در این مطلب دربارهی کوزههای کانوپیک و اینکه چرا مصریان باستان اندام خاصی از بدن متوفی را جداکرده و درون این کوزهها میگذاشتند، میخوانید.
آمادهسازی برای زندگی پس از مرگ در مصر باستان کار کمی نبود. نه تنها لازم بود مردم در این دنیا زندگی پرهیزکارانهای داشته باشند، بلکه مقبرههای خاص خودشان باید به دست متخصصان ساخته میشد، از محاکمه مردگان سربلند بیرون میآمدند و مسیر دقیق رسیدن به عالم اموات را یاد میگرفتند.
به گزارش فرادید، بدن آنها نیز باید به درستی مومیایی میشد، از جمله اینکه ارزشمندترین اندامهایشان را با دقت استخراج میکردند و در چهار ظرف خاص قرار میدادند که طبق عقاید مصری هر یک از چهار پسر هوروس مأموریت مهم حفظ آنها را برای همیشه بر عهده داشتند. این ظروف به کوزههای کانوپیک معروف هستند.
(کوزههای کانوپیک ایستمخب، دوره میانی سوم)
هر کتاب لغتی را که جستجو کنید، واژهی «کانوپیک» (Canopic) را به «کانوپس» (Canopus) ربط میدهد؛ فرمانده یونانی که در جنگ تروی مبارزه کرد. او سکاندار منلائوس قهرمان بود که پس از لشکرکشی موفقیتآمیز در تروی، هنگامی که در ساحل شمالی مصر بود، مار او را گزید و جانش را گرفت. منلائوس بنای یادبودی را به یاد او ساخت و در آنجا شهری توسعه یافت که نامش برگرفته از نام او بود.
در دوران یونان کلاسیک تصور میشد مصریانِ محلی، کانوپوس را به عنوان یک موجود الهی میپرستند؛ موجودی به شکل کوزه با پاهای کوچک، گردن نازک، بدن متورم و پشت گرد. روشن نیست آیا این یک سوءتفاهم از جانب مسافران یونانی بوده یا یک داستان ساختگی است، اما واقعیت این است که کانوپس هرگز در مصر تکریم نمیشد.
(کوزه کانوپیک حدود ۱۴۲۷-۱۴۰۰ ق. م.)
در واقع، مصریان کوزههای کوچکی داشتند که درپوش آنها اغلب به شکل خدایان حکاکی میشد و همراه جسد متوفی در مقبره دفن میشدند. درون هر یک از این کوزهها اندام خاصی بود که کاهنان با دقت از بدن متوفی خارج کرده بودند. این کاهنان مراسم مومیایی را اجرا میکردند. کوزهها به دلیل تداعی نادرست با افسانه منلائوس و کانوپوس، به کوزههای کانوپیک معروف شدند.
(صحنهای از کتاب مردگان، دوره بطلمیوسی ۳۳۲-۳۰ قبل از میلاد)
برای درک بهتر رسم عجیب نگهداری اعضای بدن در ظروف کوچک، باید با مبنای باورهای مصریان دربارهی زندگی پس از مرگ آشنا شد. نخست اینکه، آنها مفهومی شبیه به «روح» نداشتند؛ در عوض معتقد بودند بدن از موجودات یا مواد مختلفی تشکیل شده که همه آنها پس از مرگ، از جمله بدن فیزیکی به زندگی خود ادامه میدهند. به همین دلیل لازم میدانستند اندام خاصی را به بهترین شکل ممکن حفظ کنند. به همین دلیل مشابه، مصریان معمولاً غذای تازه یا مدلهایی از غذا را داخل مقبرهها قرار میدادند تا متوفی حتی پس از مرگ هم به قدر کافی تغذیه شود.
مصریان باور داشتند که بدون تشریفات مناسب، مردم نمیتوانند به عالم اموات راه پیدا کنند؛ جایی که زندگی ابدی در انتظار آنهاست. مصریان عقیده داشتند همه شایستگی زندگی ابدی در عالم اموات را ندارند. به همین دلیل هر متوفی ناچار است در به اصطلاح «تالار ماعت» توقف کند. تالار ماعت جایی برای محاکمه در نظر گرفته میشد. برای مصریان، «ماعت» ایزدبانوی راستی، درستی و داوری و نمادی از نظاممندی جاودان در جهان بوده است.
