همه چیز در یک چشم برهم زدن اتفاق افتاد. نادیا، سوزشی خفیف روی صورت خود حس کرد و تا چند ثانیه باورش نمیشد آنچه بر جان او نشسته است داغ خانمانسوز اسید باشد.
به گزارش ایران، نگران سلینا، دخترک ۴ سالهاش بود. دخترش وحشتزده گریه میکرد و تنها چند ثانیه زمان لازم بود تا اهالی محله رسالت اطراف مادر جوان و دختر خردسالش جمع شوند. حادثه در نزدیکی خانه پدری نادیا رخ داده بود. پدر نادیا که سروصدا را شنید، خودش را به دختر و نوهاش رساند.
داماد سابق خانواده هنوز در صحنه جنایتی که خلق کرده ایستاده بود. دستان مرد اسیدپاش بشدت سوخته بود و لمس بدن سلینا و صورت نادیا کافی بود تا پدر نادیا که پزشکی معروف است، دچار سوختگی شود.
دقایقی بعد همه افرادی که حادثه دیده بودند به بیمارستان منتقل شدند. پلیس بلافاصله برای رسیدگی به موضوع وارد عمل شد و تحقیقات تیم جنایی در دستور کار محمدرضا صاحبجمعی بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
عامل اسیدپاشی میگفت در آخرین لحظه وقتی چشمش در چشم نادیا و سلینا افتاده از تصمیم خود پشیمان شده است.
نادیا چند سال داری؟
۳۵ سال.
چند سال با پدر سلینا زندگی کردی؟
۱۲ سال زندگی مشترک داشتیم.
چه چیزی سبب شد با وجود یک دختر خردسال تصمیم به جدایی بگیری؟
علت اصلی این تصمیم اعتیاد شوهرم بود. اعتیاد باعث بیکاری و بداخلاقیهایش میشد که همه اینها باعث شد ادامه دادن به این زندگی برایم سخت شود.
بعد از جدایی چه میکردی؟
سر کار میرفتم. البته قبل از جدایی هم شاغل بودم. خانوادهام از من و فرزندم حمایت میکردند و میخواستم زندگی آرامی برای خودم بسازم، اما همسر سابقم با موضوع طلاقمان کنار نمیآمد. در آخر هم به همین دلیل دست به چنین کاری زد.
چطور متوجه شدی که کنار نیامده است؟
تماس میگرفت و میگفت نمیتواند دوری مرا تحمل کند. همیشه میگفت عاشقم است، اما زندگی در آن شرایط برای من سخت بود. سعی میکردم با او صحبت کرده و حال روحیاش را درک کنم که به پذیرش برسد، اما وقتی دیدم نمیتوانم او را قانع کنم، از تمام پیامرسانها مسدودش کردم. فکر میکنم این اقدام من باعث شد خیلی بیشتر از قبل بههم بریزد.
از روز حادثه بگو.
آن روز دخترم را از مهدکودک آورده بودم و در راه رسیدن به منزل بودیم. همسر سابقم سر راهمان سبز شد و در چشم برهمزدنی روی صورتم اسید پاشید که همین سبب شد قطراتی روی دست و بدن دخترم هم بریزد. دست خودش هم بشدت سوخت. در بیمارستان میگفت در آخرین لحظه پشیمان شدم و ظرف اسید را برگرداندم که روی دست خودم ریخت.
الان چه آسیبی دیدهای؟
نیمی از صورتم بشدت سوخته و پوست سرم آسیب شدید دیده است. چشم راستم بینایی ضعیفی دارد و بیشتر از هر چیز در حال درمان چشمم هستم.
تقاضای تو چیست؟
تقاضای قصاص عضو خواهم داشت.
رسیدگی به این پرونده در حالی در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران در جریان است که متهم به دلیل شدت سوختگی در بیمارستان بستری بوده و پس از طی مراحل درمان، تحتالحفظ برای بازجویی به دادسرای جنایی منتقل خواهد شد.