کیوان جامهبزرگ عضو هیئتمدیره نظام صنفی رایانهای تهران طی یادداشتی در روزنامه هممیهن نوشت: نیمه دوم سال گذشته و متعاقب ناآرامیهایی که در شهرهای مختلف کشور رخ داد، اینترنت نسبتاً آزاد به بهانه مسائل و اولویتهای امنیتی به مسلخ کشیده شد. در این میان بسیاری از کارشناسان، فعالان صنفی و نهادهای تخصصی مرتبط تلاش کردند طی گفتگو با نهادهای مختلف، نادرستی این رویکرد و بینتیجه بودن فیلترینگ به بهانه دفع شر تهدیدات امنیتی را گوشزد کنند.
نهایتاً پاسخی که روسای قوای مجریه و مقننه و شخص وزیر محترم ارتباطات دادند این بود که با پایان ناآرامیها میتوانیم مجدداً دسترسی مردم را به پلتفرمهای بزرگ اجتماعی- که فقط دو پلتفرم اینستاگرام و واتساپ شرکت متا سهم ۸۰ درصدی از ترافیک مصرفی اینترنت کشور را نیز به خود اختصاص داده بودند (حاکی از سهم بزرگ آنها در زندگی روزمره ایرانیان) - برقرار کنیم.
در این مدت مردم ایران از دسترسی به بیش از نیمی از ۲۰ سایت و ۲۰ پلتفرم محبوب دنیا (بخوانید بیش از ۸۰درصد مصرف اینترنت دنیا) محروم هستند. این فاجعه آنجا تراژیکتر میشود که درعینحال بسیاری از مسئولان ردهبالای کشور همچنان در اغلب این پلتفرمها فعال و مشغول به فعالیت هستند! البته که در همین دورهی تشدید فیلترینگ نیز بررسیهای تخصصی حاکی از بازگشت ترافیک این پلتفرمها و بهنوعی رجوع مجدد مردم به آنها – اینبار با دشواری و مکافات استفاده از فیلترشکن - است.
پیامد این سیاست پس از شش ماه، علاوه بر ضربهای که به اعتماد شهروندان و کسبوکارهای فعال در شبکههای اجتماعی وارد کرد، آلوده شدن گوشی بسیاری از شهروندان ایرانی به انواع بدافزار بهدلیل استفاده از فیلترشکنهای ناامن، رشد انفجاری نصب و فروش vpn و رشد پنج میلیون نفری کاربران پلتفرم بهمحاقرفته قبلی (تلگرام) و ۵۰ میلیونی شدن تعداد کاربران آن در ایران بود.
بگذریم از این رنجنامه تکراری در کشور برای پیمودن چندباره مسیرهای اشتباه و عبرت نگرفتن از آنها. نگاه رو به آینده برای بازگرداندن حقوق بدیهی شهروندان و به تبع آن ترمیم قدری از شکاف (بخوانید گسل) بیاعتمادی بین مردم و حاکمیت و سرمایه اجتماعی نابودشده میطلبد که این وعده مسئولان هرچه سریعتر عملی شود و شاهد بازگشت عقلانیت به مدیریت فضای مجازی کشور باشیم؛ چه آنکه نگارنده معتقد است بر خلاف نگاه ضدامنیتی که در این مدت به اینترنت آزاد تحمیل شد، از قضا این فضا میتواند خود بدل به سپر یا حتی سلاح امنیتی کشور شود.
ما در پیش چشمان خود شاهد اثر بیبدیل تیکتاک در آمریکا بودیم. اینکه چگونه تأثیر یک اپلیکیشن چینی میتواند آنقدر بزرگ باشد که سناتورهای آمریکایی را وادار به واکنش در برابر آن کند. همانطور که در نوشتارهای پیشین خود هم تأکید کرده بودم جامعه شبکهای بر خلاف جامعه تودهای میتواند بهسرعت شبکه ارتباطی خود را بازتولید کند و نگاه سلبی به اینترنت و ابزارهای ارتباطی در آن هرگز دوام نخواهد داشت.
حالا که شاهد گشایشهایی در سیاست خارجی و دور شدن از رادیکالیسم سیاسی لااقل در تعامل با همسایگانمان هستیم و امروز بهخاطر منافع ملی، روابط خود را با عربستانی از سر میگیریم، حداقلانتظار این است که همین نگاه نیز در تعامل با شهروندان جاری شود. لااقل مردم را هم بهاندازه مسئولان در استفاده از پلتفرمهای جهانی اجتماعی و ارتباط با دنیا محق بدانیم. پرواضح است که شهروندان توانمند، مقوم سرمایه اجتماعی هستند و سرمایه اجتماعی نیز در بزنگاهها، مهمترین نقطه اتکا امنیتی یک کشور خواهد بود.
در خبرها آمده است که وزیر محترم ارتباطات گفتهاند: «فیلترینگ شبکههای اجتماعی در اختیار وزارت ارتباطات نیست که بخواهد آن را بردارد.» فارغ از اینکه سخن ایشان خلاف وعدهای است که پیش از این داده بودند؛ حتی اگر سخنشان را کاملاً صادق بپنداریم، از وزیر ارتباطات انتظار میرود که اولویت اول خود را تلاش برای تبیین اهمیت اینترنت آزاد در توسعه و امنیت کشور برای سیاستگذاران اصلی در نظر بگیرد. وزیر ارتباطات امروز نقش بسیار مهم و تاریخسازی در یکی از بزنگاههای تاریخ کشور میتواند داشته باشد.
امید که با سلب مسئولیت، این نقش را نادیده نگیرند و همه توان خود را برای آینده بهتر ایران صرف کنند.