حدود یک قرن پیش گورستانی باستانی در حوالی تخت جمشید یافت شد. از عکسهایی که از همان دوران منتشر شده، میتوان به تابوتهای سنگی بسیار دقیق و رسم جالب دفن کردن مردگان در زمان هخامنشیان پی ببریم.
به گزارش خبرآنلاین، هنگامی که در دهه۱۳۱۰میلادی کاوشهای تخت جمشید توسط موسسه شرقشناسی شیکاگو در حال انجام بود باستانشناسان موسسه که تحت سرپرستی اریش اشمیت بودند یک گورستان باستانی در حوالی تخت جمشید را نیز مورد حفاری قرار دادند.
این گورستان به طور اتفاقی در حین عملیات جادهسازی در پشت تخت جمشید پای کوه در نزدیکی یک چشمه یافت شد یافت شد به همین دلیل هم نام گورستان چشمه را برایش انتخاب کردند.
قبرستان چشمه در حاشیه شرقی دشت مرودشت و دامنه شیب دار کوه مهر (رحمت) در یک کیلومتری شمال غربی تخت جمشید و درحاشیه راه تخت جمشید به نقش رستم قرار گرفته است.
قبرستان تختجمشید، از جمله قسمتهایی است که قریب به یکصد سال قبل شناسایی شد و اقداماتی نیز برای پیبردن به ابعاد تاریخی آن توسط باستانشناسان انجام شد.
افشین یزدانی مسئول تهیه پرونده ثبتی این اثر درفهرست آثارملی ایران در مقدمه این پرونده آورده است:
در خرداد ۱۳۰۹ (ژوین ۱۹۳۹) کارگران راهسازی به آثاری از یک قبرستان تاریخی برخورد کردند که محل توسط زنده یاد اریک اشمیت مورد بازدید وکاوش قرار گرفت ودر کتاب «پرسپولیس۲» گزارش این کاوش به چاپ رسید.
به گفته این باستانشناس به علت نزدیکی محل قبرستان به چشمه آبی در نزدیکی تخت جمشید، اشمیت این محل را قبرستان چشمه تخت جمشید نامید.
قبرستان چشمه در حاشیه پای کوه رحمت قرار گرفته و آنچه مسلم است تنها بخشی از آن یعنی در حدود ۱۰۰ متر مربع آن کاوش شده است.
در پرونده ثبتی مورد نظر ذکر شده است: تابوتهای بدست آمده از کاوشهای محدود، دارای دو قسمت و هریک دارای ۸۰ سانتی متر درازاو۱۸ تا ۲۰ سانتی متر بلندا بودند و همچنین دارای درپوشی از جنس بدنه یعنی سفال ضمخت خاکستری روشن وقرمز قهوهای با تمپر ماسهای بودند.
جهت گیری تابوتهای بدست آمده که بالاتنه در جهت شمال غربی وپایین تنه جنوب شرقی را نشان میداد از جهت آیین تدفین در دوره هخامنشی حایز اهمیت است.
مطالب ذکر شده در پرونده ثبتی این اثر تاکید دارد: این اقدام پژوهشی منجر به کشف ۳۱ تدفین شد که ۲۴ مورد از آنها در تابوتهای سفالی دوکپهای انجام شده بود و ۹ جسد مرد و ۹ جسد زن در آنها قابل شناسایی بوده است.
با توجه به سخن صریح کاوشگر که در اسناد آمده است: قبرهای بیشتری در خارج از محدوده کاوش قرار دارند و آنچه باعث اهمیت این گورستان میشود تاریخگذاری آن به اواخر دوره هخامنشی یا اوایل دوره فراهخامنشی است، به این معنا که اهمیت ویژهای از جهت کیفیت تدفین، مطالعات انسانشناسی و اعتقاد و عقاید مردمان بومی و محلی آن دوران را دارا است.
یزدانی در گزارش خود به ویژگیهای تاریخی دشت مرودشت پرداخته و نوشته است: دشت حاصلخیز مرودشت با وسعت حدود ۳۰۰کیلومتر مربع به جهت موقعیت طبیعی آب و هوایی مناسب یکی از بهترین و مناسبترین شرایط زیست را برای جوامع کشاورز و دامدار فراهم کرده است.
ارتفاع، میزان بارندگی و سرازیر شدن آب منابع کوهستانی شمال فارس به سوی این دشت که مهمترین آنها رودهای پلوار و کر هستند، همگی باعث تنوع جانوری وگیاهی این منطقه و آمادگی رشد و استقرار جوامع دامپرور و کشاورز در آن شده است.
وی ادامه داده است: وجود بناهای با شکوه وسربلند تخت جمشید در حاشیه شرق این دشت از قرنها گذشته موجب توجه جهان گردان و باستانشناسان به این محوطه شده است.
بررسیها وپژوهشهای باستانشناسی از ابتدای قرن بیستم شدت بیشتری به خود گرفت وموجب کشف تعداد زیادی از محوطههای پارینه سنگی و نو سنگی، چون تل موشکی، جری ب وباکون B و پیش از تاریخی، چون تل گپ تل نخودی، باکون الف، لپویی، تل قلعه، شقا و تیموران شد.
این باستانشناس آورده است: سابقه بررسی حفاری در دشت مرودشت به سال ۱۹۲۸ میرسد که اورل اشتاین هنگام بررسی در بعضی محلهای بیانگر دوره پیش از تاریخ منطقه اقدام به کاوش بامقیاس بسیار محدود نیز کرد.
از بررسیهای عمده دیگر میتوان به بررسیها و کاوشهای لویی واند نبرگ در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ و در آخرین دهه ۱۳۳۰ نیز باستانشناسان ژاپنی، ایرانی، انگلیسی و آمریکایی کاوشهایی اشاره کرد.
از مطالعههای مهم دیگر میتوان به پژوهشهای ویلیام سامنر بر روی دورهها و مراحل استقرارهای پیش از تاریخ منطقه اشاره کرد.
اهمیت دشت مرودشت از جهت باستانشناسی هخامنشی بسیار قابل توجه است، این محل خواستگاه حکومت هخامنشی بوده است.
تل ملیان در شمال غربی تخت جمشید موجب آگاهی از آن شده که این محل همان شهر انشان بوده است.
اگر چه انشان از مراکز مهم حکومتی در زمان اجداد کورش بزرگ بوده است داریوش بزرگ نیز ارگ حکومتی خود را در فاصله نه چندان دور از آن در محل پارسه بر پا کرد بحدی بود که اجساد شاهان هخامنشی برای دفع به آن منطقه میشد.
اگر چه به اعتقاد سامنر یکی از دلایلهای کم شمار بودن محوطههای هخامنشی دشت مرودشت در مقایسه با اهمیت آن منطقه در زمان هخامنشیان به کوچ رو بودن دست کم نیمی از ساکنان منطقه بر میگردد، اما همین اثار اندک نیز به جهت در بر داشتن مواد اطلاعاتی مهمی از چگونگی و کیفیت استقرارهای هخامنشی در دشت مرودشت و شهر پارسه از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
بررسیها و کاوشهای باستانشناسی خانم تیلیا در دهه ۱۹۸۰ میلادی در ادامه بررسیهای سامنر باعث کشف و شناسایی آثار مهمی از دوره هخامنشی شد که قدمت بعضی از آنها به پیش از بنای تخت جمشید در حدود ۵۱۲ پ. م. بر میگردد و از این جهت میتواند حلقه گم شده باستانشناسی و هنر هخامنشی قبل از داریوش بزرگ را در محل خاستگاه آنها در بر داشته باشند.