود را ندارد و بارندگیهایی که جذب کرده، عملاً بیمصرف هستند.»
به باور محمدی، تغییر اقلیم و کاهش بارندگیها هم عامل مؤثری در خشکی آب این چشمه است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ اما اگر عوامل انسانی مذکور مدیریت میشد، تغییر شرایط اقلیمی نهایتاً یک سوم آب چشمه را کم میکرد نه که منجر به خشک شدن کل چشمه شود.
او در توضیح این موضوع میگوید: «پژوهشهای دانشگاهی انجامشده در اصفهان نشان میدهد که سهم عوامل انسانی در فرو نشست زمینها در اصفهان، بیش از ۸۰ درصد است و چیزی در حدود ۲۰ درصد به تغییر اقلیم مربوط میشود. یعنی عمدتاً مدیریت غلط باعث کاهش منابع آب و فرو نشست زمین بوده است.
تغییرات اقلیمی شاید کمترین اثر را در خشکی چشمه داشته باشد، اما مدیران همیشه دلیل خشک شدن منابع آبی طبیعی را کاهش بارندگی و تغییر شرایط اقلیمی میدانند. در شهر تهران هم اگر عوامل انسانی به درستی مدیریت میشد، این اتفاق رخ نمیداد. تغییر شرایط اقلیمی هرگز باعث خشک شدن یک چشمه نمیشود؛ چرا که تغییر اقلیم یک فرایند طبیعی در همهجای دنیاست و همه کشورها با مدیریت صحیح و برنامهریزی مناسب، شرایط را کنترل میکنند.
از طرفی، خشکی این چشمه علاوه بر اینکه وضع طبیعی را برهم میزند، ممکن است به واسطه فرو نشست زمین، بافت تاریخی آن منطقه را نیز دچار مشکل کند.»
بنا به تجربه اگر آسیبهای انسانی کاهش پیدا کند، طبیعت خودش را مرمت میکند. در خصوص چشمه علی نیز این امکان وجود دارد، همانطور که در سراسر جهان دریاچههای بسیاری پس از خشکی، احیا شدند. در کشور ما متأسفانه سازمانهای مربوطه نتوانستهاند مصرف آب را کنترل کنند. الگوی مصرف آب را صرفاً نمیشود با تبلیغات تلویزیونی و نصب چند بیلبورد در سطح شهر اصلاح کرد و به برنامهریزی و زیرساختهای اساسی نیاز است. صرفه جویی در مصرف آب نیز مستلزم یک آموزش درست و حتی اجبار قانونی است.
این کنشگر محیطزیست در پایان اظهار میدارد: «امکان بهبود و احیای منابع آبی وجود دارد، به شرطی که سرنوشت آب از دست وزارت نیرو گرفته شود. من معتقدم که وزارت نیرو مطلقاً صلاحیت مدیریت حوزه آب را ندارد. باید یک تشکیلات مستقل، مسئولیت این حوزه را در دست بگیرد که تخصص آن در آب و محیطزیست باشد نه فقط سد سازی. آب که نیرو نیست، وزارت نیرو بهتر است در حوزه برق مشغول به فعالیت باشد، نه اینکه سرنوشت رودخانهها را دست مهندسان وزارت نیرو داد که فقط بلدند سد و نیروگاه بسازند. تا وقتی که وزرات نیرو متولی آب باشد، وضع از این هم بدتر خواهد شد.»