روزنامه هم میهن نوشت: تمایل جریان پایداری و آنها که زیر سقف شریان جمع شدند، این است که قالیباف را به سرنوشت حدادعادل در مجلس هفتم دچار کنند. حامیان دولت هم میخواهند به قالیباف این پیام را منتقل کنند که بیخود منتظر یکدورهای شدن رئیسی نباشد، بلکه باید به یکدورهای شدن خودش مانند حدادعادل بیندیشد.
پیش از آنکه مهرداد بذرپاش به وزارت راه برود، در جلسه شورای ائتلاف اصولگرایان با حضور حدادعادل شرکت کرده بود. جلسهای که اخیرا در فایلهای افشاشده خبرگزاری فارس، صوت کامل آن در دسترس همه قرار دارد. بذرپاش در آن جلسه، شورای ائتلاف اصولگرایان را «خانه» خود و محلی میداند که از ابتدا در «بنیانگذاری» آن نقش داشته است؛ ادعایی که بیراه هم نیست. نکته اما اینجاست که بذرپاش حالا قصد و آهنگ رفتن به خانهای دیگر دارد.
اصولگرایان اگرچه در دوران پیش از احمدینژاد هم سازوکارهای همگرایی همچون «شورای هماهنگی نیروهای خط امام و رهبری» و مجموعههای «بسیج» را در اختیار داشتند، اما بذرپاش با شکل دادن تشکلی در سال ۸۵ با عنوان «ائتلاف رایحهخوش خدمت» در انتخاباتهای شوراهای اسلامی شهرها شرکت کرد؛ تشکیلاتی که بعدها نیز توانست با توجه به اتصال نیروهای جوان طالب حضور در مناصب سیاسی، اصولگرایان را در شهرستانها گردهم جمع کند. حالا اما ظاهرا او سودای دیگری در سر میپروراند. «شبکه راهبردی یاران انقلاب» یا «شریان» نام تشکل جدیدی است که عموما از نزدیکان بذرپاش در دیوان محاسبات و یا معاونان وزارت راه تشکیل شده است. نکته اینجاست که بدانیم بذرپاش برای چه کسی یا برای چه اقدامی در حال سازماندهی نیروهایی است که تا پیش از این توان و انگیزه خود را در خدمت شورای ائتلاف اصولگرایان قرار میدادند.
ترکیب حاضران در شورای مرکزی و اساسا این تشکل نشان میدهد که این افراد اساسا ائتلافهای ذیل تشکلهای اصولگرایان را قبول ندارند. اصلیترین انتقاد آنها به «پدرخواندگی» حدادعادل است.
اختلافات بذرپاش و شورای ائتلاف از لیست شورای شهر افزایش یافت. بذرپاش به دنبال لیستی بود که خروجی آن منجر به شهردارشدناش میشد، اما شورای ائتلاف نتوانسته بود او را راضی کند. حالا تصور همه این است که او ساز دیگری کوک کرده است و در این مسیر کسانی که با شورای ائتلاف مخالف بودند را کنار هم جمع کرده است. افرادی همچون حمید رسایی که وحدت اصولگرایان در سال ۹۸ را محصول یک «خواب» دانسته بود؛ خوابی که یکی از اعضای این ائتلاف، برای همه تعریف کرده است.
چرا جریان قالیباف مضطرب شد؟
بلافاصله بعد از راهاندازی چنین تشکلی (و درحالیکه خبرگزاری فارس آن را پوشش داده بود)، رسانههای نزدیک به قالیباف و یا رسانههای اجارهای او تنها رسانههایی بودند که به سرعت به آن واکنش نشان دادند.
از نظر آنها «شریان» یک جریان «وحدتشکن» است که بهدنبال «سوپرانقلابیگری» است و «در کف جامعه اقبال لازم» را ندارد. به باور آنها «شریان» آمده تا در مقابل «شانا» (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به رهبری حدادعادل) و با موازیکاری مانع از «نقشآفرینی بزرگان» گفتمان انقلابی که «عقلانیتمحور» هستند، باشد. منظور آنها این است که شریان آمده تا در مقابل پدرخواندههای اصولگرایی قرار بگیرد. پدرخواندههایی که خصوصا جریان پایداری با آنها مخالف هستند. فراموش نکنیم در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ این جریان در یک برنامه چندقسمتی و مستند به روند تهیه لیستهای اصولگرایان و وحدت در این جریان پرداخته بود. برنامهای سراسر انتقادی که آن را با عنوان «کلاه وحدت» منتشر کردند که بگویند پدرخواندهها همواره سر دیگران کلاه میگذارند.
