فرارو- اندام ایده آل زنانه تا یک دهه پیش تحت تاثیر تصاویر اینستاگرام و اندام اعضای خانواده کارداشیان قرار گرفت. زنان جوانان در سراسر اینترنت این الگو را نسخه برداری کردند.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورکر، دانا عمری" متخصص تغذیه و اینفلوئنسر اینستاگرام در هیوستن با مستندسازی عمل زیبایی افراد ثروتمند و مشهور ۲۵۰ هزار دنبال کننده جمع کرده است. او اخیرا متوجه شد که قطب نمای انسانی درباره استاندارد زیبایی در رسانههای اجتماعی در حال چرخش به سوی جهتی تازهای است. کارداشیانها در حال کمتر شدن بودند! اکنون ایده آل به سوی لاغرتر و سفیدتر بودن سوق پیدا کرده است و دیگر الگوی اندام خاندان کارداشیان که پیشتر در میان زنان سیاه پوست دیده میشد محبوبیت سابق را ندارد. "کیم کارداشیان" نیز اخیرا پیش از مراسمی لباسی را پوشید که توسط مرلین مونرو پوشیده شده بود. او برای آن که بتواند این لباس را بر تن کند ۹.۵ کیلوگرم وزن کم کرد. "کلویی کارداشیان" که پیشتر درباره مبارزه با وزن اش صحبت کرده بود عکسهای تولد چهل سالگی خود را منتشر کرده که در آن مانند یک باربی لاغر و بلوند به نظر میرسد. در سراسر اینستاگرام افراد ثروتمند و جذاب از نظر حرفهای ترقوهها و قفسه سینه را نشان میدهند.
اخیرا عمری راز پشت چنین لاغری چشمگیری را با فالوئرهایش در میان گذاشت: او اصرار داشت که اعضای خانواده کارداشیان و احتمالا سایر سلبریتیها سماگلوتاید ماده فعال داروی اوزمپیک را مصرف کرده اند. او نوشت این دارو در اصل برای دیابت است، اما برای کاهش وزن مورد استفاده قرار میگیرد و همه درباره آن صحبت میکنند. او نوشت"ظاهرا کیم و کلویی سال گذشته مصرف اوزمپیک را آغاز کرده اند".
اوزمپیک که توسط شرکت نوو نوردیسک تولید میشود بخشی از یک کلاس در حال گسترش از داروها به نام آگونیستهای گیرنده GLP-۱ است که به طور چشمگیری درمان دیابت و چاقی را تغییر داده است. اوزمپیک توسط سازمان غذا و دارو صرفا برای درمان دیابت نوع ۲ مورد تایید قرار گرفته است وضعیتی که نود درصد از کل موارد دیابت را تشکیل میدهد و از سال ۲۰۱۷ میلادی به این سو در دسترس بوده است. نام آن اکنون به طور خلاصه برای کل دسته داروهای مرتبط با کاهش وزن مورد استفاه قرار میگیرد. نوو نوردیسک در پایان سال ۲۰۲۲ میلادی اعلام کرد که رشد درآمدی پنجاه درصدی در بازار جهانی داشته است.
این داروها هورمونی به نام پپتید ۱ شبه گلوکاگون را تقلید میکنند که تولید انسولین را تحریک میکند و تولید گلوکاگون را که باعث افزایش قند خون میشود سرکوب میکند. بدن به طور طبیعی GLP-۱ را بعد از غذا آزاد میکند و این هورمون به مغز حرکت میکند و باعث ایجاد احساس سیری میشود. داروهای GLP-۱ به طور موثر این حس سیری را تزریق میکنند و هم چنین سرعت تخلیه غذا از معده را کاهش میدهند. بیماران معمولا رهایی از هوس و ناتوانی در پرخوری بدون بیماری را گزارش میدهند.
یک نظر دهنده در گروهی اینترنتی درباره افرادی که از سماگلوتاید استفاده میکنند نوشته بود:" من متقاعد شده ام که این اساسا جایگزین سیگنالی شده که بدن من در تمام زندگی از دست داده ام". یکی از اعضای یک گروه آنلاین به نام Lose the Fat نوشت:"تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که جای تعجب نیست که افراد لاغر فکر میکنند افراد سنگین وزن اراده ندارند. در واقع مغزشان به آنان میگوید که دست از خوردن بکشند. من پیشتر در این باره هیچ گونه ذهنیتی نداشتم".
بیش از ۴۰ درصد از آمریکاییها چاق هستند و یازده درصد آنان به دیابت نوع ۲ مبتلا شده اند. هر دو بیماری شامل اختلال عملکرد متابولیک هستند: دیابت نوع ۲ با مقاومت در برابر انسولین مشخص میشود صفتی که با افزایش چربی در فرد ایجاد میشود. مقاومت به انسولین منجر به قند خون بالا میشود که خطر سکته مغزی، بیماری قلبی، آسیب عصبی و ... را افزایش میدهد. چاقی با نرخ بالاتر سرطان، آپنه خواب و بیماری کبدی مرتبط است. برای افرادی که با این خطرات زندگی میکنند داروهای جدید ممکن است یک موهبت الهی باشند. دکتر "کول بارفیلد" متخصص داخلی در نشویل به "نیویورکر" میگوید:"این داروها پیشگامانه هستند. برای این شرایط بیماران را در معرض خطر حوادث قلبی عروقی عمده قرار نمیدهند".