در تالار ماعت، آنوبیس قلب متوفی را روی ترازو با پر وزن میکرد. اگر قلب او از پر سبکتر بود، میتوانست به دنیای اموات برود. اما حتی در آن صورت نیز این سفر دشوار بود و بنابراین مصریان انواع کتابها و دستورالعملها را با مسیرهای دقیق و حتی نقشههایی در مورد چگونگی رسیدن به مکان زندگی ابدی نوشتند.
(کوزههای مومیایی و کانوپیک، حدود ۱۳۰۰ ق. م.)
مصریان از بدو تاریخ پیدایش خود به طور مستمر روشهای مومیایی کردن را ارتقاء دادند. از آنجا که اکثر انسانها و تعداد زیادی از حیوانات پس از مرگ تحت عمل جراحی قرار میگرفتند، مومیایی کنندگان درک کاملی از بدن و اندامهای آن داشتند. بر اساس باورهای آنها، اندامهای خاصی مانند روده، کبد، ریه و معده برای زندگی پس از مرگ ضروری بودند، چون ادامه زندگی در جهان دیگر را تضمین میکردند.
به همین دلیل در مراسم تدفین، این چهار اندام در کوزههای جداگانه نگهداری میشد. با این حال، چون قلب را جایگاه روح در نظر میگرفتند، آن را از بدن جدا نمیکردند. آنها برای بیرون آوردن مغز از سر از موچینهای منحنی استفاده میکردند و آن را از راه سوراخهای بینی به داخل مغز فرو میکردند و آن را پس از بیرون آوردن دور میانداختند، چون اعتقاد داشتند عضو مهمی نیست.
چهار اندام اصلی با دقت مومیایی و حفظ میشدند. به غیر از این، تمام رطوبت بدن گرفته میشد و آغشته به معجونی میشد که در گذر زمان تغییر میکرد، اما عموماً شامل چندین لایه بستهبندی و رزین روغنی میشد. جسد را پس از مومیایی شدن درون تابوت قرار میدادند.
(چهار پسر هوروس، دوره میانی سوم، حدود ۷۵۰-۷۰۰ پس از میلاد)
بر اساس متون اهرام، هوروس بزرگ چهار فرزند پسر داشت: داموتف، حاپی، ایمستی و کبهسنوف. با این حال، در متون نام مادرشان قید نشده است. منابع دیگر ادعا میکنند اوزیریس، خدای مردگان، پدر این خدایان بوده است و بر اساس متون دیگر، آنها از زنبق یا گل نیلوفر آبی متولد شدند. آنها برای نخستین بار در متون اهرام پادشاهی قدیم ظاهر شدند، اما از پادشاهی میانه به بعد به عنوان محافظان احشاء متوفی به چهرههای مهمی تبدیل شدند. هر یک از پسران هوروس مسئول حفاظت از یک اندام بود. هر پسر نیز به نوبهی خود از سوی الهههای معینی همراهی و محافظت میشد.
Hapi خدایی با سر بابون بود که از ریهها محافظت میکرد. او نماینده شمال بود و از حمایت الهه نفتیس برخوردار بود. حاپی نقش محافظت از تاج و تخت اوزیریس در عالم اموات را هم بر عهده داشت.
داموتف خدایی با سر شغال بود که از معده محافظت میکرد. او نماینده شرق بود و همسرش الهه نیث بود. معنای داموتف کسی است که از مادرش محافظت میکند.
ایمستی سر انسان داشت و وظیفهاش محافظت از کبد بود. او نمایندهی جنوب بود و ایسیس از او محافظت میکرد. معنای نام او «مهربان» است. او تنها پسر هوروس بود که نماد حیوانی نداشت.
کبهسنوف سر شاهین داشت و از رودهها محافظت میکرد. او نماینده غرب بود و الهه همراهش سِرکِت بود. او علاوه بر محافظت از روده، وظیفه داشت بدن متوفی را با آب خنک تازه نگه دارد.
