کارگردانانی که فیلمهای جنگی میسازند معمولاً دوران جنگ سرد را نادیده میگیرند، زیرا در واقع در این دوره هیچ نبرد بزرگی رخ نداده است. دوران جنگ سرد بیشتر یک بازی روانشناختی بین دو طرف بود، بین کشورهای سرمایه داری و کمونیستی، که از لحاظ غرور و دستاوردها همدیگر را به چالش میکشیدند و همزمان در مورد دشمنانشان به انتشار دروغ و پروپاگاندا پرداخته و از طریق جاسوسی از یکدیگر اطلاعات کسب میکردند.
به گزارش روزیاتو، البته دو طرف در این دوره هزینه و تسلیحات نظامی لازم برای یک سری جنگهای نیابتی کوچک و بزرگ را نیز فراهم میساختند. دوران جنگ سرد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ادامه یافت و به همین خاطر فیلمهای زیادی به بررسی این دوره پرداختند.
در دهههای متوالی جنگ سرد و پس از آن، حتی تا به امروز، فیلمسازان همچنان به ساخت فیلمهایی در مورد این دوره ادامه میدهند. این فیلمها از تریلرهای جاسوسی تیپیکال تا درامهای ورزشی احساسات برانگیز ادامه دارد و به برهههای مختلف این درگیری غیرنظامی مستقیم میپردازند.
برخی از این فیلمها بر اساس رخدادهای واقعی ساخته شده و برخی دیگر روایتهایی کاملاً ساختگی دارند، اما همگی از آن دوره دشمنی سرد بین شوروی و ایالات متحده برای روایت داستان هایشان استفاده میکنند. گاهی اوقات موضوع جنگ سرد در مرکزیت داستان قرار دارد و گاهی اوقات اتفاقات داستان در حالی رخ میدهد که دوران جنگ سرد را در پس زمینه خود دارد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۲۰ فیلم برتر در مورد دوران جنگ سرد آشنا کنیم که به ترتیب کیفیت رتبه بندی شده اند.
فیلم آلمانی The Tunnel داستان یک شناگر حرفهای را روایت میکند که از برلین شرقی به سمت غربی آن فرار میکند، و بعد از اینکه برنامه میریزد تا با حفر تونلی در زیر دیوار برلین، خانواده اش را نیز به قسمت غربی منتقل کند، در مییابد که افراد بسیاری نیز این ایده را داشته و میخواهند عزیزانشان را به بخش غربی شهر برلین بیاورند.
برنامهای برای انتقال ۳۰ نفر از طریق یک تونل کشیده میشود، اگر چه سرویس امنیتی آلمان شرقی موسوم به اشتازی تمام حرکات شهروندانش را زیر نظر دارد. این فیلم که نسبت به دیگر فیلمها در مورد جنگ سرد کمتر شناخته میشود، با تحسین منتقدان و سینماروها مواجه شده که به شخصیت ها، داستان و حال و هوای فیلم به عنوان نقاط قوت آن اشاره دارند و مجله تایم نیز آن را یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما در مورد دیوار برلین دانسته است.
فیلم Miracle داستان شکل گیری، آموزش و آماده سازی تیم المپیک هاکی ایالات متحده در سال ۱۹۸۰ را روایت میکند که علیرغم تمام انتظارات، تیم بسیار قویتر شوروی را در دوران اوج جنگ سرد شکست داد و قهرمان المپیک شد. این بازی بعدها لقب «معجزه روی یخ» را یافت و جمله مشهور ال مایکلز گزارشکر شبکه ABC به این مضمون که «آیا به معجزه باور دارید؟ بله!» به جمله مشهوری تبدیل شده و در سراسر فیلم بارها استفاده شد.
منتقدان و سینماروها همگی فیلم Miracle را یکی از بهترین فیلمهای درام ورزشی تاریخ سینما میدانند و در فهرست ۱۰ فیلم ورزشی برتر AFI قرار گرفت، فیلمی که به خاطر شخصیت سازی، حرکات ورزشی، احساسات و بازی هایش مورد تحسین همگان قرار گرفت.
