«حاجی فیروزم سالی یه روزم» این بندی از ترانه عامیانهای است که شاید بیش از هر جای دیگری در گوشهای تهران خوانده شده است. آن هم در کوچه پس کوچههای تهران معاصر که آماده استقبال از بهار میشود. ترانهای که بیانگر تاریخی کهنسال و فرهنگی دیرپاست که در آن آمدن بهار و نویدبخشی این خبر بر دست شخصیتی نمادین، چون حاجی فیروز صورت میگیرد، کسی که تنها یک روز در سال ظاهر میشود و آدمیان را از آمدن فصلی دیگر؛ فصل رنگین بهار با خبر میکند. حاجی فیروز اینروزهای خیابانهای تهران دچار تغییرات بزرگی شده است، اسطورههای باستانی جای خود را به خانوادهها داده اند و به منبعی برای کسب درآمد در روزهای پایانی سال تبدیل شده اند. آقای مرتضوی به همراه دو فرزندش یکی از خانوادههایی هستند که برای امرار معاش در روزهای پایانی سال لباس قرمز به تن میکنند، پدر خانواده که در طول سال با موتور کار میکند در آستانه بهار از جنوب تهران به همراه بچهها به مرکز شهر میآیند از طلوع تا غروب نقش حاجی فیروز را بازی کنند.