در ابتدا باید یک موضوع روشن شود و آن این است که به نظر میرسد مسئولان مربوطه برای توجیه ناتوانی در کنترل موتورسیکلتها در تهران با بغرنج نشاندادن صورتمسئله از طریق بزرگنمایی تعداد آنها اغراق میکنند.
به گزارش شرق، واقعیت این است که کلانشهر ۹ میلیوننفری تهران که نیمی از جمعیت آن را خانمها تشکیل میدهند، با بیش از یک میلیون دانشآموز و نیم میلیون کودک زیر سن تحصیل و همچنین با بیش از یک میلیون سالمند و نیم میلیون شهروند دارای نوعی از معلولیت و ناتوانی، هرگز دو تا چهار میلیون نفر از جمعیت آن نمیتوانند راکب موتورسیکلت باشند و بهاینترتیب، تعداد راکبان موتورسیکلت در پایتخت کمتر از یک میلیون نفر است.
اگر آمار شمارهگذاری موتورسیکلتها در تهران نیز به تعداد مورد ادعا باشد، بخش اعظم آنها بعد از پلاکگذاری به اقصانقاط کشور ارسال میشوند و لزوما همه موتورسیکلتهایی که در تهران شماره میشوند، وارد شبکه معابر تهران نمیشوند.
بسیاری از اپلیکیشنهای خدماتی از طریق ناوگان موتوری خود فعالیت میکنند و پیک موتوری برای حملونقل بار و کالا، ارسال غذا و حتی جابهجایی مسافران، امروز یکی از مشاغل اصلی و پرطرفدار پایتخت محسوب میشوند و میتوانیم بگوییم تهران به شهر پیکهای موتوری تبدیل شده است و انبوه موتورسیکلتها مرکز تهران را شبیه شهرهای ویتنام کردهاند.
این به معنای آن نیست که از نقش موتورسیکلتها بهعنوان یکی از پرکاربردترین وسایل نقلیه در زندگی شهری که چالش جدی برای شهر و شهروندان ایجاد کرده است، غفلت کنیم و بهسادگی از کنار این پدیده که امروز نقش پررنگی در پایتخت و زندگی ساکنان آن دارد، عبور کنیم.
ناگفته نماند، دلایل و عوامل مختلفی باعث شده است که امروز موتورسیکلت به وسیله نقلیه ایدئال برای بخشی از جوانان تهران بهویژه در نیمه جنوبی شهر تبدیل شود که از جمله میتوان به قیمت نسبتا مناسب آن در مقایسه با قیمت خودرو و مؤلفههایی مانند مصرف پایین سوخت، سرعت بالای تردد، صرفهجویی در وقت، نیاز به فضای محدود، فرصت پارک سریع، امکان دورزدن ترافیک، امکان دورزدن قانون و عبور از معابر ورود ممنوع و عبور ممنوع و خطوط ویژه اشاره کرد.
بیش از یک ماه است که دیگر از کفیهای مستقر در میدانها و تقاطعهای پرتردد تهران که نسبت به توقیف موتورسیکلتهای متخلف اقدام میکردند، خبری نیست و دیگر نگذاشتن کلاه ایمنی، نداشتن گواهینامه و بیمهنامه و تولید سروصدا و آلودگی، هیچکدام مانع جولان موتورسیکلتها در هر جایی که اراده میکنند، نمیشود و گویی راکبان این وسایل نقلیه به حاکمان بلامنازع پیادهروها و خطوط ویژه تهران تبدیل شدهاند و کسی هم کاری به کار آنها ندارد.
البته انفعال دستگاههای مسئول در قبال موتورسیکلتها و نادیدهگرفتن آنها در معادلات ترافیکی و محدودیتهای این حوزه، موجب افسارگسیختگی و رهاشدگی هرچه بیشتر این وسایل نقلیه شده و در نتیجه، بخشهایی از معابر و محلات مرکزی و جنوبی شهر مانند محدوده بازار بزرگ تهران را تحت تأثیر قرار داده است.
واقعیت این است که تجویز هیچ نسخه ترافیکیای برای تهران، بدون توجه به موضوع مهم موتورسیکلتها از ابعاد و زوایای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ایمنی و محیطزیستی و نقشی که آنها میتوانند در ساماندهی یا نابسامانی ترافیک تهران داشته باشند، مؤثر نخواهد بود.