(کوزههای دوره میانی سوم حدود ۱۰۶۹-۹۴۵ پ. م.)
کوزههای کانوپیک نخستین بار در اوایل پادشاهی قدیم ظاهر شدند، ابتدا به صورت ظروف سادهی بدون کتیبه که برای نگه داشتن اندامهای خاص به اندازه کافی بزرگ بودند. این ظروف تکامل یافتند و در اوج پادشاهی میانه، همه آنها حکاکیهای پیچیده داشتند و دربهای آنها به شکل سر هر پسر هوروس بود.
در سلسلهی نوزدهم پادشاهی جدید، دیگر اندامها را درون کوزههای کانوپیک نمیگذاشتند. در واقع، دیگر عضوی را از بدن خارج نمیکردند، دقیقاً همان کاری که همیشه با قلب انجام میدادند. اگرچه دیگر از کوزههای کانوپیک برای نگهداری اندام استفاده نمیشد و حفرههایشان کوچک یا حذف شد، اما درب آنها همچنان مزین به سر پسران هوروس بود. به این کوزهها، کوزههای دامی (Dummy) میگفتند و از آنها بیشتر به عنوان اشیائی نمادین برای نمایش اهمیت و حفاظت از خدایان استفاده میشد تا مصنوعات کاربردی.
(صندوق چوبی هاپیانختی برای کوزههای کانوپیک، سلسله دوازدهم پادشاهی میانه مصر)
مقبرههای مصری اساساً «جهان صغیرِ» دنیای خارج از مقبره بود. این به آن معناست که طراحی و ساخت آنها به گونهای بود که بدل دنیای بیرون باشد و با هر چیزی که برای زندگی کامل پس از مرگ لازم باشد کامل شود. ما به غذاها و فرآیند مومیایی کردن که برای حفظ بدن بود اشاره کردیم. در دورههای خاص، مومیاییها به طور دورهای نبش قبر میشدند و مراسمی به نام «باز کردن دهان» انجام میشد. هدف از برگزاری چنین مراسمی این بود که اجازه دهند مرده نفس بکشد و با بستگان زنده خود ارتباط کلامی برقرار کند. با این حال، در بخش اعظم تاریخ مصر، این مراسم فقط برای مجسمهها یا تابوتها انجام میشد.
داخل مقبره، انواع اثاثیه، وسایل منزل، لباس، صندل، بازیها و حیوانات خانگی مورد علاقه متوفی وجود داشت. این اشیاء به متوفی اطمینان خاطر میداد که در عالم اموات هرگز به چیزی از دنیای زندگان نیاز نخواهند داشت. در مقبرهی توت عنخ آمون ارابههای واقعی دفن شده بود تا از حمل و نقل پادشاه پس از مرگ مطمئن شوند. در مصر باستان آمادهسازی برای مرگ یک کسب و کار بزرگ و سودآور بود.
(تجهیزات کانوپیک مادر سلطنتی Tjuiu، سلسله هجدهم، حدود ۱۵۴۹-۱۲۹۲ پ. م.)
تا اینجا آموختیم مصریان چگونه کبد، روده، ریه و معدهی متوفی را استخراج میکردند و درون ظروف جداگانه میگذاشتند. سپس این ظروف را در همان مقبرهای که مومیایی واقعی در آن بود، قرار میدادند. شاید این فرایند ناآشنا و عجیب به نظر برسد، اما به دلایل دیگری اهمیت دارد. به لطف این روشها که نسل به نسل در طول قرنها انجام شد، مصریان باستان به دانش گستردهای در مورد بدن انسان دست یافتند؛ بنابراین روشن میشود که چرا از میان تمام مردم دوران باستان، مصریان پیشرفتهترین دانش آناتومی و پزشکی را داشتند. بسیاری از روشهای درمان بیماریهای امروزی از مصر آغاز شد و پیشرفتهای آنها در جراحی، دانش امراض زنانه و حتی دندانپزشکی تا به امروز بسیار چشمگیر بوده است.