فیلم آلمانی کمتر شناخته شده The Silent Revolution داستان گروهی دانش آموز را روایت میکند که در دوران جنگ سرد در آلمان شرقی بزرگ شده اند و تصمیم میگیرند برای کسانی که در جریان خیزش مجارستان کشته شده اند، دو دقیقه سر کلاس هایشان سکوت کنند. این ماجرا به عنوان یک اعتراض دانشجویی مورد توجه قرار گرفت هرچند با سکوت همراه بود. این فیلم به خاطر درام، احساسات، شخصیتها و کارگردانی اش مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و چندین جایزه در فستیوالهای سینمایی متعدد دریافت کرد.
فیلم بعدی دیمین چزل بعد بردن جایزه اسکار برای فیلم La La Land، فیلمی به نام First Man بود که داستان آن در دوران جنگ سرد روایت میشد. به عنوان فیلم دیگری که به پیشینه شخصیتهای کلیدی در رقابت فضایی بین ایالات متحده و شوروی میپرداخت، First Man در واقع زندگینامه نیل آرمسترانگ است و زندگی او از سال ۱۹۶۱ تا فرود آمدنش روی ماه در سال ۱۹۶۹ را روایت میکند و اتفاقات و تجربیاتی که به تصمیم او برای پذیرفتن این ماموریت خطرناک منجر شد را بررسی میکند.
اگر چه این فیلم به خاطر به تصویر نکشیدن صحنه نصب پرچم ایالات متحده روی خاک کره ماه بحث برانگیز شد، اما هنوز هم یک فیلم موفق و خوب از دیدگاه منتقدان بود و به خاطر شخصیت ها، درام و احساساتش مورد تمجید قرار گرفت.
جان اف کندی رییس جمهور سابق ایالات متحده یکی از شخصیتهای کلیدی دوران جنگ سرد بود که مسئولیت اتفاقات بزرگی مانند حمله به خلیج خوکها را بر عهده داشت. در سال ۱۹۶۲، دولت او دریافت که دولت شوروی در حال استقرار موشکهای بالستیک در کوبا است که به ۱۳ روز تنش شدید و مذاکره بین دو طرف منجر شد، دورهای که در آن ناآرامی اجتماعی و نگرانی از یک جنگ هستهای به اوج خود رسید.
فیلم Thirteen Days این اتفاقات را از درون کاخ سفید به تصویر میکشد، نشان میدهد که چطور ایالات متحده از بحرانی بسیار بزرگتر از آن چه که رخ داد جلوگیری کرد. این فیلم نقدهای خوبی از منتقدان دریافت کرده و به خاطر بازی ها، شخصیتها و سبک روایتش مورد تمجید قرار گرفت، اگر چه برخی از اتفاقاتی که در آن به تصویر کشیده شد، واقعیت تاریخی نداشته یا تنها گمانه زنی بود.
بسیاری فراموش میکنند که قبل از مبارزه برای فرستادن انسان به ماه، ایالات متحده و شوروی میخواستند اولین کشوری باشند که عملیات موفقیت آمیز راه رفتن در فضا را انجام دهند و الکسی لئونوف فضانورد روسی در نهایت توانست در سال ۱۹۶۵ به این موفقیت دست یابد. فیلم Spacewalk ساخته سال ۲۰۱۷ به جزییات اتفاقاتی میپردازد که به ماموریت لئونوف منجر شد، و همچنین دشواریهایی که وی بعد از حضور در فضا با آن مواجه شد. این فیلم مورد تحسین منتقدان و سینماروها (به ویژه در روسیه) قرار گرفت و بسیاری به بازیگری و جلوههای ویژه فیلم به عنوان نقاط قوتش اشاره کرده و آن را با درام مستند گونه Apollo ۱۳ ساخته سال ۱۹۹۵ مقایسه کردند.
درام تاریخی لهستانی Cold War ساخته سال ۲۰۱۸ یک روایت عاشقانه واقع گرایانه در مورد یک خواننده زن جوان و شاد و یک کارگردان فیلمهای موزیکال است که از معشوقه اش میخواهد لهستان را همراه با او برای آغاز یک زندگی جدید در فرانسه ترک کند. این فیلم نقدهای عمدتاً مثبتی از جانب منتقدان دریافت کرد که بازیگری، کارگردانی، سبک روایت، احساسات، فیلمبرداری و لوکیشنهای فیلم را ستودند. همچنین این فیلم جوایز بسیاری را دریافت کرد که از آن جمله سه نامزدی اسکار برای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، بهترین فیلمبرداری و بهترین کارگردانی بود.