با این وجود، مصرف این نوع داروها عوارضی نیز به همراه دارند. عوارض جانبی اولیه (اسهال، استفراغ، یبوست، سرگیجه، حالت تهوع) میتواند برای فرستادن افراد به اورژانس کافی باشند. مصرف کنندکان این داروها هم چنین میتوانند ریزش مو را تجربه کنند که ناشی از کاهش وزن سریع است. در موارد نادر مصرف کنندگان دارو ممکن است دچار نارسایی کلیه، پانکراتیت یا انسداد روده شوند.
نکته دیگر آن که داروهای GLP-۱ گران هستند و مصرف کنندگان باید ماهانه بیش از هزار دلار برای خرید آن پول خرج کنند و شرکتهای بیمه نیز اغلب هزینه آن را پوشش نمیدهند چرا که داروهای کاهش وزن الزامی نیستند و از همین رو تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرند. با این وجود، بارفیلد میگوید یک سال پیش شاهد افزایش بیمارانی بود که اوزمپیک را میخواستند. او میگوید:"من گمان میکنم که تقاضا زمانی رخ داد که سلبریتیها در تیک تاک درباره نتایج استفاده از اوزمپیک صحبت کردند".
"اندی کوهن" تهیه کننده تلویزیونی در سپتامبر در توئیتی نوشت:"همه ناگهان ۱۱ کیلوگرم وزن کم کرده اند، اما وقتی مصرف اوزمپیک را قطع کنید چه خواهد شد"؟ با این وجود، سلبریتیها عموما این اتهام را رد کرده اند. "کلویی کارداشیان" در اینستاگرام نوشت که ۵ روز هفته ساعت ۶ صبح برای تمرین ورزشی بیدار میشود.
عمری این انکارها را خنده دار دانست. میتوان جهان متفاوتی را تصور کرد که در آن کشف سماگلوتاید ابزاری قدرتمند برای باز کردن گرهای از تمایلات ژنتیکی، نیروهای محیطی و رفتارهایی که برای افزایش وزن بیشتر قلمداد شود. ما ممکن است متابولیسم و اشتها را به عنوان حقایق بیولوژیکی بشناسیم تا انتخابهای اخلاقی.
افزایش نرخ دیابت نوع ۲ و چاقی در سراسر جهان میتواند معکوس شود. در جهان واقعی که ما در آن زندگی میکنیم افرادی که بیشتر به سماگلوتاید نیاز دارند اغلب برای دریافت آن تلاش میکنند و به نظر میرسد که ورود آن کمتر توجه عمومی به معنای چاق بودن را برانگیخته است تا تجدید نظر در مورد لاغری.
انقلاب صنعتی به طور فزایندهای سبک زندگی بی تحرک و دسترسی آسانتر به مواد غذایی را ایجاد کرد البته سایزهای استاندارد لباس نیز تاثیرگذار بودند. صنعت رژیم غذایی جان گرفت: عصاره تیروئید در قرصها بسته بندی شد و با نامهای مختلف فروخته شدند. سالنهای کاهش وزن وجود داشتند که در آن زنان میتوانستند گوشتهای خود را غلطانده و توسط ماشینها فشرده سازند. مجلات زنانه این ایده را که سفیدی درجه یک را میتوان از طریق بدن لاغر نشان داد و وحشتی از چربی و فرهنگهایی که برای آن ارزش قائل بودند را بیان میکردند. در مقالهای منتشر شده در سال ۱۸۹۷ میلادی به چاق بودن به عنوان یک جنایت و بدشکلی اشاره شده بود و استدلال شده بود که یک زن چاق موفقیت اجتماعی نخواهد داشت.
با این وجود، از دهه ۱۹۶۰ میلادی کارزار علیه انگ قلمداد کردن چاقی آغاز شد. با این وجود، تمایل به لاغری از هر طریق ممکن از جمله مصرف آمفتامینها و پیروی رژیم غذایی شامل گریپ فروت یک اصل تقریبا اساسی در اجتماعی شدن زنان باقی مانده است.
در دهه نود میلادی وب سایتهای طرفدار بی اشتهایی در اینترنت افزایش یافتند. در اوایل دهه دو هزار میلادی دختران نوجوان برای داشتن عضلات شکمی ماند شکم "بریتنی اسپیرز" با وسواس دراز و نشست انجام میدادند. در دهه ۲۰۱۰ میلادی زمانی که اعضای خاواده کارداشیان بدن منحنی شان را نشان میدادند همزمان چای و ملینهای تناسب اندام را میفروختند. نتیجه مطالعه هاروارد با تکیه بر دادههایی که از افراد میخواهد کلمات و تصاویر را در دستههای خوب و بد طبقه بندی کنند نشان داد که تعصب ضمنی علیه افراد چاق در واقع از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ میلادی افزایش یافته است.