مجموعا اینکه جریان قالیباف در مطالبی که تولید کردند از «دولت خواستند» تا تکلیفش را با این جریان روشن کند که آیا این جریان را دولت هدایت میکند یا نه؟ آنها تعمدا خواهان موضعگیری دولت هستند اما سوال این است که قالیباف و شانا نگران چه هستند و «شریان»ِ بذرپاش به دنبال چیست؟
۱ قالیباف و پدرخواندههای شانا نگران این هستند که وقتی این جریان خودش را از شورای ائتلاف جدا کند، دیگران هم ساز جدایی سر دهند. آنها چنین اتفاقی را در قالب سناریوی حذف قالیباف ارزیابی میکنند. برای همین هم به سرعت و با دستپاچگی به آن واکنش نشان دادند. فراموش نکنیم که در فایلهای افشاگر از خبرگزاری فارس یکی از اعضای جلسات هماهنگی برای لیستهای انتخاباتی، گفته بود که طیف پایداری در لیستها با تمایل وارد نشد. بلکه آنها ناچار شدند «با پسگردنی» پایداریها را وادار به ائتلاف کنند.
۲ سبد رای اصولگرایان یک سبد واحد است که رای محدودی دارد. آنها با راهاندازی تشکلهای جدید نمیتوانند از میان دیگر سلیقههای شهروندان آراء جدید کسب کنند. لذا هر نوع تشکلی را طبیعتا دست کردن در سفرهای میدانند که «پدرخواندهها متولی» آن هستند.
۳ ارزیابی شانا این است که «شریان» از توانایی میدانی خوبی برای جلب آراء و خصوصا ایجاد ائتلاف در بین فعالان سیاسی در شهرستانها برخوردار است. برای شانا تنها استفاه از ظرفیت بسیجهای سراسر کشور باقی میماند که معلوم هم نیست بخواهند از شانا حمایت کنند چراکه به لحاظ گفتمانی بدنه آنها به طیفی که شانا را تشکیل داده، نزدیکتر است تا به قالیباف و حدادعادل.
۴ در لیست انتخاباتی تهران، شریان در کنار جریان پایداری و در مقابل شانا قرار خواهد گرفت و خطر اصلی برای قالیباف همینجاست.
۵ این تصور در میان نیروهای ائتلاف (شانا) شکل گرفته است که دولت از همراهی اصولگرایان با او ناامید است. از طرفی دیگر تحت فشار نیروهای وفادار به خود قرار دارد تا ائتلاف شکننده که با «خوابدیدنها» و یا «پسگردنی»زدنها، شکل گرفته است را رها کند و راه خود را بپیماید.
دراینباره هنوز گفتنیهای بسیاری هست، اما نتیجه اینکه:
اگر شریان با محوریت بذرپاش، همراهی پایداری و حضور دولتیها تنها برای یک امتیازگیری موقت از شانا، نباشد (که به نظر میرسد نیست)، احتمالا در آینده شاهد واگرایی بیشتر در جریان اصولگرایانی خواهیم بود که فکر میکردند با یکدست کردن قدرت، کارآمدی ایجاد خواهد شد.
تمایل جریان پایداری و آنها که زیر سقف شریان جمع شدند، این است که قالیباف را به سرنوشت حدادعادل در مجلس هفتم دچار کنند. حامیان دولت هم میخواهند به قالیباف این پیام را منتقل کنند که بیخود منتظر یکدورهای شدن رئیسی نباشد، بلکه باید به یکدورهای شدن خودش مانند حدادعادل بیندیشد.
هیاهوی جریان قالیباف هم نشان میدهد «آنها پیام را به سرعت دریافت کردهاند» و از حالا حملات و مصاحبههای زنجیرهای آغاز میشود. اما آیا پایداری و شریان در این میان دستبسته آنها را تماشا خواهند کرد؟