دوران حضور تیموتی دالتون در نقش جیمز باند در فیلمهای این فرانچایز نسبتاً ناموفق بود، اگر چه وی در دو فیلم قابل توجه در این فرانچایز نقش اصلی را ایفا میکرد. فیلم The Living Daylights اولین حضور او در نقش مامور ۰۰۷ بود، فیلمی که در دریای فیلمهای اکشن فراوان دهه ۱۹۸۰ گم شد، اما به عنوان نگاهی منحصربفرد به دوران جنگ سرد دوباره مورد توجه قرار گرفت.
نه تنها موضوع قاچاق کردن انسانها و بیرون آوردن آنها از روسیه یکی از روایتهای داستان است بلکه بخش سوم فیلم در افغانستان و در دوران اشغال این کشور توسط شوروی روایت میشود و شخصیت زن داستان نیز جذابیتهای خاص خود را دارد که بر کشش کلی فیلم میافزاید.
فیلم کمدی سیاه Death of Stalin مرگ ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۳ را روایت میکند و البته سیاستمداران، رهبران و بوروکراتهای کمونیستی که برای رسیدن به جایگاهی تلاش میکردند که بعد از مرگ استالین خالی شده بود.
در طول روایت خود، موضوعات مختلفی مرتبط با محتوای فیلم میتوانست پذیرش آن از طرف مخاطبان را تهدید کند: این فیلم در چندین کشور به خاطر ضد شوروی بودن ممنوع شد و دقت تاریخی آن نیز بسیار مورد بحث قرار گرفت، اما هنوز هم نقدهای مثبتی از منتقدان و سینماروها دریافت کرد و به خاطر طنز، بازیگری، کارگردانی و حال و هوای خود مورد تحسین قرار گرفت.
به عنوان یکی از قدیمیترین فیلمهای این فهرست و یکی از معدود فیلمهایی که در دوران درگیری ژئوپلتیکی جنگ سرد ساخته شده، فیلم The Right Stuff یکی دیگر از آن فیلمهایی است که بر رقابت فضایی بین شوروی و ایالات متحده تمرکز دارد. برخلاف دیگر فیلمهای مشابه این فهرست، این فیلم تصمیم میگیرد روی اولین تلاشهای فضایی تمرکز کند تا دستاوردهایی که بعدها بدست آمد. این فیلم روایتگر شش سال نوآوری در عرصه فضایی است و زندگی هفت خلبانی را روایت میکند که تصمیم گرفتند در بحبوحه یک درگیری سیاسی رو به افزایش، بخشی از برنامه فضایی ایالات متحده برای پرتاب انسان به فضا باشند.
علیرغم این که یک شکست تجاری عمده به شمار میرود، فیلم The Right Stuff در هشت بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد، از جمله بخش بهترین فیلم، و توانست چهار جایزه اسکار را بدست آورد. این فیلم به خاطر شخصیت سازی، درام، احساسات برانگیز بودن و سرعت روایت مناسب داستان مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
در فیلم WarGames شاهد ترکیب داستانهای نوجوانانه دهه ۸۰ و جنگ سرد هستیم، جایی که متوی برودریک نقش یک نابغه کامپیوتری جوان را بازی میکند. بعد از اینکه به صورت تصادفی با دولتی سری ارتباط برقرار میکند، وی پس از اینکه کامپیوتر او را به نبردی بازی گونه بین ایالات متحده و روسیه دعوت میکند، ناخواسته باعث وقوع جنگ جهانی سوم میشود.
این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای با موضوع جنگ سرد، تنش کمتری دارد، اما همچنان تنشهای شدید این دوره را به تصویر میکشد، به ویژه زمانی که تهدید جنگ سرد با یک اشتباه ساده از جانب طرفین بسیار خطرناک به نظر میرسد. این فیلم در بخش بهترین سناریو نامزد دریافت جایزه اسکار شده و به یکی از نمادینترین فیلمهای دهه ۶۰ سینمای هالیوود تبدیل شد.
