عصر ایران نوشت: او برای این که سخنان خود را موجه کند تاکید میکند: من خودم استاد معارف هستم و اینها را میدانم.
در این باره نکات زیر قابل توجه است:
۱ - ما بر خلاف آقای "ویس کرمی" که استاد معارف هستند، استاد معارف نیستیم و لذا درباره این که آیا خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) با مردم شفاف بودند یا خیر، اظهار نظر نمیکنیم جز این که میدانیم دستکم درباره حقوق عامه، این شفافیت وجود داشته و یک نمونه آن، تقسیم عادلانه و شفاف بیت المال توسط حضرت علی علیه السلام بوده است.
۲ - فارغ از این که ادعای جناب استاد معارف اسلامی درباره عدم شفافیت خدا و رسول (ص) و ائمه (ع) مقرون به واقع است یا خیر، به جناب ویس کرمی یادآور میشویم که شما و سایر صاحب منصبان، نه خدا هستید، نه رسول خدا و نه ائمه هدی!
اگر هم به فرض خدا و فرستادگان و اولیائش شفاف نبودند، چه ربطی به شما دارد؟ شما خدایید؟ پیغمیرید؟ امامید؟ کی هستید؟
اگر آنها به فرض شفاف نبودند، از موضع الوهیت و مرتبت اعلایشان بود، اما شما در قیاس با مردم، در مرتبه نازل تری قرار دارید و "باید" با آنها شفاف باشید و مدام به مردم گزارش کنید که چه میکنید؟
مگر جز این است که شما در بهترین فرض، وکیل مردم هستید؟ و جناب آقای استاد معارف! مگر جز این است که وکیل باید با موکل شفاف باشد؟! مگر میشود فردی وکیلی بگیرد و به او پول بدهد و بعد وقتی از وکیل درباره موضوع وکالت چیزی بپرسد، وکیل شانه هایش را بالا بیندازد و بگوید نمیگویم، خدا هم نمیگفت؟!
واقعاً از کسی که مدعی استادی در معارف اسلامی است، چنین قیاس مع الفارقی قبیح و بعید است!
مسوولان اعم از دولتمردان و مجلسیها و بقیه، شأنی جز خدمتگزاری و نوکری ملت ندارند و نوکر و خادم نیز باید در برابر ارباب سر تواضع فرود آورد و خیلی شفاف و دقیق گزارش بدهد. نوکر را چه به این استدلالهای من درآوردی و نابخردانه؟!
اگر خدا میگوید "شما ظرفیت ندارید همه چیز را به شما بگویم"، خالق به مخلوق میگوید نه نوکر به ارباب.
۳ -، اما توصیه نهایی ایشان که به جای شفافیت مطلق باید شفافیت اجمالی داشته باشیم نیز نقض اصل شفافیت است. شفافیت اجمالی اساساً و اصلاً شفافیت نیست. مانند آن است که چیزی از پشت شیشهای مات و تار نشان دهند و مدعی شفافیت شوند حال آن که اصلاً شفافیت نیست و صرفاً کلی نمایی و به قول ویس کرمی، اجمال است.
ضمن آن که شفافیت مطلق نه دروغ است و نه غیر ممکن که اگر بود در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا شاهد این همه شفافیت درباره مسوولان شان (از میران درآمد تا پرونده مالیاتی و ...) نبودیم که گاه حتی منجر به رسوایی، برکناری یا استعفای آنها بر اثر جزئیترین چیزهایی میشود که بر اثر شفافیت به اطلاع مردم رسیده است. مثلاً چند سال قبل، وزیر بهداشت فنلاند که سه بار از تلفن دولتی برای تماس با همسرش استفاده کرده بود، محبور به استعفا شد و سپس به دادگاه رفت و جریمه پرداخت.
یا در سوئد، شهردار استکهلم با خودروی شخصی به پمپ بنزین میرود و بعد از زدن بنزین، متوجه میشود کیف پولش را جا گذاشته است و ناچار کوپن بنزین دولتی که برای خودروی شهرداری بوده را به متصدی پمپ بنزین میدهد.
به خاطر وجود سیستم شفاف، همه مرم از این ماجرا مطلع شدند و شهردار در احترام به افکار عمومی استعفا کرد.
میبینید آقای استاد معارف اسلامی؟! این قدر شفافیت وجود دارد که مردم حتی تماسهای تلفنی و بنزین زدن مسوولان شان نیز مطلع میشوند.
پس شفافیت مطلق، نه دروغ است نه غیر ممکن. بهتر است بگویید شفافیت مطلق در ایران، برای مسؤولان مضر است و سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند!
۴ - اصلاً گیریم که شفافیت مطلق، هم دروغ است و هم غیر ممکن. لطفا همان شفافیت مثلاً اجمالی تان را برقرار کنید و به جای آن که پشت دیوارهای بتنی پنهان شوید، همان شیشههای مات و تیره و تار را بین خود و مردم بگذارید تا لااقل، اجمالاً بدانیم آن پشت چه خبر است؟ به عنوان مثال در قضیه شاسی بلندها که نگفتید کدام نمایندهها گرفتند و اسمی منتشر نکردید! لااقل در راستای همان شفافیت اجمالی بگویید چند نفر و از کدام جناح و کمیسیون گرفتند؟!
البته این هم انتظار زیادی است؟!
ببخشید! پس عجالتاً تریبون نماینده افشا کننده شاسی بلندها را که بسته اید باز کنید؛ شفافیت اعم از مطلق و اجمالی، پیشکش!
۵ - راستی مگر وقتی هم که به هر دلیلی مانند وجود دوربینها و شهود و پیگیری رسانه ها، موضوعی شفاف میشود، بعدش چه اتفاقی میافتد؟ مگر ماجرای ورود متخلفانه آن نماینده مجلس به خط ویژه و سیلی زدن او به گوش سرباز و دروغهای مکررش شفاف نشد؟ شد، ولی چه برخوردی با آن نماینده متخلف و دروغگو شد؟
اصلاً چرا بحث شفافیت را پیش میکشید آقای ویس کرمی؟!
درود به شرفت !
دمت گرم !
فرارو تشکر از اینکه بعد از مدتها یک متن فاخری خواندیم .
خدای ویس کرمی منفعت اوست