ترس فرهنگی از چربی در پیامدهای منفی مرتبط با آن نقش دارد. حدود یک سوم از پزشکان در بررسیای اشاره کردند که بیماران چاق شان را به عنوان "درخت" یا "تنبل" قلمداد میکنند. همین موضوع باعث شرمندگی افراد دچار اضافه وزن و مراجعه کمتر آنان به پزشکان میشود.
چاقی با فقر ارتباط دارد و بزرگسالان سیاه پوست و لاتین تبار بیش از سفید پوستان چاق هستند. نگرش عمومی نسبت به افراد چاق باعث میشود که بیزاری نسبت به افراد فقیر و غیر سفید پوستان به عنوان نگرانی اخلاقی بیان شود.
با این وجود، گاهی اوقات به اشتباه این گونه قلمداد شده که اگر چاقی به خودی خود زشت نیست نباید به ارتباط بین سلامتی و افزایش وزن توجه کرد.
در واقع، هم لاغری و هم چاق بودن میتواند نتیجه بی نظمی در غذا خوردن باشد و هر دو در نهایت خطرناک هستند. نتیجه مطالعهای صورت گرفته در سال ۱۹۵۸ میلادی در هفت کشور نشان داد که رابطهای بین رژیم غذایی و سلامت قلب وجود دارد. تحلیل دادهها نشان داد که افراد بسیار لاغر و بسیار سنگین وزن در معرض بیشترین خطر برای ابتلا به بیماری قلبی قرار دارند. پس از آن شاخص توده بدنی به عنوان معیاری برای تناسب اندام مطرح شد. با این وجود، فرمول طراحی شده برای این شاخص مردان اروپایی را مدنظر قرار داده بود و برای نشان دادن سلامت زنان و افرادی که سیاه پوست، لاتین تبار یا آسیایی تبار هستند دقت کمتری داشته است. به طور کلی، این شاخص بر یک همبستگی دقیق وزن به سلامت دلالت دارد که در واقع وجود ندارد.
در مطالعهای تازه صورت گرفته درباره شاخص توده بدنی مشخص شد یک سوم افرادی که شاخص توده بدنی طبیعی داشتند معیارهای متابولیک ناسالم نداشتند و تقریبا نیمی از افرادی که از نظر فنی اضافه وزن داشتند از نظر متابولیک سالم بودند.
حدود یک چهارم افرادی که به عنوان چاق طبقه بندی شده بودند نیز سالم بودند. یک بدن سالم به طور کلی میتواند به مغز سیگنال بدهد که غذای کافی داشته باشد، اما این سیستم سیگنالینگ ممکن است معیوب باشد یا آسیب ببیند. یکی از مهمترین نکات در مورد چاقی و آن چه که اکثر افراد نمیدانند این است که در فرآیند افزایش وزن مدار عصبی مغز که وزن را تنظیم میکند آسیب میبیند. هیپوتالاموس نشانههایی از التهاب و آسیب را نشان میدهد.
او توضیح داد که نظریه غالب این است که "کالری بیش از حد به سرعت وارد میشود و به اعصابی آسیب میرساند که به هورمونهایی که وزن بدن را کنترل میکنند پاسخ میدهند. "
یکی از این هورمونها لپتین است که در چربی بدن تولید میشود و به مغز سیگنال میدهد که زمان توقف غذا فرارسیده است. با این وجود، اگر چربی را اضافه کنید عرضه بیش از حد لپتین میتواند باعث شود بدن شما نسبت به آن حساس شود و مغزتان به اشتباه باور کند که دچار گرسنگی هستید.
بدن شما سعی میکند با کاهش متابولیسم و افزایش اشتها سیستم را دوباره متعادل کند. پس از آن که فرد به اندازه کافی وزن اضافه کرد تا وارد این چرخه انحراف متابولیک شود کاهش وزن و حفظ آن در درازمدت صرفا از طریق رژیم غذایی و ورزش تقریبا غیر ممکن میشود.
اکنون شرکت نوو نوردیسک حدود صد میلیون دلار برای تبلیغات مرتبط با اوزمپیک هزینه کرده است و سالانه تقریبا ده میلیون دلار برای لابی کردن هزینه میکند. تمرکز اصلی این لابیها قانون پیشنهادی درمان و کاهش چاقی است که از سال ۲۰۱۲ میلادی سالانه در جلسات کنگره معرفی میشود و مدیکر (برنامه ملی بیمه اجتماعی ایالات متحده) را ملزم میسازد که در کنار سایر درمانها داروهای کنترل وزن مزمن را پوشش دهد. با پیش بینی تصویب این لایحه در چند سال آینده پیش بینی شده که درآمد ایالات متحده از این نوع داروها تا پایان دهه چهارصد برابر افزایش یابد.