تحت نظر گرفتن شهروندان یکی از تمهای همیشگی فیلمهای مربوط به دوران جنگ سرد بوده و این موضوع در فیلم The Lives Of Others به طور خاص مورد بررسی قرار میگیرد. داستان فیلم در برلین شرقی روایت میشود و در مورد یک مامور سرویس امنیتی اشتازی است که جذب زندگی دو شخصی میشود که مامور شده زندگی آنها را تحت نظر داشته باشد.
این فیلم حال و هوای تاریک و ناامید کننده و سرد بسیاری از فیلمهای روایت کننده جنگ سرد را در خود دارد، جایی که همزمان به تمهای شفقت و ارتباط شخصی میپردازد که به خوبی با داستان این دوره هماهنگی دارد. این فیلم آلمانی در نهایت برنده جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شد و در فهرست بهترین فیلمهای وبسایت IMDB در رتبه ۷۵ قرار دارد.
اگر چه بسیاری از فیلمهای ساخته شده در مورد دوران جنگ سرد به درگیری بین دو طرف این مناقشه میپردازند، فیلم Good Night, And Good Luck یکی از آن دسته فیلمهایی است که به روایت درگیریهای رخ داده بین مردمان دو طرف میپردازد. این فیلم به تلاشهای یک سناتور آمریکایی به نام جوزف مک کارتی برای شناسایی کمونیستهایی میپردازد که در ایالات متحده موقعیتهای قابل توجهی دارند.
همزمان در فیلم به تلاشهای شجاعانه یک روزنامه نگار و مجری خبری به نام ادوارد آر مارو پرداخته میشود که قصد دارد از تکرار موضوعی شبیه شکار جادوگران و قربانی شدن بیگناهان جلوگیری کند. جرج کلونی با این فیلم اولین تجربه کارگردانی خود را کسب کرد و خود فیلم نیز در بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین سناریو نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
جان لو کار استاد رمانهای با داستانهایی در مورد دوران جنگ سرد است و فیلم Tinker Tailor Soldier Spy نیز بهترین اقتباس از رمانهای اوست. در این فیلم گری اولدمن نقش جرج اسمایلی را بازی میکند، یک افسر اطلاعاتی بریتانیایی که مخفیانه از بازنشستگی اجباری بیرون آورده میشود تا جاسوسی که در سازمانهای اطلاعاتی کشور وجود دارد را شناسایی کند.
با اکشنی اندک، این فیلم توانسته یک تریلر هیجان انگیز و پرتنش و یکی از بهترین فیلمهای جاسوسی تمام دوران است که به شبکهای از رازهایی که این افراد در آنها کار میکنند میپردازد. اولدمن به خاطر بازی خاص و قدرتمند خود در این نقش مورد تمجید قرار گرفته و اولین نامزدی خود برای جایزه اسکار را کسب کرد.
پارانویا و توهم یکی دیگر از تمهای عمده فیلمهای مرتبط با دوران جنگ سرد است و The Manchurian Candidate ترسناکترین ایده را در ذهن مخاطبان آن زمان میکارد.
فرانک سیناترا در این فیلم نقش یک کهنه سرباز جنگ کره را روایت میکند که یکی از همرزمانش که همراه با وی اسیر جنگی بوده نامزد معاون رییس جمهوری ایالات متحده میشود. اما وی خیلی زود در مییابد که این دوست و هم سلولی سابقش شستشوی مغزی شده تا یک مامور کمونیست در کاخ سفید به قدرت برسد. این فیلم با یک داستان مملو از تنش به روایت این ایده ترسناک میپردازد که حتی بعد از چند دهه از ساختنش نیز هنوز قابل درک و جذاب است.
درام تاریخی Bridge of Spies داستان جیمز بی داناوان را روایت میکند، یک حقوقدان و افسر نیروی دریایی ایالات متحده که وظیفه دارد یک خلبان آمریکایی اسیر شده توسط شوروی به نام فرانسیس پاورز را از طریق مذاکره آزاد کند.
توافق بدست آمده این است که در قبال آزادسازی پاورز، ایالات متحده نیز یک جاسوس شوروی به نام رودولف ابل که پنج سال قبلتر دستگیر شده و به زندان فرستاده شده است (کسی که داناوان تنها وکیلی بوده که برای دفاع از او در دادگاه داوطلب شده و باعث شده محکومیتی سنگینتر از زندان برایش تعیین نشود) آزاد گردد. با داشتن استیون اسپیلبرگ در مقام کارگردان، نویسندگی برادران کوئن و بازی تام هنکس در نقش اول فیلم، این درام تاریخی دوران جنگ سرد مملو از استعداد بود و بسیار مورد تحسین قرار گرفت.
