نیازی نیست حتما اهل منطقه ١٦ باشید تا اسم چهارصددستگاه به گوشتان خورده باشد. ساکن هر کجای تهران که باشید حتما نام این شهرک برایتان آشناست؛ شهرکی که روزگاری برای خودش برو و بیایی داشته و حتی نامش در یونسکو بهعنوان یک اثر ملی ثبت شده است.
به گزارش همشهری آنلاین، روزگاری «چهارصد دستگاه» برای خودش جذابیت ویژهای داشت و یکی از قشنگترین جاهای تهران بود. هرچند چهارصددستگاه آنقدر بزرگ است که برای خودش یک محله محسوب میشود، اما طبق تقسیمبندیهای شهرداری به همراه یاخچیآباد و شهرک وصال سر جمع یک محله را تشکیل میدهد. کارشناسان میگویند چهارصددستگاه در یونسکو هم ثبت شده است و افتخار اولین شهرک تهران را که بهصورت اروپایی با ساختمانهای چندطبقه که تمامی اصول شهرکسازی در آن رعایت شده، یدک میکشد.
اما چطور میشود در زمینهای زراعی آن هم در جنوب تهران، در دهه ٣٠ یک باره شهرکی به نام چهارصد دستگاه سبز شود؟ حالا از قصهاش سر در میآورید؛ «نوروزعلی حسنجانی» ٧٢ساله از افراد بومی محله چهارصددستگاه که مرحوم پدرش کارگر سیلوی تهران بوده، برای اینکه هویت این محله را بهدست آوریم، کمکمان کرد. او همه وقایع را با چشم دیده و از چگونگی شکلگیری شهرک با ما سخن گفت. به هر حال داستان ساخت شهرک داستانی شنیدنی است.
قبل از اینکه زمین شهرک برای شهرکسازی خریداری شود، اینجا مایملک خاندان پهلوی بود و در آن کشت و زرع میشد. سرلشکر «ضرغام» قبل از اینکه وزیر «گمرکات و انحصارات» شود -کسی که سیلوی تهران هم زیرمجموعهاش بود- قول میدهد اگر وزیر شود، همه کارمندان زیرمجموعهاش را خانهدار کند. به گفته «فرهادیان»، معاون کارخانههای آسیا، در آن زمان وقتی از پنجره بیرون را نگاه میکردیم چشماندازمان بیابان بود و دور و اطراف از آبادی خبر نبود.
ضرغام وقتی حکم وزارت را میگیرد و وزیر میشود، نماینده کارمندان سراغش میرود که الوعده وفا؛ ما خانه نداریم، شما قدمی بردارید! اولین مسئله و دغدغه، خرید زمینی بود که نزدیک سیلو باشد و آمدوشد را برای کارمندان راحت کند. میگردند و زمین را پیدا میکنند و ضرغام هم زمین را میبیند و میپسندد. بودجه خرید زمین را از فروش کیسههای قند و شکر و خاکهقند که تقریبا بلا استفاده مانده بود، جور میکند؛ البته یک مقدار هم از جیب مبارک میگذارد.
ساخت شهرک را میدهد به ٢ شرکت «سیوند» و «کندوان» که در ساخت ساختمان «مجلس سنا» هم شرکت داشتند. ساخت شهرک از سال ١٣٣٦ شروع میشود با بهترین مصالح موجود و بتونآرمه. میگویند حتی زرده تخممرغ را میریختند در سیمان و خوب هم میزدند و با آجر بهمنی کار میگذاشتند که قرص بشود؛ آنقدر محکم که حتی مته الماسه در آن فرو نرود!
اینها اولین ساختمانهایی بود که آشپزخانه و سرویس بهداشتیاش داخل ساختمان بود. خانهها را که ساختند ملکه انگلستان و ولیعهد ژاپن نیز برای بازدید آمده بودند. حتی میگفتند ساختمانهای بلوک یک و ٢ را وسیله چیده بودند برای مهمانهای خارجی که باعث شد ولیعهد ژاپن زیر کرسی ایرانی هم بنشیند. در مجموع ٢٠ بلوک، هربلوک ٤٠ خانه، سرجمع ٨٠٠ دستگاه ساختمان ساخته میشود، اما نامش را چهارصددستگاه میگذارند.
مساحت واحدهای وسط، ٧٦مترمربع و واحدهای نبش ٨٠ تا ٨٢مترمربع بود. ٣ سال طول میکشد تا ساختمانها ساخته شود. ساختمانهای بلوک یک تا ١٤ را سال ١٣٣٩ بهکارمندان سازمان غله و دارایی میدهند و بهتدریج ساختمانهای بلوک ١۵ تا ٢٠ را هم بهکارمندان قند و شکر و گمرکات. همه کارمندها به نوعی مستاجر محسوب میشدند و ماهانه مبلغ ٤۵تومان بهعنوان کرایه پرداخت میکردند تا سال ١٣۵٨ که خانهها را بهصورت قسطی به مبلغ ٦٤هزار تومان بهکارمندان فروختند. البته یک مقدار تخفیف هم دادند و شد ۵٨هزار تومان.
اوایل، شهرک بیآب و برق بود. البته، چون سیلو دیزل داشت و برای مصرف خودش برق تولید میکرد از آن کابل میکشند و به ساختمانهای اول و دوم میدهند که گهگداری از طرف دولت برایشان مهمان میآمد. اما بقیه بلوکها بیبرق بودند تا بعدها که دیزل خریدند و برق شهرک را با آن تامین کردند.
برای آب آشامیدنی هم از آب چاه عمیقی که در شهرک حفر کرده بودند استفاده میکردند که آهکی بود و سال ١٣۵٧ اهل محل نامه مینویسند به سازمان آب و آنها میآیند آب را آزمایش میکنند و میبینند خواسته مردم بحق و اعتراضشان صحیح است. کارشان راحت بود، تنها کاری که میکنند، چون تمام شهرک لولهکشی بود، سر آب را وصل میکنند به آب تهران و یک کنتور هم میگذارند برای هر ساختمان که قبضش را اهالی بین خودشان قسمت کنند.