به رغم شلوغیهای بسیاری که این روزها دامنگیر تهران شده، هنوز این محله تهران گزینه خیلیها برای زندگی است، آن هم به دلیل اصیل بودن و وجود مراکز و بناهای قدیمی و ماندگار که به آن اصالت و هویت میبخشد.
به گزارش همشهری آنلاین، یوسفآباد قدمتی دارد به اندازه خود تهران. از زمانی که دروازههای تهران یکییکی تخریب شد، اینجا آباد و به نام یوسف مستوفیالممالک، آبادکننده آن، یوسفآباد نام گرفت.
همیشه هم همهچیز داشت و به تهراننشینان خدمات میداد. اینها را «جمشید رحمانیپناه» ساکن قدیمی محله، که مطالعات خوبی در حوزه تهرانشناسی دارد، میگوید: «این محله قبل از ۱۳۲۰ قلعه بود و روستا. اهالی روزها از قلعه بیرون میرفتند برای کشاورزی و شب برمیگشتند. آسیاب آبی وقفیای داشتیم که کشاورزان طرشت، ونک و جاهای دیگر تهران گندمهایشان را با آن آرد میکردند.»
رحمانیپناه کمی جلوتر میآید و از امکانات بیشتر محلهشان میگوید؛ مثل سینما رز، که به گواه او حتی از سینماهای لالهزار هم قدیمیتر است و از نظر تاریخی برابری میکند با تماشاخانههای لالهزار که زمانی برای خود بروبیایی داشت.
مدرسهای که از ۶۰ـ ۷۰ سال پیش امکانات یک مدرسه پیشرفته در آن پیشبینی شده و ونکیها بچههایشان را به این مدرسه میفرستادند و کلانتریای که میتوان عنوان نخستین کلانتری تهران را به آن داد. زمانی که تهران هنوز کلانتری به معنای امروزیاش را نداشت، کلانتری یوسفآباد ساخته میشود و بخشی مجزا زیر عنوان پلیس اینترپل دارد و امکانات مجهز دیگر. این کلانتری ۷۰ساله، به گفته رحمانیپناه، ثبت ملی شده و به دلیل معماری خاص و فضای مناسبش به لوکیشن بسیاری از فیلمهای سینمایی هم تبدیل میشود.
رحمانیپناه از بوستان شفق این منطقه هم میگوید که «کامران دیبا» ساخته و به دلیل طراحی و غنای معماری، ثبت ملی هم شده است: «وسط پارک که الان زمین بازی بچههاست، گودی برزگی بود که زباله تهرانیها تا سالها آنجا تخلیه میشد. مدتی هم کارگاه مهماتسازی و بعد هم به آسایشگاه سالمندان تبدیل شد و مسلولان آنجا نگهداری میشدند.
سال ۱۳۴۲ وقتی سروصدای تهرانیها از مزاحمتهای این پارک بلند شد، کامران دیبا مأمور ساخت آن میشود. پارک شفق چنان که پیداست در تپه ماهور ساخته میشود، بر فراز و فرود تپهها: «این پارک در امتداد پیادهروهای محله شکل گرفته، بهطوری که به نظر میرسد جزء بدنه محدوده شهری است و، چون طبقهطبقه ساخته شده به دلیل زمینهای یوسفآباد که از اول تپه ماهور بوده، مساحت آن خیلی بزرگ به نظر میرسد در حالی که وسعت چندانی ندارد.»
یکی کفشش را از پایش درآورده روی سکو در حال استراحت است. یکی دیگر ایستاده و نگاه به دوردست دارد. آن دیگری در حال کتاب خواندن است و... اینها مجسمههای پارک شفق هستند. ظاهر طبیعی و واقعیشان نگاه هر بینندهای را به خود جلب و زیبایی فضای پارک را دوچندان کرده است؛ همانها که «پرویز تناولی» از آدمهای معمولی میسازد تا برای نخستینبار در پارک نصب شود.»
«علیرضا زمانی»، تهرانشناس، میگوید: «تناولی ۶ مجسمه از افراد معمولی ساخت. تا آن زمان فقط مجسمههای افراد مهم در مکانهای عمومی نصب میشد. علاوه بر این، مجسمهها در اندازههای واقعی و در حال انجام کارهایی هستند که شهروندان در فضاهای همگانی انجام میدهند.
علاقه معمار پارک شفق به معماری ایتالیا را میتوان در ساخت میدانگاه اصلی و حوضچه آن و سکوهایی که برای نشستن و لذت بردن مردم از کنار هم بودن ساخته شده است، کاملاً مشاهده کرد. در طراحی شفق، نشانهای از طراحی بوستانهای فرانسه و الهاماتی از معماری ایرانی هم مشاهده میشود. بهعنوان مثال، سبک طراحی پایههای پلهای پارک به سبک پلهای اصفهان است. حفاظ پلها هم برگرفته از نردههای سالنهای تئاتر کشورهای اروپایی است.»