تئوریهای توطئه در فیلمهای مرتبط با دوران جنگ سرد بسیار فراوان هستند، زیرا توهمات و تئوریهای بسیاری در مورد اتفاقات پنهانی که در آزمایشگاههای دو طرف رخ میداد وجود داشت. بسیاری از اپیزودهای سریال X-Files بر اساس همین تئوریها ساخته شده و در بیش از ۱۰ فصل هرگز این تئوریهای توطئه به پایان نرسیدند.
The Shape of Water یکی از این داستان هاست و ترکیبی جذاب و بی نقص از علم، تاریخ و فانتزی به شمار میآید. عشق شخصیتهای اصلی نیز با اعلاو خبر بحران موشکهای کوبا از طریق رادیو و سخنرانیهای جان اف کندی همراه میشود و به همین خاطر دورهای که داستان در آن روایت میشود را فراموش نمیکنید. این فیلم ساخته گیرمو دل تورو بسیاری از منتقدان را شگفت زده کرده و جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار سال را دریافت کرد.
در اینجا با داستانی متفاوت روبرو هستیم، به ویژه وقتی پای واقعیت یا داستان در میان باشد. داستان این فیلم عمدتاً در سالهای اول جنگ سرد روایت میشود، اما اینکه جان نش تا چه اندازهای با سازمان سیا در ارتباط بود از جذابیتهای رازآلود فیلم A Beautiful Mind است.
شخصیت جان نش از شیزوفرنی رنج برده و دیدگاه او از واقعیت در اغلب اوقات نادرست و غیرقابل اعتماد است. اما این موضوع به حضور همه جا حاضر دوران جنگ سرد در فیلم خدشه وارد نمیکند که اگر چه ساختگی است، اما بر اساس رخدادهای واقعی برای یک ریاضیدان آمریکای و سرگذشت واقعی او ساخته شده است.
فیلم The Hunt for Red October یک داستان اکشن بسیار هیجان انگیز در مورد جنگ سرد است که رویکردی هوشمندانه و قوی دارد، حتی در شرایطی که شان کانری نقش یک فرمانده زیردریایی روسی را ایفا میکند. شخصیت شان کانری با یک زیردریایی مدرن و جدید ساخت شوروی دست به شورش زده و میخواهد به ایالات متحده پناهنده شود، موضوعی که باعث وحشت دو طرف جنگ سرد میشود.
آیا او قصد فرار از شوروی را دارد یا میخواهد به ایالات متحده حمله کند؟ این فیلم اولین مورد از رمانهای متعدد تام کلنزی بود که شخصیت جک رایان را در قالب یک اثر سینمایی به تصویر میکشید و اگر چه اکثر این رمانها در دوران جنگ سرد روایت میشدند، اما تمام آنها به موضوع جنگ سرد و درگیریهای مرتبط با آن نمیپرداختند.
فیلمهای زیادی بوده اند که به درام احتمال یک آخرالزمان هستهای پرداختند، در شرایطی که هر دو ابرقدرت تا دندان مسلح بوده و هر لحظه امکان یک جنگ هستهای ویرانگر میرفت و به همین خاطر مدت زمان زیادی طول نکشید که هجوهای هوشمندانه وارد سینما شدند.
فیلم Dr. Strangelove خندیدن به جنگ سرد را آسان کرد، له لطف بازیهای حیرت انگیز و خاصی از بازیگرانی که قدرت بازیگری و رزومه آنها به شدت با ژانر کمدی و شخصیتهای کمدی شان در تضاد بود، که برجستهترین آنها پیتر سلرز بزرگ بود که در فیلم چند نقش متفاوت را بازی میکند. اما همه چیز فیلم در مورد خندیدن به جنگ سرد نیست و برخی لحظات وجود دارد که در آن اتفاقی ویرانگر در آستانه رخ دادن به تصویر کشیده میشود. با این وجود، Dr. Strangelove یک کمدی بسیار اثرگذار در دوران اوج جنگ سرد و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست.